یادگاری
توی چشمات میشه گم شد وقتی تو فکر فراری
سوسوی شب لب دریا از تو مونده یادگاری
شعر و شرم و شوق و شرجی همه شاهدن که بودی
لحظه هارو لحظه لحظه من وتو با هم میخوندیم
تو وجودت مهربونه
مهربون مثل عبادت
واسه من که از تو دورم که به رویات کردم عادت
نفسی که بنده جونه
جون تازه واسه بودن
مثل باور یه آهنگ یه ترانه واسه خوندن
تو وجودت مهربونه
تو وجودت مهربونه
ریه هام پر شده از تو بی تو هر لحظه عذابه
حتی با فکر نبودت شب و روز حالم خرابه
بغض معصوم و نجیبت منو قانع کرد کمت شم
ممنونم اجازه دادی با تودرگیر غمت شم
تو وجودت مهربونه
مهربون مثل عبادت
واسه من که از تو دورم که به رویات کردم عادت
نفسی که بنده جونه
جون تازه واسه بودن
مثل باور یه آهنگ یه ترانه واسه خوندن
تو وجودت مهربونه
تو وجودت مهربونه
---
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)