من او را رها كردم تا او خود را دريابد
و چقدر سخت است عزيزترينت را رها كني
اما من آنقدر او را دوست دارم
كه او را رها مي خواهم براي هميشه
رها از تمامي بندها و زنجيرها
هرچند او هيچگاه در بند من گرفتار نبود
چرا كه من خود اينگونه خواستم
و هيچگاه بخاطره هميشه بودن با او براي او بندي نساختم
اما او در بند خود گرفتار بود
اي كاش از خود رها شود
همانگونه كه من با او از خود رها شدم !
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)