ايرانم كه هست : استاد بهزاد كرمانشاهي
تيغ اگر در كف ندارم چنگ ودندانم كه هست
خصم راگو گر سلاحم نيست ايمانم كه هست
در نيابد مدعي گردرد جانسوز مرا
شعله اين سوز پنهان در دل وجانم كه هست
شور و حال محفل ياران بهر حال از منست
گر لب خندان ندارم چشم گريانم كه هست
بر در و بامم نتابد آفتاب و ماه اگر
از شرار آه خود شمعي در ايوانم كه هست
جايگاهي نيست بهزاد از وطن خوشتر مرا
گو نباشد گلشن فردوس ، ايرانم كه هست
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)