سماع غزل مولانا
دکتر ضیاء موّحد
در اینجا میخواهم مختصری به مسأله ریتم، سماع و شعر بپردازم و راجع به روابط اینها نکاتی عرض کنم و در کوتاهترین مدّت هم صحبت خود را تمام بکنم. معمولاً ریتم را به چند دسته تقسیم میکنند، ریتمهای ساده، ریتمهای مرکب و پیچیده که عناصری دارد و اجزایی و دیگر ریتمهای نامنظّم که بهظاهر نامنظّم است امّا در بستر منظمی از ریتمها قرار میگیرد، از شعر مثال اگر بخواهم بزنم، ریتم سادههای ریتم شعرهای متفّق ارکان است مثل فعولن، فعولن، فعولن و حتی کمتر از این، ریتمی که مرتب تکرار میشود، ریتمهای مرکب وپیچیده مختلف ارکان هستند مانند به خصوص اوزانِ نیمایی که امکان امتداد مصراعها زیادتراست و امّا آن ریتم نوع سوم، ریتم نامنظمی که بر بستر یک وزن منظم حرکت میکند. نمونهاش رامیشود در بسیاری از شعرهای بلند فروغ فرخزاد دید که از وزن اصلی انحراف پیدا میکند.یک نوع عدم توازنی با ارکان دیگر پیدا میشود، در هر صورت نوع سوم در شعر ما به وفوردیده میشود. عین همینها در موسیقی هم هست و عین همینها در رقص و سماع هم هست.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)