پس از آن غروب رفتن،اولین طلوع من باش
من رسیدم روبه آخر،تو بیا شروع من باش
شبو از قصه جدا کن چکه کن رو باور من
خط بکش رو جای پای گریه های آخر من
اسمتو ببخش به لبهام،بی تو خالیه نفسهام
قد بکش رو باور من ،زیر سایبون دستام
خواب سبز رازقی باش،عاشق همیشگی باش
خسته ام از تلخی شب،تو طلوع زندگی باش
من پر از حرف سکوتم،خالیم روبه سقوطم
بی تو و آبیه عشقت تشنه ام کویر لوتم
نمیخوام آشفته باشم،آرزوی خفته باشم
تو نذار آخر قصه حرفمو نگفته باشم............
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)