پروردگارا

برم قربون اوووون ، پروردگاریییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بيا عاشق بيا ، دنیا بسازيم
بيا اون باوفا چون ما بسازيم

تو خورشيد و ديار و چشمه ها رو
منم اون کوله بار قصه ها رو
همون شست و نگاهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
هلال روی ماهش از تو خوبه
دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من
چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من

برم قربون اون ، پروردگاریییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بيا عاشق بيا ، دنیا بسازيم
بيا اون باوفا چون ما بسازيم

يکی بود و نبود قصه هاش با من
دل تنگ غروب و غصه هاش با من
طلا و خوشه های گندمش با تو
خداوندا رضای مردمش با تو

يکی بود و نبود قصه هاش با من
دل تنگ غروب و غصه هاش با من
طلا و خوشه های گندمش با تو
خداوندا رضای مردمش با تو

دلش با تو ، وفاش با تو ، مرام با خداش با تو
محبت کردنش با من ، به خاک افتادنش با من
چراغش را تو روشن کن ، لباسش را تو بر تن کن
اذون مغربش با من ، طلوع مشرقش با من

برم قربون اوووون ، پروردگارییییی
که عاشق کرده ما را از قراری
بيا عاشق بيا ، دنیا بسازیییيم
بيا اون باوفا چون ما بسازيم