نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: سرنگار اشعار در مدح ائمه عليهم السلام

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #8
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    در عبادت حضرت زهرا سلام الله علیها
    صاحب بحر المعارف شرح داد___________ انکه از حق تربتش پر نور باد
    نیمشب شاهی ز بستر شد به پای __________ رفت و خاتون را به بستر کرد جای ..
    در میان خوابگاه او را نیافت_____________ جست او را و سراغ اصلا نیافت
    سر کشید این خانه و آن خانه را___________ تا مگر جوید نشان جانانه را
    برگرفت این پرده و آن پرده را____________ تا مگر یابد اثر گم کرده را
    در میان مطبخی با درد و جوش___________ آمد آوازی ضعیف او را به گوش
    دید در مطبخ یکی با حال زار____________ در مناجات است کای پروردگار
    با محبت ها که باشد با منت _____________کاین دعا گردد قبول از این زنت
    غافلان خسته را بیدار کن ______________ همچو منشان طالب دیدار کن
    شاه از آن پس کاستراق سمع کرد _________ شمس خود را جستجو با شمع کرد
    بانوی خود را به مطبخ خانه دید __________ گنج خود را اندر آن ویرانه دید
    دید آن تابنده چون بدر الدجی ____________ کرده در خاکستری گون جامه جا
    گشته چون خورشید خاکستر نشین _________ گنج سان گشته در آن ویران مکین
    شاه گفت ای جان و ای جانان من __________ شمع ایوان و گل بستان من
    باز گو کاندر مناجات ای نگار ____________ باز می گفتی تو با پروردگار
    که به حق آن محبت های تو _____________ هم به آن لطف و شفقت های تو
    چیست با تو لطف صحبت های او __________ و ان عنایت ها که گفتی باز گو
    گفت چبود(1) ای شه عالی نسب __________ زین محبت هرکه در این نیمه شب
    مر تو را خوابانده در بستر به ناز __________ داده فرصت مر مرا بهر نماز
    آخر ای ایمان به غیب آوردگان ___________ عقل را درجیب پنهان کردگان ..
    سر فرو آرید در شب ها به جیب __________ تا به دست افتد شما را سرّ غیب
    عارفی گوید که در شب های تار __________ بارها من پوست بفکندم چو مار
    بار دیگر عارفی اهل نیاز ______________ گفت این مطلب به سِر با اهل راز
    آنکه تا من نکته یی فهمیده ام ____________ در ریاضت بارها را دیده ام
    یعنی آن وقتی که بود از شیخ و شاب _______ نفس مشغول و ظلام مست خواب
    خانه با جاروب لا، می روفتم ___________ حلقه دل را به جدّ می کوفتم
    تا بدارم بر طلسم ((لا)) شکست __________ گنج ((الّا)) را بیاوردم به دست
    خواجه اندر خدمت صاحبدلی ___________ دارد آن پیری بزرگی کاملی
    تا تو را از خواب بیداری دهد __________ سرّ غیبت را پدیداری دهد

    (1)."چبود" مخفف "چه بود"

    عمان سامانی
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/