کورش - بابک اسحاقی

از دل ویرانهای تخت جمشید
از میان یادهای فرٌ جمشید
از دل خاک گوهربار نیاکان
امپراطوری بی‌همتای ایران
یک صدایی خسته اما پر وقار
بانگ می‌آرد......
منم کورش .. شه و شاهنشه ایران
....................................
درودم بر تو ای کورش
تو ای دادار هر چه داد
تو ای کوبندۀ بیداد
تو ای فریاد آبادی
تو ای آغاز آزادی
تو ای خورشید بی‌پایان
الا شاهنشه ایران
................................
درود قوم موسی را
ز قلب کشور داوود پذیرا باش
شهنشاها........:
گر چه فرزندان ایران
حرمت و یاد تو را گم کرده‌اند اینک
گرچه در جای عزیز مهر یزدان
کیش بیگانه به منزل کرده‌اند اینک
گر چه نیک گفتار و نیک پندار و نیک کردار یزدان را
فراموش کرده‌اند اینک
بدان کورش شه ایران
که قوم و ملت موسی
سر تعظیم به در گاهت فرومی‌آورد امروز
به پاس نام آزادی
که بر نامت نگین گشته
به یاد مهر انسانی
که در جانت اجین گشته
به پاس دولت بخشنده وجدان
به پاس مهر شاهنشاهی ایران
شهنشاها.. جلال و حرمت روح و روانت را
به قلب و دیدۀ قوم یهود
آکنده خواهیم کرد