روزهای هفته در ايران باستان
--------------------------------------------------------------------------------
اربرد هفته و روزهای هفتگانه آن اهمیت فراوانی در نظامهای گاهشماری (خورشیدی یا مهی) دارد. با اینكه گاهشماریهای گوناگون جهان در بسیاری از جزئیات محاسباتی و دیگر ویژگیها با یكدیگر متفاوت هستند؛ اما شیوه روزشماری بر مبنای هفت روز هفته در همه آنها یكسان است. میدانیم كه شمار روزهای ماه و سال در گاهشماریهای گوناگون و حتی در هر گاهشماری خاص، با یكدیگر یكسان نیستند و گاه در طول تاریخ و برای اصلاح آن، تغییراتی در شمار آنها داده شده است. همچنین ممكن است كه شمار روزها در سالهای كبیسه دچار افزودگیهایی شوند. اما اهمیت دیگر روزشماری بر مبنای روزهای هفته در این است كه هیچگاه و به هیچ علتی، ترتیب و توالی روزها و تعداد آن تغییر نمیكند و پیوستگی روزهای آن تابع نظامهای گاهشماری نیستند. به عبارت دیگر «هفتهشماری» خود به تنهایی و بدون ارتباط با هر گاهشماری دیگری، یك نظام ساده، دقیق و فراگیر در محاسبههای تقویمی در سراسر جهان دانسته میشود. این ویژگی ممتاز، اهمیت فراوانی در تطبیق مناسبتهای تاریخی و درك میزان درستی یا نادرستی دادههای تاریخی دارد. تنها تفاوت موجود در هفتهشماری، روز تعطیل قراردادی آن است كه از روز آدینه تا روز دوشنبه در میان ادیان و فرهنگهای گوناگون، متغیر است.
امروزه بسیاری بر این گمانند كه در ایران باستان و نیز در گاهشماریهای ایرانی از واحد هفته استفاده نمیشده و در نتیجه نامهایی نیز برای روزهای هفته در فرهنگ ایران وجود نداشته است. این باوری بسیار فراگیر و گسترده است. البته چنین گمانی دلایلی نیز دارد و آن اینكه در هیچیك از متون كهن شناختهشده ایرانی نامی از هفته و روزهای آن در دوران باستان برده نشده است. همچنین این را نیز میدانیم كه گاهشماری عصر ساسانی بدون هفتهشماری بوده و روزهای هر ماه، صرفاً با نام ویژه همان روز شناخته میشده است. تا اینجا میتوانیم چنین بپنداریم كه در گاهشماری رسمی و دولتی ساسانی، از روزهای هفته بهرهگیری نمیشده است؛ اما نمیتوانیم این گمان را به همه دورههای تاریخ ایران، همه تقویمها و همه اقوام و ادیان تعمیم دهیم.
از سوی دیگر از دخل و تصرفهای فراوان ساسانیان و به ویژه موبدان درباری آن دوره در تاریخ و فرهنگ ایرانزمین آگاهی داریم و میتوانیم چنین احتمال دهیم كه كنار نهادن هفتهشماری از تقویمها نیز دستاورد چنین تحریفهایی باشد. برای اثبات چنین گمانی، منابع و اسناد فراوانی در دست نیست. به ویژه كه متون پهلوی و نیز تاریخنامههای سدههای میانه در این زمینه سكوت كردهاند. چرا كه متون پهلوی معمولاً بازگوكننده دیدگاه رسمی دین و دولت ساسانی بوده و بر تاریخنامههای سدههای میانه تأثیری فراوان نهادهاند.
نگارنده بر این باور است كه هفتهشماری و نام روزهای آن در ایران باستان وجود داشته و تنها گاهشماری رسمی زرتشتی ساسانی فاقد آن بوده است. شواهد این فرضیه پنج دسته هستند:
نخست اینكه شمار هفتگانه روزهای هفته، در زمانهای بسیار دور، از اهله هفت روزه ماه برگرفته شده و از آنجا كه گاهشماری مهی (قمری) سادهترین و ابتداییترین شكل گاهشماری است و تشخیص اهلههای ماه، آسانترین و سریعترین شیوه درك گذر زمان است؛ بیگمان جوامع بشری از گذشتههای دور و بدون آموختن از یكدیگر، به آن پی برده و از آن بهره گرفتهاند.
دوم اینكه در شاهنامه فردوسی بیشتر از یكصد و بیست بار واژه هفته و دو بار واژه چارشنبه بكار رفته است: «سـتاره شُـمَـر گفـت بـهرام را/ كـه در چـارشـنبه مـزن كـام را» (از داستان نبرد بهرام چوبینه با پرموده پسر ساوه شاه). از آنجا كه شاهنامه فردوسی را ترجمان وفادار داستانها و بازگویههای دوران باستان میدانند، بعید است كه استاد بدون اینكه چنین مفهومی در متون مبنا بكار رفته باشد، تا این اندازه از آن بهره برگیرد.
سوم اینكه نگارنده در بررسیهای تقویم آفتابی نقشرستم (كعبه زرتشت) به سازوكار تعبیهشده برای تشخیص چهار هفته شهریور ماه (آخرین ماهِ سال هخامنشی) پی برده كه جزئیات آن در كتاب «بناهای تقویمی و نجومی ایران» باز آمده است.
چهارم اینكه متون مانوی، كاربرد فراگیر و گسترده روزهای هفته را تأیید میكنند. در نوشتارهای مانوی یافتشده در «تورفان» و نیز در «موگتاگ» از روزهای یكشنبه و دوشنبه با نامهای «مهر روز/ خور روز» و «ماه روز» یاد شده و این دو، روزهای روزهداری مانوی دانسته شده است. البته در متون مانوی، همراه با روزهای هفته، از نامهای سیگانه برای روزهای ماه نیز استفاده میشده است و همچنین میدانیم كه روز دوشنبه، روز مقدس و تعطیل مانویان بوده است. (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: آ. فریمن، پژوهش در متون موگتاگ، مسكو، 1962، به روسی).
پنجم اینكه متون و منابع كهن چینی نیز كاربرد هفته در ایران باستان و حتی نام روزهای آن را گزارش كردهاند. در یك متن نجومی كهن بودایی كه در سال 759 میلادی از سانسكریت به چینی ترجمه شده و «یانگ چینگ فنگ» در سال 764 میلادی حاشیهای بر آن بازنوشته است؛ از نام روزهای هفته در زبان چینی و معادل آنها با روزهای هفته در فارسی میانه و سغدی یاد كرده است. در این متن، نام ایرانی روزهای هفته كه از یكشنبه آغاز میشوند، بدینگونه بازگو شده است: یوشمبت (روز تعطیل)، دوشمبت، سهشمبت، چرشمبت، پنجشمبت، شششمبت، شمبت. در همان متن، معادل سغدی (در ورارودان/ آسیای میانه) این نامها بدینگونه با مبدأ یكشنبه باز آمده است: مهر روز (خورشید روز)، ماه روز، بهرام روز، تیر روز، اورمزد روز، ناهید روز و جیان روز (كیوان روز). همانگونه كه دیده میشود این نامها از نام هفت اختر سیار آسمان، یعنی خورشید و ماه و پنج ستاره روان (سیاره) شناختهشده آن زمان برگرفته شده است. (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: كونگ فانگ ژن، واژههایی از گاهشماری ایران در چین باستان، ترجمه استاد محمد باقری، در ویژهنامه تاریخ علم، تهران، 1372).
با توجه به شواهدی كه بطور خلاصه گفته آمد، به نظر میرسد كه روزهای هفته، همراه با نامهایی ویژه، در گاهشماریهای ایران باستان كاربرد داشته و حتی تعطیلی روز یكشنبه در تقویم میلادی از روز تعطیل ایرانی، یعنی یكشنبه برگرفته شده است. میدانیم كه نام روز یكشنبه در هر دوی آنها به یك معنا است و «Sun day» دقیقاً به معنای «خورشید روز» است. اما در دوره ساسانی و همراه با دیگر تحریفهای بیشمار آنان از آیین و فرهنگ ایران باستان، روزهای هفته را نیز از گاهشماری خود حذف میكنند و تنها نام روزهای ماه را بكار میگیرند. آنان به احتمال برای جبران این كمبود از روزهای سهگانه منسوب به «دی» (روزهای هشتم، پانزدهم و بیستوسوم هر ماه) همراه با «اورمزد روز» (روز یكم هر ماه) بجای روزهای تعطیل استفاده میكردهاند. این نكته نیز لازم به یادآوری است كه نامهای سیگانه روزهای ماه در همه تقویمهای ایرانی بكار رفته و خاص تقویم ساسانی نیست.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)