صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 80

موضوع: متن ترانه های محمد اصفهانی

  1. #11
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    تنها ماندم

    تنها ماندم ، تنها ماندم
    تنها با دل بر جا ماندم
    چون آهی بر لبها ماندم
    راز خود به کس نگفتم
    مهرت را به دل نهفتم
    با یادت شبی که خفتم
    چون غنچه سحر شکفتم

    دل من ز غمت فغان برآرد
    دل تو ز دلم خبر ندارد
    دل تو ز دلم خبر ندارد
    پس از این مخورم فریب چشمت
    شرر نگهت اگر گذارد
    شرر نگهت اگر گذارد

    وصلت را . ز خدا خواهم
    از تو لطف و صفا خواهم
    کز مهرت . بنوازی جانم
    عمر من به غمت شد طی
    تو بی من . من و غم تا کی
    دردی هست . نبود درمانش

    تنها ماندم ، تنها ماندم
    تنها با دل بر جا ماندم
    چون آهی بر لبها ماندم
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. #12
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    مهر و ماه


    یکنفس ای پیک سحری
    بر سر کویش کن گذری
    گو که ز هجرش به فغانم به فغانم
    ای که به عشقت زنده منم
    گفتی از عشقت دم نزنم
    من نتوانم نتوانم نتوانم
    من غرق گناهم
    تو عذر گناهی
    روز و شبم را تو چو مهری و چو ماهی
    چه شود گر مرا رهانی ز سیاهی ؟
    چون باده به جوشم در جوش و خروشم
    من سر زلفت به دو عالم نفروشم
    همه شب بر ماه وپروین نگرم
    مگر آید رخسارت در نظرم
    چه بگویم ؟ چه بگویم ؟
    به که گویم این راز ؟
    غمم این بس که مرا کس نبود دمساز
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  3. #13
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    فریاد

    ای تنها ای بی تو تنها من
    ای با من ای همچو جان با تن
    ای نسیم ای بوی پیراهن
    ای ز تو چشم دلم روشن
    ای دل ای مرغ سحر
    شور آواز تو کو ؟
    ای شکسته بال و پر
    شوق پرواز تو کو ؟
    در دل شبهای تار
    سوز تو ساز تو کو ؟
    موج سرکشم که دل داده ام به دست باد
    دل به دریا میزنم تا شوم از خود آزاد
    گر چه سردو خامشم
    شعله شعله آتشم
    گر زبانه بر کشم
    هر چه بادا باد
    فریاد !فریاد !فریاد !
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  4. #14
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    دیده بگشا

    ديده بگشا اي به شهدِ مرگِ نوشينت رضا
    ديده بگشا بر عدم اي مستيِ هستي فزا
    ديده بگشا اي پس ازسوء القضا حسن القضا
    ديده بگشا ازكرم ، رنجورِ دردستان ، علي
    بحر ِمرواريدِ غم ، گنجورِ مردستان ، علي
    ديده بگشا رنجِ انسان بين و سيلِ اشك وآه
    كبرِ پُستان بين و جامِ جهل و فرجامِ گناه
    تير و تركش ، خون وآتش ، خشمِ سركش ، بيمِ چاه
    ديده بگشا بر سِتم ، دراين فريبستان ، علي
    شمعِ شبهاي دژم ، ماهِ غريبستان ، علي
    ديده بگشا نقشِ انسان ماند باجامي تهي
    سوخت لاله ، مرد لِِِِِِيلي ، خشك شد سروِ سهي
    زآگهي مان جهل ماند و جهل ماند از آگهي
    ديده بگشا اي صنم اي ساقيِ مستان ، علي
    تيره شد از بيش و كم ، آيينة هستان ، علي
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  5. #15
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    نماندگان و رفتگان

    نامدگان و رفتگان از دو كرانه زمان
    سوي تو ميدوند هان ! اي تو هميشه در ميان
    آه كه مي زند برون از سر و سينه موجِ خون
    من چه كنم كه از درون دست تو ميكِشد كمان
    پيشِ وجودت از عدم ، زنده و مرده را چه غم
    كز نفس تو دم به دم ، ميشنويم بويِ جان
    پيشِ تو جامه در برم نعره زندكه بردرم
    آمدمت كه بنگرم ، گريه نمي دهد اَمان . . .
    اي گلِ بوستانسرا از پسِ پرده ها درآ
    بويِ تو ميكِشد مرا وقتِ سحر به بوستان
    هرچه به گِرد ِ خويشتن مينگرم دراين چمن
    آينه ضميرِ من ، جز تو نمي دهد نشان
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  6. #16
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    علی ای همای رحمت

    علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
    كه به ماسوي فكندي همه سايه هما را
    نــاشناسي كـه به تاريكـي شب
    مي بُرد شــامِ يتيمانِ عــرب
    پادشاهي كه به شب بْرقَع پوش
    مي كِشد بارِگدايان بردوش
    دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
    به علي شناختم من بخدا قسم خدا را
    بخــدا كـه در دو عـالم اثــر از فنــا نمانـد
    چو علي گرفته باشد سُرِ چشمه بقا را
    برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
    كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
    درجهاني همه شور و همه شَر
    ها عُليّّ بشرّ كَيفُ بشر
    شَبرْوان مستِ وِلاي تو علي
    جانِ عالم به فداي تو علي
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  7. #17
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    تا من بدیدم روی تو


    يك چشم من اندر غم دلدار گريست
    چشم دگرم حسود بود و نگريست
    چون روز وصال آمد او را بستم
    گفتم نگريستي نبايد نگريست

    تا من بديدم روي تو اي ماه و شمعِ روشنم
    هر جا نشينم خرمم هر جا روم در گلشنم
    من آفتاب انورم خوش پرده ها را بر درم
    من نو بهارم آمدم تا خارها را بركَنم
    تو عشقِ زيبايِ مني هم من توام هم تو مني
    خشمين تويي راضي تويي هم شادي و هم درد و غم
    لطفِ تو سابق مي شود جانِ من عاشق مي شود
    بر قهر ، سابق مي شود چون روشنايي بر ظُلَم
    گويم سخن را باز گو مردي كَرم ز آغازگو
    هين بي ملولي شرح كن من سخت كُند و كودنم
    گويد كه آن گوشِ گران بهتر زهوشِ ديگران
    صد فضل دارد اين بر آن كانجا هوا اينجا منم
    رو رو كه صاحب دولتي جانِ حيات و عشرتي
    رضوان و حور و جنتي زيرا گرفتي دامنم
    هم كوه و هم عنقا تويي هم عروه الوثقي تويي
    هم آب و هم سقا تويي هم باغ و سرو و سوسنم
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  8. #18
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    وصف علی


    علي را وصف در باور نيايد
    زبان هرگز ز وصفش برنيايد
    علي با درد ِغربت آشنا بود
    علي تنهاترين مرد ِخدا بود
    علي درآستين دستِ خدا داشت
    قدم در آستانِ كبريا داشت
    علي سوز و گدازي جاودانه است
    علي راز و نيازي عاشقانه است
    دل دريايي اش درياي خون بود
    زخون باغ و بهارش لاله گون بود
    علي را وصف در باور نيايد
    زبان هرگز ز وصفش برنيايد
    نواي عشق از ناي علي بود
    اذان ِ سرخ ، آواي ِ علـي بــود
    علي را قدر ، پيغمبر شناسد
    كه هركس خويش را بهتر شناسد
    علي را وصف در باور نيايد
    زبان هرگز ز وصفش برنيايد
    دل ز عشقِ تو دريا شد يا علي
    جان ز شوقِ تو شيدا شد يا علي
    ما به عهدِ تو پابنديم يا علي
    تا به مهرِ تـو پيــونـديم يا علي
    ياعلي ، قبله عاشقان ، ياعلي
    علي را وصف در باور نيايد
    زبان هرگز ز وصفش برنيايد
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  9. #19
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    جانِ جان


    پوشيده چون جان ميروي
    هردم ميانِ جانِ من
    چون ميروي بي من مرو
    اي جانِ جان بي تن مرو
    ازچشمِ من بيرون مشو
    هفت آسمان را بردرم
    و ز هفت دريا بگذرم
    چون دلبرانه بنگري
    درجانِ سرگردانِ من
    اي مانده درهجران مرا
    زارم بكش اي جان برآ
    سرمست وخندان ازدرآ
    اي يوسفِ كنعانِ من
    اي شيرِ خدا
    شمس الضحي
    شهِ من
    اي بحرِ وفا
    بدرالدجا
    مـه ِ مـن
    اي ماهم علي
    شاهم علي
    علي جان
    اي پيرم علي
    ميرم علي
    علي جان
    رندان سلامت ميكنند جان را غلامت ميكنند
    مستي زجامت ميكنند مستان سلامت مي كنند
    غوغايِ روحاني نگر سيلابِ طوفاني نگر
    خورشيدِ رباني نگر مستان سلامت ميكنند
    اي شيرِ خدا
    شمس الضحي
    شهِ من
    اي بحرِ وفا
    بدرالدجا
    مـه ِ مـن
    اي ماهم علي
    شاهم علي
    علي جان
    اي پيرم علي
    ميرم علي
    علي جان
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  10. #20
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    هستی تویی

    بشکن سبوی باده را
    مستی تویی هستی تویی
    در این سرای نیستی
    مستی تویی هستی تویی
    تو آفتاب هشتمین
    سر چهارده عدد
    بیدار کن خواب مرا
    از وحشت این دیو و دد
    بنگر که از هفت آسمان
    جایی فرا سوی زمان
    نوری هبوط می کند
    در غربت این لا مکان
    بنگر که دریا خون شده
    فواره ها گلگون شده
    لیلای بی دل را ببین
    از عشق تو مجنون شده
    در این غروب واپسین
    از چتر خورشید یقین
    نور حقیقت می چکد
    بر خاک مشکوک زمین
    فریاد و بانگی می رسد
    عالم سکوت می کند
    از هیبتش سلطان دهر
    آسان سقوط می کند
    آدم هراسان می شود
    محشر نمایان می شود
    از تاول آئینه ها
    خورشید گریان می شود
    تقدیر ما در دست توست
    زنجیر بر دستان ما
    ما را رها کن از عدم
    هستی بده بر جان ما
    بشکن سبوی باده را
    مستی تویی هستی تویی
    در این سرای نیستی
    مستی تویی هستی تویی
    تو آفتاب هشتمین
    سر چهارده عدد
    بیدار کن خواب مرا
    از وحشت این دیو و دد
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


صفحه 2 از 8 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/