من ایرانیام
و از تبار غزل های شکوهمند
سروهای سربلند
که در وسعت قافیه ها قد کشیدهاند
من از قبیله کتیبه های کهنام
و این تبار را
به هزار خون دل فردوسی
و دغدغه های هزار رودکی
و در نگاه نقش های منوچهری
و بر کجاوه رنج های ناصرخسرو
و دخیل نیازهای مولوی
رازهای مولوی
از گزند باد و باران
و از تبرهای قومکش زمانه
به سلامت گرفتهام
من این قبیله را
از هرچه نیرنگ
از هرچه نیزه
و از هرچه تفنگ های وحشی
در پشت سپرهای مثنوی
در پناه سنگرهای دوبیتی
در کوچه های تردید خیام
و در لابلای حریر چکامه های عشق
و مثلهای صائب و انوری
در قاب غزلهای حافظ
به یادگار گرفتهام
من ایرانیام
و از کوچه های صمیمی کلمه
از جاده واژه های خاقانی
و کوچه باغ های لطیف نظامی
و از کنار حوض آبی سنایی
و دشت هجاهای فیروزهای
هجاهای هفت شهر عطار
عبور کردهام
و از انبوه درختستان درد
که در بهار غزل های اندیشه روییدهاند
صد قافله رندی
و هزار کجاوه ستایش و سروری
سهم من شده است
آهای مردمان زمانه!
دلتان هوای خرمی کرده است؟
سرزمین من
مخملستان دو بیتیهای خیام
و دشت آوازهای گرم
قصیدههای سبز
و ساحل خنک افسانههای نو!
با چشمهای میشی هزار سعدی
و غمزه های دلربای حافظ
و دامنههای مغازله عاشقی و خدا
قد بر افراشته است
نگاه کن!
دستانم پر از ستاره است
پر از قافیههای قد بلند
پر از نجواهای شهر آشوب
پر از لعلهای سرخ رباعی
پر از کرشمههای رندانه
و چشمههای حکمت و اندرز
اینجا
طبیبان غزل سرا
غزلهای شفابخش
با مرهم خزانه غیب
زیر درخت تنومند عشق
و جاری زلال حقیقت و حماسه
با تمنای دل انگیز لسان الغیب
خنکای پاسخ و التیام را
تعارفت میکنند.
من ایرانیام
و از قبیله قنوتهای آبی
و شکوه یک قصیده دماوند
صد غزل ، شاعران تازه
و صد دهان شعرهای تازهتر
و از تبار غزلهای شکوهمند
سروهای سربلند
که در وسعت قافیهها قد کشیدهاند
وحید خلیلی اردلی
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)