بيد غده سيب زميني potato tuber moth:

: نام انگليسي


: potato tuber moth، guatemalan potato moth، potato moth


دامنه ميزباني:


تنها گياه سيب زميني به عنوان ميزبان اين آفت در منابع ذكر شده است.


خسارت:


اين آفت با حمله به اندام هاي رويشي گياه به مراحل گلدهي، غده دهي و همچنين بعد از برداشت گياه خسارت وارد مي كند.


انتشار جغرافيايي:


اولين گزارش از وجود اين آفت درگواتمالا ارائه شده است كه نشان مي دهد اين آفت بومي اين كشور مي باشد. در سال 1970 اين آفت به صورت اتفاقي توسط سيب زميني هاي مصرفي از گواتمالا به كاستاريكا وارد گرديد. در سال 1982 مشخص گرديد كه اين آفت در كاستاريكا و در بخش هاي سيب زميني خيز اين كشور از قبل استقرار داشته است. امروزه اين آفت در بيشتر كشورهاي امريكاي مركزي مانند السالوادور، هندوراس، كاستاريكا و پاناما وجود دارد.


در پايان سال 1983 اين پروانه از كاستاريكا به ونزوئلا و در سال 1985 از ونزوئلا به كلمبيا وارد گرديد. و در اين كشور به سرعت منتشر شد.t.solanivoraدر سال 2000 از تنريف اسپانيا گزارش شده و به محصول سيب زميني خسارت وارد نموده است.ليست كشورهاي آلوده:


اروپا: اسپانيا


امريكا: كلمبيا، كاستاريكا، اكوادور، السالوادور، گواتمالا، هندوراس، نيكاراگوئه، پاناما و ونزوئلا مناطق انتشار t.solanivora


:زيست شناسي


t.solanivora به سرعت به شرايط آب و هوايي مختلف مانند مناطق نيمه گرمسيري امريكاي مركزي در ارتفاع 1000 متري تا ارتفاع 3500 متري ازسطح دريا خو مي گيرد. طول دوره مراحل مختلف رشدي اين آفت به شدت تحت تاثير درجه حرارت قرار دارد. در دماي 5/29-16 درجه سانتيگراد سيكل زندگي آفت در 50-35 روز خاتمه مي يابد و داراي 10-7 نسل در سال مي باشد با اين وجود در درجه حرارت 15-12 درجه سانتيگراد طول هر سيكل زندگي تا75-67 روز افزايش مي يابد و تنها 5-4 نسل در سال دارد. حشرات بالغ در شرايط ايده آل تا 5/22 روز به طور متوسط زنده مي مانند و حشرات ماده تقريبا 290 تخم مي گذارد. لاروها پوست غده ها را بعد از تفريخ از تخم سوراخ كرده و داخل آن تشكيل تونل هايي مي دهند. در ابتدا تشكيل اين تونل ها در نزديك سطح غده و سپس به طور عمقي تري ادامه مي يابند. در داخل اين تونل ها لارو بقاياي تغذيه و فضولات خود را باقي گذاشته كه به رنگ سياه در مي آيند. بنابراين فساد ناشي از اين مواد از ارزش تجاري محصول سيب زميني مي كاهد.


هنگامي كه لارو رشد خود را كامل نمود، با ايجاد يك سوراخ گرد كه عاري از فضولات است، غده را ترك مي كند. حشرات بالغ شب فعال بوده و سايه دوست هستند و معمولا پروازهاي كوتاهي دارند. اينها بيشتر روي زمين مي خزند و روي زمين زير برگ ها يا بين كلوخه ها و يا بين توده هاي غدد سيب زميني در انبار به استراحت مي پردازند. پروانه ها به آساني قابل رويت نيستند مگر اين كه در تعداد بالايي باشند. در مزرعه اينها در كناره ها و داخل شاخ و برگ گياه سيب زميني و همچنين روي علف ها و بوته هاي هرز ديده مي شوند. در تاريكي حشرات بالغ با هيجان پرواز و جفتگيري كرده و اقدام به تخم ريزي مي كنند. تخم ها در دستجاتي روي غدد و يا در خاك براي مدت تقريبا 13 روز گذاشته مي شوند.


در مزرعه جمعيت هاي اين آفت به غدد محصولات زراعي، بقاياي گياهان برداشت شده و يا گياهان به حال خود رها شده نياز دارند. در انبار آفت به غدد حمله كرده و آنها را براي مصرف نامطلوب مي سازد. حشرات بالغ در مزارع يا انبارها يافت شده و ممكن است از مزرعه به انبار يا يا برعكس مهاجرت كند. خسارت آفت در مزرعه هنگامي كه پروانه ها از پناهگاه خود به سمت مزارع سيب زميني پرواز مي كنند، آغاز مي گردد و حمله نيز از كناره ها شروع مي شود. خسارت در انبار ممكن است به خاطر انتخاب ناصحيح غدد آلوده برداشت شده و يا به خاطر انتقال حشرات بالغ به انبارها صورت گيرد.


در مناطقي كه سيب زميني در تمام طول سال كاشته مي شود، جمعيت پروانه ها داراي اوج تراكم هاي مختلفي مي باشد كه معمولا به حضور و اندازه منابع آلوده، مرحله رسيدن محصول، زمان انبار كردن و شرايط آب و هوايي مانند بارندگي بستگي دارد.


دشمنان طبيعي:


هنوز گزارشي از وجود دشمنان طبيعي اين آفت در مزارع وجود ندارد اگرچه دشمنان طبيعي بيد سيب زميني phthorimaea operculella به عنوان عامل كنترل بيولوژيك مورد استفاده قرار گرفته اند. در كلمبيا لارو اين آفت توسط قارچ هاي پاتوژن جنس scytalidiun و fusarium oxysporum مورد حمله قرار گرفته است.


اهميت اقتصادي:


در امريكاي مركزي كشوري كه بيش از همه توسط اين آفت مورد خسارت واقع شده است كشور كاستاريكا مي باشد. خسارت حاصل از وجود اين آفت در سال 1972 برابر با900 هزار دلار برآورد شده است. امروزه عليه t.solanivora در سال 24-12 بار سمپاشي صورت مي گيرد. خسارت آفت در كشورهاي ناحيه كوه هاي آند مهمتر از خسارت آن در امريكاي مركزي است زيرا محصول سيب زميني در اين كشورها بسيار با اهميت مي باشد. به عنوان مثال در كلمبيا در سال 1994 به طور متوسط15 درصد توليد سيب زميني در بخش هاي antioquia, boyaca و cundinamarcتحت تاثير قرار گرفته و276323 mt خسارت وارد شده است. در سال1996 خسارت حاصل از اين آفت در antioquia برابر با 3/3 درصد توليد كل، در cundinamarcaبرابر با 4 درصد و در boyacaبرابر 20درصد بوده است. به علاوه عدم كيفيت بذر و استفاده وسيع از آفت كش ها هزينه هاي توليد را بالا برده است. در سال1998 اهميت اقتصادي آفت به شدت بالا رفت زيرا خشكسالي هاي مختلف مناطق حاشيه كوه هاي آند را در كلمبيا تحت تاثير قرار داده و 14 هزار هكتار از مزارع سيب زميني توسط اين آفت و خشكسالي تواما نابود گرديد. در سال 2001 ميلادي توليد محصول سيب زميني توسط اين آفت توام با خشكسالي حدودا 50 درصد كاهش داشته است. در اكوادور آفت در استان carchi بسيار خطرناك بوده و بالغ بر40 درصد توليد در مزرعه و تا 100 درصد بذور را در انبار مورد حمله قرار داده است. اين امر باعث افزايش بكارگيري سموم براي جلوگيري از خسارت آفت گرديده است.


اهميت قرنطينه اي:


اهميت اقتصادي آفت در كلمبيا و انتشار آن به سمت جنوب در اكوادور باعث اهميت قرنطينه اي آن در كشور پرو شده است. از آنجايي كه اين آفت در اكوادور در سال 1997 گزارش شده، cip برنامه هاي رديابي براي جلوگيري از ورود و استقرار آن در پرو انجام داده است.


با توجه به گزارش آفت در اسپانيا از سال 2000 eppo توصيه نموده كه اين آفت در ليست هشدار اين سازمان قرار گيرد.


روش ورود آفت:


ورود گياه و بذور سيب زميني، كيسه هاي حاوي غدد كه مي توانند حاوي تخم و لارو آفت باشند و همچنين خاك آلوده حاوي تخم آفت مي تواند انتقال دهنده آفت به مناطق جديد باشد.


علائم خسارت:


خسارت ايجاد شده توسط لارو آفت تنها روي غدد سيب زميني ديده مي شود و خسارت آن شبيه بيد سيب زميني است. اين آفت پوست غده را سوراخ كرده و وارد آن مي شود. در طي دوره رشد، لارو تونل هايي داخل غده حفرمي كند كه پر از بقاياي تغذيه و فضولات لارو است. سطح خارجي غده تا هنگام خروج لارو و شفيره شدن هيچ گونه علائم آلودگي نشان نمي دهد و در اين مرحله سوراخ خروجي مدور به قطر 3-2 ميلي متر قابل مشاهده است.


شكل شناسي:


تخم:


تخم مرغي شكل، 41/0-53/0 ميلي متر، در ابتداي گذاشته شدن سفيد مرواريدي و سپس به رنگ زرد در مي آيد و كمي قبل از تفريخ قهوه اي تيره مي شود.


لارو:


لارو اراسيفرم داراي سه جفت پاي سينه اي حقيقي و پنج جفت پاي شكمي(چهارپا شكمي و يكي مخرجي) كاذب است. بعد از تفريخ تخم، لارو داراي طولي برابر 4/1-2/1 ميلي متر و سفيد شفاف است كه داراي سر و صفحه روي اولين بند قفسه سينه قهوه اي تيره است. لارو سن دوم كرمي رنگ با نقاط قهوه اي تيره است. سن سوم لاروي سبز- زرد بوده و نقاط و لكه هاي روي بدن بهتر قابل مشاهده است و سر و صفحه روي اولين بند قفسه سينه نيز قهوه اي تيره است. آخرين مرحله لاروي 5/2× 15-12 طول داشته و رنگ سطح پشتي آن ارغواني و سطح شكمي آن سبز است.


شفيره:


مخروطي شكل، 95/2×52/8 ميلي متر در ماده ها و 42/2×83/7 ميلي متر در نرها است. رنگ آن در ابتدا قهوه اي كم رنگ و سپس تيره تر مي شود. شفيرگي در خاك، روي ديوارهاي انبار، داخل گوني ها و يا داخل غده ها اتفاق مي افتد.


حشرات بالغ: حشرات بالغ، پروانه هايي ستبر با بال جلو نيزه اي و بزرگتر از بال عقب و داراي حاشيه هاي ريشك دار است. حشرات ماده قهوه اي روشن، بال هاي جلو داراي سه جفت لكه و خطوط طولي به رنگ قهوه اي روشن است. نرها به رنگ قهوه اي تيره بوده و داراي دو لكه روي بال جلو هستند و نوارهاي رنگي به ندرت در اينها ديده مي شود.


حشرات ماده از نرها بزرگتر مي باشند و حدودا 4/3×13 ميلي متر هستند در حالي كه نرها9/2× 7/9 ميلي متر مي باشند.


:شباهت با ساير آفات


t.solanivora از ساير آفات سيب زميني به واسطه داشتن لكه هاي سياه تيپيك در بدن لارو و همچنين 3-2 لكه سياه روي بال جلو حشرات بالغ متمايز مي شود.


روش هاي بازرسي و تشخيص آفت:


حشرات بالغ در مزرعه و انبار با استفاده از تله هاي فرموني يا نوري قابل رديابي هستند. براي رديابي لاروها بايد غدد مشكوك بريده شوند و يا ازعلائم آلودگي و سوراخ خروجي ساخته شده توسط لاروها قبل از شفيرگي براي تشخيص آلودگي استفاده نمود.


مبارزه:مقدمه:


از سال 1973 مطالعات و برنامه هاي ملي سيب زميني در كشورهاي كاستاريكا، گواتمالا، ونزوئلا و كلمبيا با همكاري cip در مورد كنترل اين آفت آغاز گرديده است.


كنترل زراعي:


در مزرعه اقدامات مديريتي مناسب براي كنترل اين آفت شامل كاشت در عمق زياد، غده ها را با خاك پوشاندن در زمان هاي مختلف، از بين بردن شاخ و بر گياه هنگام رسيدن محصول، برداشت به موقع، عدم به جاگذاري باقي مانده گياهان و استفاده ازبذور سالم و همچنين تناوب ميزبان هنگامي كه آلودگي شديد است بايستي صورت گيرد. تميز نمودن و نوردهي انبار توصيه مي شود.


قرار دادن بذور سيب زميني در عمق 10-5 سانتي متري خاك از تخم گذاري حشرات ماده در آنها جلوگيري نموده و لاروها را از مهاجرت از جوانه هاي آلوده بالاي خاك به غدد بر حذر مي دارد. پوشاندن بذر با خاك از تخمگذاري حشرات ماده جلوگيري نموده و احتمال اين كه لاروها به غدد برسند را كاهش مي دهد.


آبياري مناسب و سله شكني از ايجاد ترك درخاك جلوگيري مي كند. اين شيارها و ترك ها باعث رسيدن حشرات ماده به بذور شده و پناهگاهي براي حشرات بالغ محسوب مي شوند.


حشرات ماده در غروب فعال شده و بيشتر تخم ها در همان زمان گذاشته مي شود بنابراين غدد برداشت شده نبايد در طول شب در معرض تخم گذاري قرار گيرند و اگر نمي توان آنها را فورا انبار نمود بايد حداقل روي آنها پوشانده شود.


مبارزه بيولوژيكي:


پارازيتوئيد بيد سيب زمينيcopidosoma koehleri از خانواده زنبوران encyrtidae كه داراي توليد مثل چند جنيني نيز مي باشد مي تواند اين آفت را نيز در شرايط آزمايشگاهي پارازيته نمايد.


آزمايش ها با ويروس baculovirus phthorimaea- كه اين نيز پاتوژن بيد سيب زميني است- روي لارو t.solanivora نيز موثر است. ويروس گرانوله امروزه نقش كليدي در برنامه هاي مديريت بيد غده سيب زميني در انبار بازي مي كند. تكثير ويروس روي لارو آفت مذكور و تهيه پودر از آن امروزه به صورت تجارتي درآمده است. فرمولاسيون ويروس به صورت گرد با انتخاب و ساييدن لاروهاي آلوده تهيه شده و با تالك مخلوط مي شود.


در ونزوئلا، پتانسيل نماتد پارازيت steinernema feltiae به عنوان عامل كنترل بيولوژيك اين آفت تحت بررسي مي باشد.


ارقام مقاوم:


ارقام سيب زميني كلمبيايي و ونوتيپ هاي بين گونه اي در مورد ميزان مقاومت آنها در برابر بيد غده سيب زميني در آزمايشگاه ارزيابي شده اند.


كنترل شيميايي:


بسياري از سموم شيميايي براي كنترل اين آفت در مزرعه و انبار ارزيابي شده اند كه شامل: فسفات ها، كاربامات ها و پيرتروئيدها مي باشند. ارزيابي حشره كش ها به فرم پودر براي كنترل آفت در انبار مشخص نموده است كه هيچ سمي افت را داخل غده از بين نمي برد و اينها تنها از آلودگي مجدد غده جلوگيري مي كنند. ارزيابي ها در مزرعه نشان داده كه سموم گرانوله بكار رفته در زمان توليد بذر نيز نمي تواند آفت را كنترل كند. بكارگيري سموم روي شاخ و برگ گياه، اگر در شروع تشكيل غده باشد و در قاعده ساقه ها بكار روند، گياه را محافظت مي كند. با اين وجود هنگامي كه آلودگي شديد است هيچ سمي نمي تواند غده را از آلودگي دور سازد.


كنترل فرموني:


فرمون جنسي اين آفت در سال 1981 تشخيص داده شد. اين فرمون تحت فرمول(e)-3 dodecenyl acetate توسط tropical development and research institute لندن تهيه گرديد. بين سال هاي 1982 و 1987 وزارت كشاورزي كاستاريكا يك سري ازمايش هايي را براي تعيين تاثير اين فرمون در كنترل آفت انجام داد. در سال 1989 استفاده از تعداد زيادي تله (16 عدد در هكتار) به عنوان راهي براي كاهش استفاده از سموم شيميايي و همچنين تعيين آستانه فعاليت آفت با شمارش هاي هفتگي توصيه گرديد. توصيه هايي نيز در همين رابطه در كشورهاي كلمبيا و ونزوئلا صورت گرفت. تحقيقات انجام شده در سال هاي 1997-1995 در كلمبيا ثابت نمود كه بكارگيري تعداد 16 تله در هكتار از مرحله كشت تا برداشت در تركيب با عمليات زراعي مناسب بسيار مفيدتر از مديريت سنتي و استفاده از سموم شيميايي است. در انبار مي توان از تله هاي فرموني براي پراكنده سازي آفت از روي غدد سيب زميني استفاده نمود.


مديريت تلفيقي آفت:


استراتوي كه در كشور كلمبيا براي مديريت تلفيقي اين آفت استفاده مي شود با هدف نگهداري آفت در تراكم پايين، پيشگيري از خسارت، جلوگيري از مهاجرت آفت (از مزرعه به انبار و به عكس) و همچنين متوقف نمودن استفاده زياد از سموم شيميايي است. اين استراتوي شامل 16 مورد كنترل است كه البته همه آنها انجام نمي شود و بسته به ديناميسم جمعيت آفت در منطقه و شرايط اجتماعي- اقتصادي كشاورز توصيه مي شوند. در طي رشد گياه تهيه بستر مناسب، استفاده از بذور سالم، تله هاي فرموني، آبياري مكرر و خاك دهي روي غده ها بايستي انجام شود. در طي برداشت محصول انتخاب بذور سالم، حذف بقاياي گياهي و پوشاندن غدد از حشرات ماده در انبار بسيار مهم است. نور دهي اهميت بسياري دارد. نور دهي باعث مي شود غدد به رنگ سبز درآمده كه اينها از نظر پروانه نامطلوب هستند. قرار دادن غدد در انبار هاي با نور دهي مناسب و حذف غدد آلوده به صورت منظم توصيه مي شود. گرد پاشي غدد با baculovirus (b. phthorimaea) ، استفاده از تله هاي فرموني و گياهان تله مانند گونه هايي از eucalyptus ، minthostachys، lantana camara و همچنين schinus molle مفيد واقع خواهد شد.