تو را دیگر
هزار ساله که ا نگار صدا تو نشنيدم
هزار ساله که ا نگار تورو هر گز نديدم
آخه حتي يه صد سال گذشته بيتو بر من
نميدوني که تلخه کنار تو نبودن
نميدونم به ديدار اميد تازه اي هست
تو آن هستي که بودي اگر روزي دهد دست
هنوز عشق تو جاريست به رگهاي تن من
توئي تنها بهونه براي بودن من
از اون روزکه دستي چه بي رحم منو از توجدا کرد
از اون روز که دست زمونه منو بيتو رها کرد
نميدونم به ديدار اميد تازه اي هست
توآن هستي که بودي اگر روزي دهد دست
هنوز عشق تو جاريست به رگهاي تن من
توئي تنها بهونه براي بودن من
نبودي نديدي چه ها بيتو کشيدم
چه روزها چه شبها چه دور از تو نديدم
چه ها برمن گذشته خدا ميدونه و بس
نميدوني که مو ندم چه تنها و چه بيکس
منو با خود غريبه به هرکس دل نبستم
در ا ين بهت تب آلود شکستنو شکستن
هزار ساله که ا نگار صدا تو نشنيدم
هزار ساله که ا نگار تورو هر گز نديدم
آخه حتي يه صد سال گذشته بيتو بر من
نميدوني که تلخه کنار تو نبودن
از اون روزکه دستي چه بي رحم منو از توجدا کرد
از اون روز که دست زمونه منو بيتو رها کرد
نميدونم به ديدار اميد تازه اي هست
توآن هستي که بودي اگرروزي دهد دست
هنوز عشق تو جاريست به رگهاي تن من
توئي تنها بهونه براي بودن من
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)