صفحه 4 از 12 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 113

موضوع: نوروز باستانی

  1. #31
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    جن شناسی در تمدن ایران باستان
    الهه ها باستانی ایران یا جنیان بین النهرین

    (مادها)

    یکی از اشتباهات عمدی تاریخ نگاری مدرن در باب ایرانشناسی آریایی گری است که در سلسله مقالات افسانه های آریایی و تورانی ماسونی به تفصیل شرح داده شد . بر خلاف تصور رایج ریشه فرهنگی ایرانیان باستان نه در هندوستان بلکه می بایست در شرق و مصر و بین النهرین جستجو نمود . از مهم ترین الهه ها ی باستانی که بعد ها در کتب زرتشتی ها وارد گردید و منشا بین النهرینی دارند اهورا و اهریمن می باشند سیستم آموزش های زرتشت از آنجا حائز اهمیت است که بر خلاف باور عامه اصل یکتایی و یگانگی را انکار می کند و به جای آن اصل دو گانگی نیروهای جهانی و نبرد دائم آنها را افشا می کند. از یک سو اورمزد خدای خوبی و از سوی دیگر اهریمن خدای بدی – هر دو برادر دوقلو و متولد شده از رحم یک مادر. نقش عمده جنیان در اوستا را می توان در بخش کهن ” وندیداد” که یکی از کاملترین و طولانی ترین بخشهای اوستا است یافت..

    اهورا: سرپرست گروه بزرگی از جنیان به نام ” اهوراها” ( سنسکریت : اسوراها) این گروه از جنیان در نزد مردم هند بسیار پست و خوار شدند اما در عوض در ایران مورد احترام بسیار قرار گرفتند تا جایی که تحت تاثیر اسلام اهورا مزدا عنوان خدای یگانه به خود گرفت. این جن در اصل ریشه در خاورمیانه دارد و بعدها از طریق فلات ایران وارد فرهنگ هندی ها گردید

    این جن در تمدن سومری به اشتر معروف است.طبق اعتقادات انها اشتر یا اهورای ایرانی خدای شهوت و عشق و جنگ. همکار انکی در خلقت آدم و حوا. نام دیگر او ” نین هورسگ” و ” نین ماه” نیز می باشد

    اهریمن: اهریمن توسط جنیان زیادی پرستش می شود که نامهایشان بعد ها توسط دانشمندان یهودی ثبت و استفاده شد مانند : ازازیل – لیلیث – رهاب – له ویاتان و

    معادل پارسی آن میترا نیز نام سردسته گروهی از جنیان است که با نام ” میتراها ” در یونان و روم شناخته شده اند و با نام انگرمی نیو در ایران. این گروه از جنیان جزو نژاد درخشندگان یا ” دیوها” هستند. تاثیر عمیقی که نام میترا یا ” مهر” بر فرهنگ ایران داشته است خود نشان از نفوذ بالای این گروه از جنیان در دوران باستان است. ما در قسمت قبلی به طور مفصل درباره نقش این شیطان در دنیای باستان و مدرن به تفصیل بحث نموده ایم
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  2. #32
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    عیلامی ها


    در اینمورد با وجودی که اطلاع زیادی در دسترس نیست ولی آنچه مسلم است عالم در نظر عیلامیها پر ازجنیان بوده است . خدای بزرگ را اینشوشیناک یا انو می نامیدند ولی پرستش اوبه پادشاهان و کاهنان اختصاص داشته است. آن ( آنو) an – annu : خدای پدر -خدای آسمان- پدر آفرینش به همراه خدایان اصلی ” آپسو” – “تیامات” و ” مامو“ سایر خدایان و جنیان را به وجود آوردند- پدر انکی و انلیل و اینانا . این جن در تمدن سومر بسیار مورد توجه و تقدس بوده است. .


    بعد از آن به ۶ رب النوع الهه یا جن معتقد بودند.و هر کدام را خدای محلی میدانستند . عیلامی ها هم مانند بابلیها مجسمه خدایان جنی خود را می ساختند و وقتی که مجسمه شهری را به شهر دیگری میبردند عقیده داشتند که خدای آن شهر را انتقال داده اند. بنابراین مذهب آنها شرک و بت پرستی بوده است. کاهنان بسیار قوی و متنفذ بوده اند. کلیه مذهب آنان شباهت زیاد به مذهب بابلیها دارد. و چنین به نظر می آید که آداب مذهبی آنان هم به آداب مذهبی بابل شباهت داشته است. هر شهری رب النوع یا به قول “سومریها” خدایی داشته و در نظر اهالی هر شهر ارباب انواع سایر شهر ها در رتبه پائین تر از رب النوع شهر آنها بودند. با وجود این سه رب النوع بزرگ را همه می پرستیدند


    خدایان در نظر آنها دارای صفاتی بودند مانند صفات انسانی از غضب و سفاکی و قساوت و شهوت وغیره.معابد را از خشت می ساختند و محراب ها را در راس آن قرار می دادند. کاهنان می گفتند خدایان مانند شاهان در میان تجملات و فراوانی زندگی می نمایند. از این جهت معابد پر بود از خزاین و ذخایر و و انبار های غله و حبوبات و کالاهای گوناگون و گاهی تجارت را منحصر به معبدی می کردند. مثل اینکه ارباب تاجر یا مالک نیز میباشد.رئیس شهررا پاستی می نامیدند وعقیده داشتند که پاستی ها امورشهرراموافق میل خدایان اداره می کنند بنابراین پاستی ها یک نوع پادشاهان محلی بودند که امورمذهبی کشوری ولشکری رادردست داشتند.ازدیگررب النوع والهه های معروف آنها نانا یا نه نه نام داشت الهه دیگر”سوریاش”نام داشت

    پرستش آناهیتا یا میترا معادل ازازیل سومر که یکی از رب النوع های است با ریشه بین النهرینی درزمان اردشیر اول هخامنشی برای او معبدی ساخته شده نظیر معبد آناهیتا – استخر- همدان و شوش. ودر کتیبه ها و پایه ستونها یی که از شوش و همدان بدست امده برای اولین با راین شاه هخامنشی نام این جن را در کنار اهورامزدا برده است.


    به نظر می رسد که پرستش ناهید در غرب وجنوب غربی بیشتر ازسایر نقاط ایران رواج داشته/زیرا در دره های زاگرس غربی ومرکزی به علت موقعیت جغرافیایی مناسب وسر سبزی وخرمی دشتهاووجود آبهای جاری وزلال بستر مناسبی برای ایجاد آیین های مذهبی وجود داشته است .وصورتهای مختلف ارباب را بر روی سر پهن سنجاقهای سربند که یا به سر زده میشده اند یابه عنوان نذورات به درز وشکاف دیوار زیارتگاههااهدا میشدند .به خصوص سنجاقهایی با تصویر صورت آناهیتا توسط زنان نازا برای بخشش بار وری به آنها به زیارتگاهها اهدا میشده اند.


    در مورد زمان ساخت بنای معبد واصالت آ ن در نزد محققین اختلاف نظر هایی وجود دارد که ظاهرا این اختلاف نظر ناشی از توجه گروهی به نوشته های مورخان وسیاحان در گذشته ونظر گروه دیگر بر پایه ی یافته های باستانشناسی است که در خلال سالهای ۱۳۴۸ تاکنون در فصول مختلف حفاری بدست آمده است .


    دربین مورخان وسیاحان باستان فقط یونانیان ورومیان از آن به عنوان معبد نام برده اند که شاید دلیل آن این باشد که در زمانی که آنها از آن بازدید میکردند اصل بنا هنوزپا بر جا بوده واز شباهتهای آن بامعابدی مانند هترا وپالمیرا آن را به عنوان معبد یونانی شناخته بودند وسیاحان ومورخان عرب وپارسی نیز به علت اینکه در زمان ویرانی آن وهمینطور زمانی که بیشتر عرصه بنا در زیر ساخت وسازهای متاخر دوره اسلامی قرار داشته ازآنجا دیدن کرده بودند .آن رایک کاخ مربوط به عهد ساسانی میدانستند وعده ای به دلیل وجود دشتهای سر سبز و تفرجگاههای آن ناحیه آنرا کاخ اختصاصی معشوقه ی خسرو پرویز”شیرین”نام نهاده بودند .وعده ای از اعراب که در پی جنگ با ساسانیان به این ناحیه رسیده بودند مورد دستبرد دزدان قرار گرفته واسبهای خود را از دست داده بودند به همین دلیل از آن پس به آن نام قصرالصوص (کاخ دزدان) نهادند
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  3. #33
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    معمای تخت جمشید

    پارسه یا تَختِ جَمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان بودهاست. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و پارسه را به آتش کشید

    قدیمیترین بخش پارسه بر پایهٔ یافتههای باستانشناسی مربوط به سال ۵۱۵ پیش از میلاد است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمدهاست ساخت پارسه در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت، به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داريوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت

    یکی از اشتباهات مهم باستانشناسی غربی درباره این بنا معرفی آن به عنوان کاخ سلطنتی هخامنشی است . ولی در واقع این مجتمع یک پرستشگاه اساطیری مخصوص ازازیل یا میترا بوده است و شباهت های ظاهری معماری آن به ابنیه های بین النهرینی و مصری نشان دهنده نوع کاربرد این اثر تاریخی بوده است

    سنگ تراشی ها و مجسمه های انسان حیوان از مشخصه اصلی معابد باستانی می باشد . یکی از گروههای خاص جنیان ” سدو “Sedu نام دارند که همان ” گاو آسمانی” است و تصویر آشنای موجودی با سر گاو – بدن انسان و پاهای سمدار است و بسیار در سنگ نوشته ها و تصاویر آشور دیده می شوند که در تخت جمشید بسیار به کار رفته است.یکی دیگر از نماد های رایج در معابد تخت جمشید و دیگر معبدها نشان گاو بالدار انکی است . این گوساله مقدس- یکی از فرمهای خدایان انکی و ایشتر می باشد که ریشه بین النهرینی دارد

    سمبل عقاب که در سرسرای تخت جمشید به کار رفته از نماد های اصلی شیطان معروف باستان ازازیل است

    کنده کاری هایی که نشاندهنده اهدای قربانی مثل بز به معبد است در تخت جمشید نمایانگر تقدس این مکان باستانی می باشد . این موضوع تاریخی که این مکان توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد هنوز بین باستانشناسان جای بحث و مناقشه می باشد و دلیلی که این موضوع را به طور قاطع ثابت نماید از طرف هیچ باستانشناسی ارائه نگردیده است .

    نشان فروهر از نشانه های باستانی الهه های شیطانی سومر و آشور می باشد که بعدها وارد فرهنگ اقوام مرکزی ایران گردیده است و آن را نشان اهورامزدا نام گرفته است که در تخت جمشید نیز استفاده شده است

    در ايننگاره كه از الواح بابل نوشته « ادوارد شي يرا » ترجمه علي اصغر حكمت برداشته شده است، خداي آشور (شمش)ديده ميشود كه تير و كماني به نشانه جنگجويي و پيروزي آشوريان در دست داردو چنانكه قبلا ذکر شد آشوريان جنی بنام « شِمِشْ » يا خورشيد را خداي خويش ميدانستند
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  4. #34
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    شاهکار مهندسی ایران باستان
    در هزاران سال پیش مهندسین ایرانی این چنین علمی داشته اند و غنات ها فقط گوشه کوچکی از علم دانشمندان ایران باستان هستند.
    ا.
    جالب است بدانید طول قناتهای ایران 43 برابر دیوار بزرگ چین است ! ! !
    قنات یا قنوات

    جمع «قنات» را « قنوات » گویند.طولانی ترین قنات جهان و عمیق ترین مادرچاه در شهرستان گناباد قرار دارد که تاریخ کندن آن به دوره هخامنشی و یا قبل از آن میرسد. قنات یا کاریز «کهریز» به راهی که در زیر زمین میکنند تا آب از آن جریان یابد میگویند. قنات کانالی است که از دیر باز برای مدیریت آب در زمین میساختهاند. رشته چاهی است که از «چاه مادر» سرچشمه میگیرد و احیاناً هزارها متر به طول میانجامد که سرانجام آب این قناتها برای شرب و کشت و کار به سطح زمین میرساند ودر جای معینی به روی زمین میآید. ایرانیان باستان در چندین هزار سال قبل دست به این ابتکار جدید زده و آن را قنات یا کهریز نام نهادند. با این اختراع که در نوع خود در جهان تاکنون بینظیر است، میتوان مقدار قابل توجهی از آبهای زیرزمینی را جمع آوری کرد و به سطح زمین رساند، که همانند چشمههای طبیعی ، آب آن در تمام طول سال بدون هیچ کمکی از درون زمین به سطح آن جاری گردد. قنات که توسط مقنیان ایرانی اختراع شده ، هزاران سال قدمت دارد. قدمت بسیاری لازم قناتهای ایران ، از پنج یا شش هزار سال متجاوز است و عمری برابر با تاریخ کهن ایران دارد. با وجود این که چندبن هزار سال از اختراع آن میگذرد، مع هذا هنوز هم این روش استفاده از آب ، در قسمت مهمی از روستاها و مناطق مسکونی و کشاورزی و دامداری کشور معمول و متداول است و حتی یکی از ارکان اصلی کشت و زرع در نواحی خشک را تشکیل میدهد. این اختراع که امروزه شهرت جهانی پیدا کرده ، بعدها از ایران به بسیاری از کشورهای جهان انتقال یافته و مورد استفاده مردم در دیگر نقاط دنیا قرار گرفتهاست. طولانی ترین قنات جهان و عمیق ترین مادرچاه در شهرستان گناباد قرار دارد که تاریخ کندن آن به دوره هخامنشی و یا قبل از آن میرسد. گوبلو معتقد است که قنات، ابتدا یک فن آبیاری نبوده، بلکه به طور کامل از تکنیک معدن نشأت گرفته و منظور از احداث آن جمعآوری آبهای زیرزمینی مزاحم (زه آبها) به هنگام حفر معادن بودهاست.... تردیدی نیست که در گستره فرهنگی ایران، از معادن «مس» و احتمالاً «رویِ» موجود در کوههای زاگرس، در جریان هزاره دوم قبل از میلاد مسیح بهرهبرداری شدهاست.

    مشخصات قنات

    قنات ، تشکیل شده از یک دهانه یا هرنج که روباز است و یک مجرای تونل مانند زیرزمینی و چندین چاه عمودی که مجرا یا کوره زیر زمینی را در فواصل مشخص با سطح زمین مرتبط میسازد. چاهها که به آنها در موقع حفر ، میله هم گفته میشود، علاوه بر مجاری انتقال مواد حفاری شده به خارج ، عمل تهویه کانال زیرزمینی را نیز انجام میدهد و راه ارتباطی برای لایروبی ، تعمیر و بازدید از داخل قنات نیز به شمار میرود.

    آغاز قنات

    آغاز قنات همان دهانه قنات است که مظهر قنات نامیده میشود. مظهر قنات جایی است که آب از دل قنات بیرون میآید و ظاهر میشود و میتواند برای آبیاری و دیگر مصارف مورد استفاده قرار بگیرد. قسمت انتهایی قنات ، پیشکار قنات نامیده میشود که در آخرین قسمت آن ، مادر چاه قنات قرار گرفتهاست. قسمتهایی از قنات که با حفر آنها هنوز آب بیرون نمیآید «خشکه کار» و قسمتی که آبدار است (قسمت انتهایی) قسمت «آبده قنات» نامیده میشود.

    حفر قنات

    حفر قنات معمولاً از مظهر ان که همان سطح زمین است و خشک میباشد، شروع و به مناطق آبده مادر چاه ، ختم میشود. بنابراین ، اول دهانه قنات یا هرنج که خشک است و بعد اولین چاهها یا میلهها که اینها هم خشک است و آب ندارد و به اصطلاح قسمت خشک کار قنات نامیده میشود، حفر میشود. بعد کار به طرف قسمت بالا دست که همان قسمتهای آبده و بیشتر آبده زمین باشد، ادامه پیدا میکند.

    طول و عمق قنات

    طول یک رشته قنات که در میزان آبدهی آن نیز موثر است، نسبت به شرایط طبیعی میزان متفاوت است. این شرایط بستگی به شیب زمین وعمیق ما در چاه دارد. از طرف دیگر هرچه سطح آب زیرزمینی پایینتر باشد، عمق مادر چاه بیشتر میشود. طویلترین قناتی که تاکنون در ایران حفر شده ، در حوالی گناباد از توابع خراسان است که ۷۰ کیلومتر طول آن است و عمیقترین مادر چاه قناتهای ایران به روایتی ۴۰۰ متر و به روایت دیگر ۳۵۰ متر عمق دارد و آن مربوط به قنات «قصبه» گناباد است. مهمترین عاملی که طول قنات را مشخص میکند، شیب زمین میباشد. هرچه شیب زمین کمتر باشد طول قنات بیشتر و هرچه شیب بیشتر باشد طول قنات کمتر خواهد بود.

    ویژگیهای قنات
    سیستم استخراج در قنات طوری است که آب بدون کمک و صرف هزینه فقط با استفاده از نیروی ثقل از زمین خارج میگردد. با توجه به چاهها و قناتهای موجود ، آب قنات در مقابل آبی که از چاه استخراج میشود، ارزانتر تمام میشود. آب قنات دائمی است و در مواقع اضطراری کشت و احتیاج زراعت در مواقع حساس به آب ، قطع نمیشود. منابع آب زیر زمینی توسط قنات دیر تمام میشود و استفاده طولانی دارد، هر چند بطور دائم چه مصرف شود و چه شود، خارج میگردد. قنات دارای مزایای بسیاری زیادی است که در اینجا فقط به تعداد محدود از آنها اشاره شد.



    معایب قنات

    در زمینهای هموار و نواحی که آب زیرزمینی شیب کافی ندارد و نیز زمینهای خیلی سست و ماسهای امکان حفر قنات نیست. آب قنات ، بطور دائم جریان دارد و قابل کنترل نیست. روی این اصل ، مدام باعث تخلیه آب زیرزمینی میشود. در فصولی که به آب احتیاج نیست و یا احتیاج به آن خیلی کم است، امکان جلوگیری از جریان و یا کنترل آن وجود ندارد.

    قنات به خاطر این که در سفرههای آب زیرزمینی کم عمق استفاده میشود و این منابع هم غنی نیست و دارای نوسان زیاد است، لذا قنات نسبت به تغییرات سطح آب زیر زمینی خیلی حساسیت دارد. در فصول گرم که گیاه به آب بیشتری نیاز دارد و نیز در فصول و سالهای خشک ، آب قنات کم میشود. قنات نسبت به چاه در مقابل سیل و زلزله و امثال اینها آسیب پذیر است و خرابی در قناتها بعضی مواقع طوری است که احیا مجدد آنها یا ممکن نمیباشد و یا از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  5. #35
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    سفره عقددرایران باستان
    آینه: نما یا نگر زیبا یی و شفافیت آ ینده عروس و داماد

    شمع و شمعدان: سمبل نور و آ تش

    عاطل و باطل:حافظ عروس و داماد. دور بودن از چشم شیطان.
    عاطل و باطل یک سینی حاوی مواد زیر در هفت رنگ مختلف می باشد:

    1. دا نه های خشخاش

    2. برنج

    3. نمک

    4. راز یانه

    5. چای

    6. کندور



    نان تزئین شده: نان سنگک به نشا نه پر برکت بود ن سفره زندگی که معمولا" در کنار آن پنیر و سبزی می گذارند و پس از اتمام مراسم عقد توسط میهمانان خورده می شود.

    گردو و بادام: نشا نه باروری می باشند.

    میوه مخصوصا" انار و سیب:سمبل میوه های بهشتی و تندرستی و شادا بی هستند.

    گلاب: عطر و تقدیس محیط

    شاخه نبات: شیرینی زندگی

    اسپند: دور نگاه داشتن چشم شیطان

    تخم مرغ: نمود اری از سرپرستی پدر و مادر بر عروس و داماد است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  6. #36
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    گاهشماری در ایران باستان
    سالنمایی روش محاسبه و داشتن حساب گذشت سال و ماهها است. در ایران هیچ اطلاعی از سالنما‏های ایرانی و روش محاسبه تاریخ توسط مردم آریایی پیش از دوره هخامنشیان دردست نیست! با این حال، نخستین كاربرد گاهشماری را در سنگ نوشته ها و گل نوشته های هفت تپه كه تمدنی ایلامی است (البته به زبان بابلی و با كاربرد كم و بیش واژگان ایلامی) در 3500 سال پیش می بینیم. اما هزاران سال پیش از آنها نیز ما از تقویم بدور نبوده ایم. در كتاب بسیار ارزشمند و جاویدان ، و كاملا علمی "گاهشماری ایرانی" نوشته روانشاد دكتر احمد بیرشك ما با دانسته های بسیار جالبی درباره گاهشماری خودمان روبرو می شویم. نخست می خوانیم:
    تمدن كهنسال ایرانی وجود گاهشماری دقیقی را ایجاب می كرده است. دانشمندان ایران شناس بیگانه در این باره پژوهش های درخوری انجام داده اند. همچون دوزی ، ون در واردن ، ج. نیدم ، ر. اتینگهاوزن ، ویلی هارتنر و ... . به گفته ی هارتنر كه مستند به یادگارهای باستانی فراوان است ، مردمانی پیرامون 46 سده پ.گ.خ. (پیش از گاهشماری خورشیدی) (نزدیك به 6000 سال پیش) از شمال سرزمین كنونی ایران كوچیده بودند (!) ، پس از استقرار در سرزمین مساعد برای زندگی همچون شوش در كنار مدار 30 درجه عرض جغرافیایی ، تخت جمشید ، اور و... به كشاورزی روی آوردند. آنها با صورت های فلكی و رابطه ی طلوع و غروب آنها با كارهای كشاوری ، به سان كاشت و برداشت ، آشنایی بسنده ای داشتند. گواه این سخن نقش های گوناگون است از نبرد شیر و گاو ، صورت های فلكی شیر و گاو ، گاو ، كژدم ، ماهی ، بز كوهی ، شیر ، خورشید ، ماه و ... بر سفالینه هایی كه از كند و كاوهای باستان شناسی تپه هفتوان (گوشه ی شمال باختری دریاچه ی ارومیه) ، تپه سیلك در نزدیكی كاشان و تپه یحیی در كرمان بدست آمده است. تصویرهای نبرد شیر و گاو در پارسه (تخت جمشید) گواه دیگری بر این گفته است. اختر شناسان خودمان نیز پژوهش های دقیقی در گاهشماری داشته اند ، همچون آقای حسن تقی زاده كه بیش از 30 سال در این باره پژوهش كرده است (پیرامون 60 سال پیش تر).
    (كتاب گاهشماری ایرانی ، برگه 590 ، تنها با ویرایش واژگانی)(من در ادامه این مقاله به بررسی دقیق گاهشماری هخامنشی بر پایه اصل گل نوشته های تخت جمشید پرداخته ام. برای اصل مقاله به تارنمای «پردیس پارس» نگاه كنید.)

    بعد از هخامنشیان دو نوع سالنما ساخته شده است.
    نخستین گاهشماری مدون ایرانی در گل نوشته‎های تخت جمشید و سنگ نوشته سترگ بیستون یافت شده است. این سالنمایی شامل ۱۲ ماه با سیستم گاهشماری خورشیدی بود که بر پایه گل نوشته های روشن پارسه از بهار آغاز می‏شده و شامل سالهای کبیسه نیز بود. سال های كبیسه 13 ماهی بوده است ، با تكرار ماه ویخن Viyaxna (ماه 12 گاهشماری هخامنشی) و به ندرت ماه كارباشیا Karbashiya (ماه 6 گاهشماری هخامنشی) كه بدبختانه نگارش پارسی باستان آن در دست نیست، بلكه بر پایه نگارش خوزی (ایلامی) آن بدست آمده است. والتر هینتس گونه ی پارسی آن را Xarpashya* پیشنهاد داده است. (در واقع كارباشیا نام پارسی با رسم الخط ایلامی است. وگرنه نام ایلامی ماه ششم بلیلیت Belilit است.) البته این كبیسه گیری و اینكه كدام ماه تكرار شود نظم ویژه ای داشته كه در سندها بخوبی دیده می شود. به نظر می رسد این گاهشماری را یا داریوش شاه بزرگ در سال 521 پ.م. ویرایش كرده و یا پایه ریزی كرده باشد. چون بر پایه سندهای تخت جمشید این گاهشماری از نخستین سال داریوش بزرگ آغاز می شده است.
    دومین سالنما، سالنما اوستایی بود که زیربنای سالنمایی کنونی ایرانیان است. اینكه این تقویم در چه سالی برای نخستین بار پایه ریزی شد بدرستی هویدا نیست.
    در ایران باستان، از ماههای قمری به روشی متفاوت استفاده می‏شد. (منظور این گفته روشن نیست!)هفته که از مهمترین قسمتهای سالنمایی سامی بود، وجود نداشت. در عوض، ماه به ۳۰ روز تقسیم می‏شد، و هر روز نام مشخص داشت. هر ماه نیز نامی ویژه داشت كه در میان نام روزها نیز دیده می شد. و بر پایه همین نام روزها می توانیم دریابیم كه ماه را به 4 بخش 7 یا هشت روزه تقسیم می كرده اند.
    اما پژوهش های تازه رضا مرادی غیاث آبادی دلایلی را عرضه می کند که گویا هفته در ایران باستان وجود داشته است. ولی باید با احتیاط به نوشته های وی نگریست. وی آغاز سال هخامنشی را بر پایه دلایلی كهنه كه سال هاست رد شده هنوز پاییز می داند كه پزوهش ها بر روی سندهای تخت جمشید آن را به كلی رد می كند. دلیل اینكه اگرچه گل نوشته های هخامنشی یكزبانه و به زبان ایلامی است و نمی توان برابر ماه های نامبرده شده در آن را با زبانی دیگر دریافت ولی به شكلی معجزه آسا ، شمار بسیار اندكی از آنها (در حدود 80 مورد) دارای نگاشته های كوتاه آرامی نیز هستند. برخی از این نگاشته ها نام ماه ها را به زبان آرامی یاد كرده اند. (همچون PF 855, 857, ...) این یادداشت ها خلاصه ای است از كل متن ایلامی. از همین رو می توان در تعداد بسیار محدودی (شاید كمتر از 20 مورد) برابر های آرامی ماه های ایلامی را یافت. ضمنا ماه های ایلامی وابسته به دو زبان پارسی باستان و ایلامی نو هخامنشی هستند. (یعنی نام های پارسی و ایلامی ماه ها هر دو با خط ایلامی آمده اند. كه البته ماه های ایلامی بسیار اندك یاد شده اند.) از سویی سنگ نوشته بیستون برابر بابلی 9 ماه پارسی را بدست می دهد. از آنجا كه زبان بابلی با آرامی كه هر دو از یك ریشه سامی هستند نزدیكی ویژه ای دارد و ضمنا نسخه آرامی كتیبه بیستون نیز در دست است ، و از دیگز سو اینكه آرایش ماه های بابلی به نیكی هویدا شده است (از سرچشمه های دیگر)می توانیم برابر بابلی هر ماه پارسی و ایلامی را بیابیم. نیكوتر اینكه بر پایه گل نوشته های تخت جمشید چینش ماه های پارسی را از 1 تا 12 می دانیم ولی فقط نمی توانیم براحتی نشان دهیم ماه یكم كه كاملا مشخص است برابر با ماه فروردین فعلی است یا ماه مهر! علاوه بر این معنای واژگانی یا لغوی نام ها نیز مشخص كننده هستند. كوتاه سخن اینكه : چینش دقیق ماه ها از یك تا 12 پارسی در دست است. ولی از آنجا كه با زبانی دیگر وابسته نیست اینكه ماه یكم كدام ماه فعلی است جای پرسش است! ولی با برابر های بابلی از كتیبه ی بیستون و آرامی از گل نوشته ها و معنای واژه ای این مشكل نیز حل می شود. برای نمونه ماه چهارم هخامنشی گرمپده Garmapada است كه به معنای ماه گرمافزا است. به سادگی با مهر تیر در پیوند است تا ماه دی! (اگر مهر را ماه یكم سال فرض كنیم ماه چهارم دی است كه با این نام ربطی ندارد!) ماه ثورواهر Thuravahara به معنای "بهار سور Bahar-e-sur" ، یعنی بهار چموش و نیرومند. ثور همان سور كنونی است كه مثلا میگوییم فلان پرنده سور است ، یعنی وحشی و پر تحرك است. معنای این ماه یعنی نیرومند ترین ماه بهار كه همان اردیبهشت است و نه آبان! جالبتر اینكه ماه نهم ماه آثریادیه می باشد ، یعنی ماه پرستش آتش یا آذر ، كه به گونه ای كوتاه شده در نام آذر كنونی دیده میشود.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  7. #37
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    در سالنمایی اوستایی سال ۳۶۵ روز بوده و دوازده ماه ۳۰ روزه را تشکیل می‏داد. پنج روز باقیمانده نیز «پنجه» (گاه «پنجه دزدیده» یا «خمسه مسترقه») نامیده می‏شد.
    در ایران باستان، زمان تاجگذاری پادشاهی، به عنوان آغاز سالنما به حساب می‏آمد، و سالها، بعد از پادشاهان نامگذاری می‏شدند. برای مثال، می‏گفتند: “پنجمین ماه از هفتمین سال حکومت اردشیر”. البته در سندهای تخت جمشید كه شامل 30000 لوحه گلی به زبان ایلامی و بیش از چند صد متن آرامی بر روی هاون ها و دست هاون هاست ، نام شاه به هیچ وجه آورده نشده است. در سندهای آرامی كه بسیار به ندرت به ماه اشاره شده است. در گل نوشته ها آمده h.be-ul xx-um-me-man-na, d.ITU.lg d.xxxx كه یعنی سال xx ام ، ماه xxxx. گاه چند ماه نام برده شده و بارها به شماره روزها نیز اشاره شده است. مثلا در ادامه آمده است : xxx d.na-an pir-ka كه یعنی xxx روز سپری شده است. در كتیبه بیستون تنها نام ماه و روز آمده است. چون سال همه سنگ نوشته سال یكم بوده است.
    اما در سندهای بابلی هخامنشی به نام شاه اشاره شده است : همچون گل نوشته های بابلی موراشو ، اگیبی ، و دیگر سندها كه از دوران كورش بزرگ به بعد نگاشته شده اند. البته در آنجا معمولا شاه عنوانی را نیز یدك می كشد. همچون "روز x ، از ماه xx ، از سال xxx داریوش ، شاه سرزمین ها."
    با آغاز دوره اشکانیان در سال ۲۴۷ پیش از میلاد مسیح، مبدأ سالنمایی تغییر کرد. سندهای روشنی از این دوره در دست است. همچون سفالینه های پارتی نیسا و برخی از نوشته ها چون پوست نوشته اورامان. در نوشته های اشكانی تقویم بیشتر بر پایه تقویم اوستایی است. نام ماه ها برابر با ماه های كنونی بوده است. روزها همان نام های زردشتی و اوستایی را دارند. در سندها بیشتر به شماره ی سال و به ندرت به نام روز و ماه اشاره شده است. نام پادشاه نیز بسیار به ندرت دیده می شود.
    با شروع دودمان ساسانیان، از نو سالنما به آنچه در دوره هخامنشیان استفاده می‏شد تغییر کرد. در دوره یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانیان سال ۶۳۱، به عنوان آغاز تازه سالنمایی ایرانیان برگزیده شد. از آنجایی که هیچ پادشاهی پس از او به پادشاهی نرسید، آن سالنما با نام سالنمایی یزدگردی بکار میرفت.
    جشنهای ایران باستان
    نوروز، از جشنهای باستانی ایرانیان است که امروزه در محدوده جغرافیایی ایران زمین یعنی در در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین (معمولاً مطابق با ۲۱ مارس) آغاز می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می‏کشیده‏است. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن‏ها یک ماه ادامه داشتهاست. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی بود، در حالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی می‏پذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت.
    تاریخچه

    جشن نوروز از آیینهای باستانی و ملی ایرانیان میباشد. جزئیات چگونگی این جشن تا پیش از دوره هخامنشیان بر ما پوشیدهاست. در اوستا نیز هیچ اشارهای به این جشن نشدهاست. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.
    با استناد بر نوشتههای بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای گوناکون که پیشکشهایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند میپذیرفتند. گفته شده که داریوش کبیر، یکی از شاهان هخامنشی (۴۲۱ - ۴۸۶)، در آغاز هر سال از پرستشگاه بأل مردوک، که از خدایان بزرگ بابلیان بود دیدن میکرد.
    همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ میشد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد میشد. و سپس والامقامترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکههایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ میشد. پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه میکردند. شاه پیشکشهای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش میکرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هریک از آنها کاشته میشد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ میپاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر میگفتند، آنها را برنمی داشتند.

    جشنهایی که از آن روزگار به یادگار مانده، هیچ یک به طول و تفصیل نوروز نیست. نوروز جشنی است که یک جشن کوچکتر (چهارشنبه سوری) به پیشواز آن میآید و جشنی دیگر (سیزده به در) به بدرقه آن. و نماد آن انداختن سفره هفت سین است.
    نوروز در گذشته دارای آداب چندی بودهاست که امروز تنها برخی از آنها برجای مانده و پارهای در دگرگشتهای زمانه از بین رفتهاند. از رسمهای بجا مانده یکی راه افتادن حاجی فیروز است.
    نوروز در آیات و روایات

    در کتاب بحارالانوار علامه مجلسی درباره نوروز روایات متعددی وجود دارد، در جلد ‪ ۵۹‬بیش از ‪ ۴۵‬صفحه به نقل از امام صادق نقل شدهاست که به معلی بن خنیس فرمودند:ای معلی! همانا نوروز روزی است که پروردگار جهان از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند، به او شرک نورزند و به پیامبران و امامان ایمان بیاورند، نوروز اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد و بادهای ناگهانی وزیدن گرفت و ستاره زمین در چنین روزی ایجاد شد، روزی است که علی در نهروان پیروز شد و گلهای زمین در آن روز خلق شد، در چنین روزی کشتی نوح بر کوه جودی نشست، همان روزی که جبرئیل بر پیامبر نازل شد، همان روزی که ابراهیم بتها را شکست، روزی که پیامبر؛ علی را بر دوش خود حمل کرد تا بتهای قریش را سرنگون کند و در چنین روزی است که مهدی ظهور خواهد کرد
    ویرایش توسط armin khatar : 07-14-2011 در ساعت 11:11 AM
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  8. #38
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    خانهتکانی

    خانهتکانی از دیگر آئینهای نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز (سال نو)خانه تکانی شروع میشود. در این آئین، همه وسایل خانه گردگیری و شستشو میشود و پاک و پاکیزه میگردد.
    چنان زوایای خانه را میروبند که اگر تا یک سال دیگر هم آن زوایا از چشم خانم خانه پنهان بماند یا فرصت پاکیزه سازی آنها به دست نیاید، قابل تحمل باشد.
    وسواس برای این پاکیزه سازی تا به حدی است که در و دیوار خانه اگر نه هر سال، هر چند سال یکبار نقاشی میشود.
    پس از خانه تکانی، نوبت سبزه کاشتن میشود. مادران حدود یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم و عدس و ماش و شاهی در ظرفهایی زیبا میریزند و خیس میدهند تا آهسته آهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد.
    کارت شادباش

    کاری که پس از شکل گیری روشهای جدید ارتباطی مانند نامهنگاری، یا شکل جدیدتر آن نامههای الکترونیکی رواج یافته، ارسال کارت شادباش است؛ یک هفته پیش از آغاز سال نو، زمان ارسال کارتهای شادباش فرا میرسد، فرستادن کارت شادباش برای همه دوستان و آشنایان، و اقوامی که در دیگر کشورها یا شهرها زندگی میکنند، البته کاری پسندیدهاست، امروزه و بعد از رواج تلفن بیشتر به یک تلفن برای گفتن تبریک سال نو پس از تحویل سال بسنده میکنند.
    دید و بازدید

    دید و بازدید رفتن تا پایان روز ۱۲ فروردین ادامه دارد. اما معمولاً در همان صبح نوروز به دیدن اقوام نزدیک، مانند پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ، پدر و مادر زن یا شوهر، عمه، عمو، خاله، دائی و... میروند.
    روزهای بعد نوبت اقوام دورتر فرا میرسد و سر فرصت به دیگر اقوام و دوستان سر میزنند و دیدارها تازه میکنند. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورتهایی که پیش آمده از احوال پرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت میشمارند و راه آشتی و دوستی در پیش میگیرند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  9. #39
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    مسافرت نوروزی

    از آنجا که مدارس در ایام نوروز تا ۱۴ فروردین تعطیل است، فرصت خوبی برای سفر کردن به دست میآید. پس گروه کثیری از مردم به شهرهای دیگر و نقاط خوش آب و هوا ی کشور که در ایام نوروز از آب و هوای معتدل برخوردار است، سفر میکنند. اما این سفرها نیز خالی از دید و بازدید نیست. مردم به دیدار یکدیگر میروند و دیگران را به شام و ناهار دعوت میکنند. سفرهای زیارتی نیز که از دیرباز مرسوم بوده، همچنان رونق دارد. به این معنی که عده زیادی شب عید به مشهد میروند و پس از یکی دو روز به خانه و کاشانه خود باز میگردند.
    دیگر آیینها

    آداب و سنن مربوط به نوروز در گذشته بیش از امروز بودهاست.
    تا چند دهه پیش در برخی نواحی ایران، نوروزی خوانی مرسوم بودهاست. در گیلان و مازندران و آذربایجان، از حدود یک ماه پیش از فرارسیدن نوروز، کسانی در روستاها راه میافتادند و اشعاری در باره نوروز میخواندند. اشعاری که بنا بر تعلقات مذهبی شیعیان با مضامین مذهبی آمیخته بود و ترجیع بند آن چنین بود:
    باد بهاران آمده، گل در گلستان آمده / مژده دهید بر دوستان، ...
    این پیکهای نوروزی در مقابل نوروزی خوانی از مردم پول یا کالا میگرفتند و سورسات نوروزی خود را جور میکردند.
    تا چهل پنجاه سال پیش به راه انداختن «میر نوروزی» نیز یکی از آئینهای رایج بودهاست. داستان میر نوروزی این است که در پنج روز آخر سال اداره و فرمانروایی شهر را به فردی از پائینترین قشرهای اجتماعی میسپردند و او نیز چند تن از مردم عوام را به عنوان خدم و حشم و عامل خود انتخاب میکرد و فرمانهای شداد و غلاظ علیه ثروتمندان و قدرتمندان میداد.
    آنها نیز در این پنج روز حکم او را کم و بیش مطاع میدانستند و تنها در موارد پولی به چانه زدن میپرداختند. پس از آن پنج روز نیز میر نوروزی مطابق سنت از مجازات معاف بود و هیچ کس از او بازخواست نمیکرد که چرا در آن مدت پنج روز چنین و چنان کردهاست.
    حافظ در این بیت به عمر کوتاه آدمی، عمر کوتاه گل و عمر کوتاه سلطنت میر نوروزی اشاره دارد
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  10. #40
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    نماینده داریوش شاه در مصر میگوید:«….به کتابخانهها کتاب دادم و جوانان را بدانها داخل کردم….»

    ابومعشر (بلخی) منجم نیز چنین می گوید:

    پادشاهان ایران بیاندازه به حفظ و نگاهداری دانشهای بشری توجه و علاقه مبذول میداشتند و به همین منظور برای نگاهداری آنها از گزند حوادث و آفات سماوی و ارضی اوراقی برگزیدند که در برابر گذشت زمان ایستادگی میکرد و از عفونت و پوسیدگی مصون میماند. این اوراق پوست درخت خدنگ بود که آن را توز مینامیدند.

    مردم کشورهای هندوستان و چین و همچنین دیگر کشورهای مجاور ایران زمین از ایشان در این کار پیرویکردند و توز را برای نوشتن برگزیدند، پوست خدنگ بسیار نرم و انعطافپذیر بوده ضمناً محکم و بادوام است و میتواند سالیان دراز پایدار بماند و از همین رهگذر است که آن را در وتر کمان هم بکار میبرند.

    پادشاهان ایران پس از اینکه دانشهای گوناگون را بر روی پوست توز نوشتند، پی جوی آن شدند که در روی زمین شهری و مکانی بیابند که خاک آن به زودی فاسد نشود و زلزلهخیز نباشد و از خسوف برکنار بماند، این بود که، پس از جستجوی فراوان سرانجام در زیر آسمان شهری که واجد این خصوصیات بود یافتند و آن شهر اصفهان بود، و در اصفهان نیز، بخشی بهتر و پسندیدهتر از بخش جی برای تأمین این منظور بنظر نیامد.

    از نوشتههای ابومعشر بلخی و ابن ندیم و حمزه اصفهانی میتوانیم نتیجهگیری کنیم که:

    در دوران هخامنشیان و حتی قبل از ایشان در ایران کتابخانههایی به منظور حفظ افکار و اندیشه دانشمندان وجود داشته و این کتابخانهها در اختیار بخردان و دانایان و دانشپژوهان قرار میگرفته است.

    با بدست آمدن لوحهای گلی در کاخآپادانا که نشانهایست از کتابخانه شاهنشاهی هخامنشی و توجه به مطالبی که مورخان درباره ترجمه آثار ایرانی وسیله اسکندر مقدونی و نقل آنها به کتابخانههای اسکندریه نوشتهاند همه موید اینست که در زمان هخامنشیان در ایران کتابخانههای بزرگ وجود داشته است.

    بنابر اسنادی که بدست آمده است بطور قطع و یقین در زمان پادشاهی داریوش بزرگ در شوش دانشگاهی عظیم برپا بوده است که بعدها این دانشگاه ویران شده و سپس در زمان پادشاهی انوشیروان بار دیگر احیا گردیده است، مستند ما در این مورد توجه به نوشتهایست که در زیر پایه تندیس (مجسمه) اوزاهاریس نیتی۲ وجود دارد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

صفحه 4 از 12 نخستنخست 12345678 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/