من کورش،شاه هخامنشی.
اکنون که کهن ترین نبشته ها را به خط پارسی باستان شناختیم. باید به چند پرسش هم پاسخ داده شود.
1- آیا پارسی باستان را باید در تاریخی پیش از اریارمنه جستجو کرد؟
2-آیا این خط در زمان اریارمنه یا کورش درست شده است؟
3-یا خط میخی پارسی باستان در روزگاری پس از اریارمنه و ارشام و کورش پدید آمده است و از این روی نبشته های منسوب به این سه شاه نمی توانند از خود آنان باشند.
بی گمان اگر تنها به پرسش سوم پاسخ داده شود، به پاسخ دو پرسش نخست نیز خواهیم رسید.
میدانیم که هخامنشیان حدود700 پیش از میلاد، به رهبری هخامنش حکومت کوچکی در پیرامون کوه های بختیاری و مسجد سلیمان امروز بنیان گذاشتند. چیش پیش،پسر و جانشین هخامنش،موفق به گسترش قلمرو هخامنشیان شده و به عنوان شاه انشان شهرت پیدا کرده بود،به هنگام مرگ سرزمین های زیر فرمانروایی خود را میان دو پسر خود اریارمنه و کورش،نیای کورش بزرگ،تقسیم کرد. پارس از آن اریارمنه شد و بخش غربی فرمانروایی از آنِ کورش. در شاخه شرقی،پس از اریارمنه،حکومت به پسرش ارشام،پدربزرگ داریوش رسید و در شاخه غربی،پس از کورش پسرش کمبوجیه،پدر کورش بزرگ حکومت را به دست گرفت. کورش بزرگ توانست با نام نخستین شاه نیرومند هخامنشی،فرمانروایی بزرگ هخامنشیان را تثبیت کند وتقریبا ارشام را از عنوان بیندازد. شش سال پس از کورش،با مرگ پسر و جانشینش کمبوجیه،داریوش توانست در سال 522 پیش از میلاد، در حالی که هنوز پدرش و ویشتاسپ و پدر بزرگش ارشام زنده بودند،فرمانروایی بر امپراطوری جهانی هخامنشیان را به شاخه خود انتقال دهد.اکنون به پرسش سوم برمی گردیم. به نظر می رسد که در زمان فرمانروایان پیش از داریوش خط میخی پارسی باستان وجود نداشته و سنگ نبشته های منسوب به اینان وسیله شخص دیگری پدید آمده اند.
1-در لوح زرین منسوب به اریارمنه،این شاه خود را شاه بزرگ،شاه شاهان،شاه در پارس می خواند،اگر بپذیریم در آغاز از صفت بزرگ، به رسم همه شاهان، به طور سمبولیک استفاده شده است، نویساننده این لوح در ادامه با یک تیر دو نشان زده است: هم جد بزرگوارش را شاه خوانده است و هم نخواسته است این واقعیت را که فقط او شاه در پارس است انکار کند. خود اریارمنه هرگز نمی توانست. با وجود برادرش،کورش شاه(شاه در بخش غربی فرمانروایی هخامنشیان)، خود را شاه شاهان بخواند. زیرا کسی می توانست خود را شاه شاهان بخواند که بر چندین شاه فرمانروایی بی چون و چرا داشته باشد. نگرانی دیگر این که اریارمنه، با توانایی محدودی که داشته، نمی توانسته است پدپد آورنده خطی باشد که از آن تنها یک لوح بر جای ماند.
2- اگر در زمان اریارمنه خط میخی پارسی باستان وجود می داشت، لازم می بود که علاوه بر لوح زرین، نشانه های دیگری از این خط به دست آید. بررسی های باستان شناسان دست کم تا به امروز نشان داده اند که امکان دست یافتن به چنین نوشته ای تقریبا وجود ندارد.
3- اگر در زمان ارشام خط میخی پارسی باستان وجود می داشت و لوح زرین منسوب به او از آن خود او می بود، او نمی توانست، با وجود حضور شخصی مقتدر مانند کورش بزرگ، خود را شاه شاهان بخواند، می دانیم که ارشام در برابر قدرت کورش حتا عنوان شاهی خود را از دست می دهد و در زمان کورش بزرگ فرمانروایی، عملا و منحصرا از آنِ شاخه غربی هخامنشیان می شود.
4-اگر اریارمنه و ارشام، نیاکان داریوش، به راستی شاه شاهان می بودند، چگونه داریوش در سنگ نبشته های خود، با وجود زنده بودن پدر و پدر بزرگش خود را شاه شاهان می نامند؟
5-اگر خط میخی پارسی باستان در زمان کورش بزرگ وجود می داشت، لازم می آمد که در منشور مشهور او از خط میخی پارسی باستان هم استفاده می شد، یا نوشته های زیادی از زمان پرتحرک او به خط میخی پارسی باستان برجای می ماند.
6-اگر در زمان کورش بزرگ خط میخی پارسی باستان وجود می داشت، بیشتر از اریارمنه و ارشام، او می توانست خود را شاه شاهان بخواند، اما در همه نبشته های منسوب به او تنها این چهار واژه آمده است: منم کورش شاه هخامنشی. این عبارت دروغ نیست، اما در مقایسه با لوح های اریارمنه و ارشام، در ارتباط با کورش بزرگ حق مطلب ادا نشده است.
7- هزوارش ها پس از سنگ نبشته داریوش در بیستون ساخته شده اند. واژه شاه بیش از 100 بار در بیستون تکرار می شود، که اگر به صورت هزوارش نوشته می شد، در بیستون، 600 نشان خط میخی پارسی باستان کم تر کنده می شد. همچنین از هزوارش ها تنها هزوارش شاه در سنگ نبشته های(به غیر از بیستون) داریوش آمده است و پپداست که دیگر هزوارش ها پس از داریوش فراهم آمده اند. بنابر این دامن و آستین لباس کورش به راستی نمی توانسته اند در زمان خود او دارای نبشته ای به خط میخی پارسی باستان و استفاده از هزوارش شاه باشند.
همچنین داریوش بزرگ در بند 70 متن ایلامی در بیستون، خود را پدپد آورنده خط آریایی می داند. ترجمه بند 70 متن ایلامی چنین است:
1-دایوش شاه گوید: با
2- یاری اهورامزدا خطی درست کردم
3- از نوعی دیگر(یعنی) به آریایی
4- آن که پیش از این نبود، هم بر روی لوح های گلی،
5-هم بر روی پرگامنت. همچنین
6-امضا و مهر کردم.
7- این خط نوشته شد و برایم
8- خوانده شد. سپس فرستادم
9- این خط را به همه کشور ها.
10-مردم این خط را آموختند.
مجموع این دلایل ثابت می کند که پیش از داریوش بزرگ خط میخی پارسی باستان وجود نداشته و این خط به دستور داریوش برای اینکه جوابگوی امپراطوری چند ملیتی ایران باشد به یکباره ابداع گردید.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)