لالائي ميدوني چرا خوابت نميبره !
لب بود كه دندون اومد !
لر اگر ببازار نره بازار ميگنده !
لقمان حكيم را گفتند : ادب از كه آموختي ؟ گفت : از بي ادبان ! [[گلستان سعدي]]
لگد به گور حاتم زده !
لولهنگش آب ميگيره !
ليلي را از چشم مجنون بايد ديد !
لالائي ميدوني چرا خوابت نميبره !
لب بود كه دندون اومد !
لر اگر ببازار نره بازار ميگنده !
لقمان حكيم را گفتند : ادب از كه آموختي ؟ گفت : از بي ادبان ! [[گلستان سعدي]]
لگد به گور حاتم زده !
لولهنگش آب ميگيره !
ليلي را از چشم مجنون بايد ديد !
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
لا سیبیلی در کردنلاف در غریبی باد در بازار مسگرهالاف مردی مزن که مردی نیستلالایی بلدی چرا خوابت نمیبرد؟لام تا کام صحبت نکردنلایق ریش پدر خود بودنلایق هر خر نباشد زعفرانلب از لب بر نداشتنلباس دو جاری را در یک تشت نتوان شستلب برچیدنلب چشمه برود خشک میشودلب دید دندان ندید دل گفت این چه های و هویی بود که به پایین نرسیدلب رودخانه بردن و تشنه برگرداندنلب گزیدنلحافم اسمان ، فرشم زمینهلحافی را برای شپشی دور نمیاندازندلعنت به دکان داری که مشتری خود را نشناسدلفت و لعاب دادنلفت و لیس کردن
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
لق لقه زبانلقمان را گفتند ادب از که اموختی گفت از بی ادبان ( .... که هرچه از ایشان در نظرم ناپسند امد از فعل ان پرهیز کردم)لقمه را از پشت سر به دهان گذاردنلقمه را دور سر گرداندنلقمه را هم باید جوید و در دهانش گذاشتلک لک کردنلکه ننگ استلگد به بخت خود زدنلگد را خر زده ، پای کره را می شکندلن ترانی گفتنلندهورلنگ انداختنلنگ حمام است هر کس بست ، بستلنگه کفش کهنه در بیابان غنیمت استلوح محفوظ بودنلو دادنلوطی خور شدنلولو سر خرمن
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
لولهین (لوله هنگ ) و افتابه هر دو یک کار میکنند اما در گرو گذاردن ارزش هر یک معلوم میشودلیچار گفتنلی لی به لالای کسی گذاردن
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
كار از محكم كاري عيب نميكنه !
كار بوزينه نيست نجاري !
كار خر و خوردن يابو !
كارد، دسته خودشو نمي بره !
كار نباشه زرنگه !
كار، نشد نداره !
كار هر بز نيست خرمن كوفتن --- گاو نر ميخواهد و مرد كهن .
كاري بكن بهر ثواب - نه سيخ بسوزه نه كباب !
كاسه گرمتر از آش !
كاسه جائي رود كه شاه تغار باز آيد !
كاسه را كاشي ميشكنه، تاوانش را قمي ميده !
كاشكي را كاشتند سبز نشد !
كاشكي ننم زنده ميشد - اين دورانم ديده ميشد !
كافر همه را بكيش خود پندارد !
كاه از خودت نيست كاهدون كه از خودته !
كاه بده، كالا بده، دو غاز و نيم بالا بده !
كاه پيش سگ، استخوان پيش خر !
كاه را در چشم مردم مي بينه كوه را در چشم خودش نمي بينه !
كاهل به آب نميرفت، وقتي ميرفت خمره ميبرد !
كباب پخته نگردد مگر به گرديدن !
كبكش خروس ميخونه !
كپه هم با فعله است ؟!
كجا خوشه؟ اونجا كه دل خوشه !
كج ميگه اما رج ميگه !
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
كچلي را گفتند: چرا زلف نميگذاري ؟ گفت : من از اين قرتي گريها خوشم نمياد !
كچل نشو كه همه كچلي بخت نداره !
كچليش، كم آوازش !
كدخدا را ببين ، ده را بچاپ !
كرايه نشين، خوش نشينه !
كرم داران عالم را درم نيست --- درم داران عالم را كرم نيست !
كرم درخت از خود درخته !
كژدم را گفتند: چرا بزمستان در نميآئي ؟ گفت : بتابستانم چه حرمت است كه در زمستان نيز بيرون آيم ؟!
كس را وقوف نيست كه انجام كار چيست ! (( هر وقت خوش كه دست دهد مغتنم شمار )) [[ حافظ ]]
كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من !
كسي دعا ميكنه زنش نميره كه خواهر زن نداشته باشه !
كسي را در قبر ديگري نمي گذارند !
كسي كه از آفتاب صبح گرم نشد از آفتاب غروب گرم نميشه !
كسي كه از گرگ ميترسه گوسفند نگه نميداره !
كسي كه را مادرش زنا كنه، با ديگران چها كنه !
كسي كه منار ميدزده ، اول چاهش را ميكنه !
كسي كه خربزه مي خوره، پاي لرزش هم ميشينه !
كشته از بسكه فزونست كفن نتوان كرد !
كفاف كي دهد اين باده بمستي ما --- خم سپهر تهي شد ز مي پرستي ما .
كف دستي كه مو نداره از كجاش ميكنند ؟!
كفتر صناري، ياكريم نميخونه !
كفتر چاهي جاش توي چاهه !
كفشات جفت ، حرفات مفت !
كفشاش يكي نوحه ميخونه، يكي سينه ميزنه !
كفگيرش به ته ديگ خورده !
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
كلاغ آمد چريدن ياد بگيره پريدن هم يادش رفت !
كلاغ از وقتي بچه دار شد ، شكم سير بخود نديد !
كلاغ از باغمون قهر كرد، يك گردو منفعت ما !
كلاغ از باغمون قهر كرد، يك گردو منفعت ما !
كلاغ خواست راه رفتن كبك را ياد بگيره راه رفتن خودش هم يادش رفت !
كلاغ، روده خودش در آمده بود اونوقت ميگفت : من جراحم !
كلاغ سر لونه خودش قارقار نميكنه !
كل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي !
كلاه را كه به هوا بيندازي تا پائين بيايد هزار تا چرخ ميخوره !
كلاه كچل را آب برد گفت : براي سرم گشاد بود !
كلفتي نون را بگير و نازكي كار را !
كلوخ انداز را پاداش سنگ است --- جواب است اي برادر اين نه جنگ است .
كله اش بوي قرمه سبزي ميده !
كله پز برخاست سگ جايش شنست !
كله گنجشكي خورده !
كمال همنشين در من اثر كرد --- وگر نه من همان خاكم كه هستم . [[ سعدي]]
كم بخور هميشه بخور !
كمم گيري كمت گيرم - نمرده ماتمت گيرم !
كنار گود نشسته ميگه لنگش كن !
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
كند همجنس با همجنس پرواز ! (( كبوتر با كبوتر باز با باز ...))
كنگر خورده لنگر انداخته !
كور از خدا چي ميخواهد ؟ دو چشم بينا !
كور خود و بيناي مردم !
كورشه اون دكانداري كه مشتري خودشو نشناسه !
كور را چه به شب نشيني !
كور كور را ميجوره آب گودال را !
كور هر چي توي چنته خودشه خيال ميكنه توي چنته رفيقش هم هست !
كوري دخترش هيچ، داماد خوشگل هم ميخواهد !
كوزه خالي، زود از لب بام ميافته !
كوزه گر از كوزه شكسته آب ميخوره !
كوزه نو آب خنك داره !
كوزه نو دو روز آب را سرد نگه ميداره !
كوسه دنبال ريش رفت سيبيلشم از دست داد !
كوسه و ريش پهن !
كو فرصت ؟!
كوه بكوه نميرسه، آدم به آدم ميرسه !
كوه ، موش زائيده !
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
کاچی به از هیچیکار از کار گذشتنکار از محکم کاری عیب نمیکندکار امروز به فردا مفکنکار بزرگان نبود کار خرد ( عشق تو را خرد نباید شمرد......)کار به جای باریک رسیدنکار به کاردان سپردنکار پاکان را قیاس از خود مگیر (گرچه باشد در نوشتن شیر شیر)کارت را بده به جولاکار چاق کنکار چو از روی عقل باشد و دانش /// نرم شود همچو موم اهن و پولادکار چو از دست رفت اه و ندامت چه سودکار خود کن کار بیهوده مکن (در زمین دیگری خانه مکن....)کارد به استخوان رسیدنکارد دسته خود را نمیبردکار درویش و مستمند برار /// که تو را نیز کارها باشدکار دست کسی دادنکاردش بزنی خونش در نمیایدکار دله ، نه کار خشت و گل
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
کار دنیا تمامی نداردکار دیوانه وارانه استکار را که کرد ان که تمام کردکار زمین را ساختی به اسمان پرداختیکارش چیه؟ بوق میزنه ، بخیه به اب دوغ میزنهکارش گره خورده استکار ، شمشیر میکند نه غلاف ( تن بود چون غلاف و جان شمشیر....)کار کردن خر خوردن یابوکار که رسید به چانه عروس رو ببر به خانهکار نشد نداردکار نیکو کردن از پر کردن استکارها نیکو شود اما به صبرکار هر بز نیست خرمن کوفتن /// گاو نر میخواهد و مرد کهنکاری بکن بهر ثواب /// نه سیخ بسوزد نه کبابکاری بکن که همیشه بکنیکاری را که گرگ به سختی انجام دهد روباه به اسانی از پیش میبردکاری کرد کارستانکاری که چشم میکند ابرو نمیکندکاسه رود جایی که باز ارد قدح
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)