دیر می‌رسم
مدت‌هاست که دیر می‌رسم
و چه زود می‌فهمم
دیر رسیده‌ام!

خانه‌ی خالی
خالی‌ترم می‌کند

نگاه نمی‌کنم
بغض نمی‌کنم
اشک نمی‌ریزم
و حتی با تو
که عشق را به نماز می‌بردی
به گفتگو نمی‌نشینم.

-
دیر می‌رسی
در بسته است.
دستان ناتوان‌ات را رمقی نمانده
که نوازشی بسرایی
بر دری خسته!

همان جا پشت در
گم می‌شوی.

-
باز دیر می‌رسم
تو دیگر نیستی!