صفحه 13 از 16 نخستنخست ... 3910111213141516 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 155

موضوع: دیوان اشعارصائب تبریزی

  1. #121
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ما درد را به ذوق می ناب می‌کشیم

    از آه سر منت مهتاب می‌کشیم


    از حیف و میل، پله‌ی میزان ما تهی است

    از سنگ، ناز گوهر سیراب می‌کشیم


    پاکی است شرط صحبت پاکیزه گوهران

    پیش از پیاله دست و دهن آب می‌کشیم!


    بر خاک تشنه جرعه فشانی عبادت است

    ما باده را به گوشه‌ی محراب می‌کشیم


    ترسانده است دولت بیدار، چشم ما

    از بخت خفته ناز شکر خواب می‌کشیم


    صائب به زور گریه‌ی بی‌اختیار، ما

    در گوش بحر حلقه‌ی گرداب می‌کشیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #122
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ما چو صبح از راست گفتاری علم در عالمیم

    محرم آیینه‌ی خورشید از پاس دمیم


    دست افسوس است برگ ما و بار دل ثمر

    ما درین بستانسرا گویا که نخل ماتمیم


    مدتی آدم گل از نظاره‌ی فردوس چید

    ای بهشت عاشقان، آخر نه ما هم آدمیم؟


    در ته یک پیرهن، چون بوی گل با برگ گل

    هم ز یکدیگر جدا افتاده و هم با همیم


    برنمی‌آید ز ابر آن آفتاب بی‌زوال

    ورنه ما آماده‌ی فانی شدن چون شبنمیم


    روزی فرزند گردد هر چه می‌کارد پدر

    ما چو گندم سینه چاک از انفعال آدمیم


    عقده‌ها داریم صائب در دل از بی‌حاصلی

    گر چه از آزادگی سرو ریاض عالمیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #123
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    گردباد دامن صحرای بی‌سامانیم

    هیچ کس را دل نمی‌سوزد به سرگردانیم


    چون فلاخن سنگ باشد شهپر پرواز من

    هست در وقت گرانبها سبک جولانیم


    راز پنهانی که دارم در دل روشن، چو آب

    بی‌تامل می‌توان خواند از خط پیشانیم


    هر کجا باشم بغیر از گوشه‌ی دل در جهان

    گر همه پیراهن یوسف بود، زندانیم


    در غریبی می‌توان گل چید از افکار من

    در صفاهان بو ندارم، سیب اصفاهانیم


    در چنین وقتی که می‌باید گزیدن دست و لب

    از خجالت مهر لب گردیده بی‌دندانیم


    دامنم پاک است چون صبح از غبار آرزو

    می‌دهد خورشید تابان بوسه بر پیشانیم


    می‌کند بی‌برگی از آفت سپرداری مرا

    وحشت شمشیر دارد رهزن از عریانیم


    بر سر گنج است پای من چو دیوار یتیم

    می‌شود معمور صائب هر که گردد بانیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #124
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    اشک است، درین مزرعه، تخمی که فشانیم

    آه است، درین باغ، نهالی که رسانیم


    از ما گله‌ی بی‌ثمری کس نشینده است

    هر چند که چون بید سراپای زبانیم


    بیداری دولت به سبکروحی ما نیست

    هر چند که چون خواب بر احباب گرانیم


    چون تیر مدارید ز ما چشم اقامت

    کز قامت خم گشته در آغوش کمانیم


    گر صاف بود سینه‌ی ما، هیچ عجب نیست

    عمری است درین میکده از درد کشانیم


    موقوف نسیمی است ز هم ریختن ما

    آماده‌ی پرواز چو اوراق خزانیم


    از ما خبر کعبه‌ی مقصود مپرسید

    ما بیخبران قافله‌ی ریگ روانیم


    عمری است که در خرقه‌ی پرهیز چو صائب

    سرحلقه‌ی رندان خرابات جهانیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #125
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بده می که بر قلب گردون زنیم!

    ازین شیشه چون رنگ بیرون زنیم


    سرانجام چون خشت بالین بود

    به خم تکیه همچون فلاطون زنیم


    برآییم از کوچه بند رسوم

    دم در بیابان چو مجنون زنیم


    برآریم از بحر سر چون حباب

    ازین تنگنا خیمه بیرون زنیم


    به این قد خم گشته، چوگان صفت

    سرپای بر گوی گردون زنیم


    عرق رنگ نگذاشت بر روی ما

    به قلب قدحهای گلگون زنیم


    به دشمن شبیخون زدن عاجزی است

    گل صبح بر قلب گردون زنیم


    نیفتیم چون سایه دنبال خضر

    به لبهای میگون شبیخون زنیم


    دل ما شود صائب آن روز باز

    که چون سیل، گلگشت هامون زنیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #126
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ما کنج دل به روضه‌ی رضوان نمی‌دهیم

    این گوشه را به ملک سلیمان نمی‌دهیم


    خاک مراد ماست دل خاکسار ما

    تصدیع آستان بزرگان نمی‌دهیم


    بی‌آبرو، حیات ابد زهر قاتل است

    ما آبرو به چشمه‌ی حیوان نمی‌دهیم


    از مفسلی، کفایت ما چون ده خراب

    این بس، که باج و خرج به سلطان نمی‌دهیم


    یوسف به سیم قلب فروشی نه کار ماست

    از دست، نقد وقت خود آسان نمی‌دهیم


    بی‌پرده عیبهای خود اظهار می‌کنیم

    فرصت به عیبجویی یاران نمی‌دهیم


    باشد سبکتر از همه ایام، درد ما

    روزی که درد سر به طبیبان نمی‌دهیم


    در کاروان ما جرس قال و قیل نیست

    راه سخن به هرزه درایان نمی‌دهیم


    در بزم اهل حال، لب از حرف بسته‌ایم

    جام تهی به باده‌پرستان نمی‌دهیم


    صائب گهر به سنگ زدن بی‌بصیرتی است

    عرض سخن به مردم نادان نمی‌دهیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #127
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    تا از خودی خود نبریدند عزیزان

    چون نی به مقامی نرسیدند عزیزان


    چون عمر سبکسیر ازین عالم پرشور

    رفتند و به دنبال ندیدند عزیزان


    دادند به معشوق حقیقی دل و جان را

    یوسف به زر قلب خریدند عزیزان


    دیدند که در روی زمین نیست پناهی

    در کنج دل خویش خزیدند عزیزان


    خارست نصیب تو ز گلزار، وگرنه

    از خار چه گلهاکه نچیدند عزیزان


    فقری که تو امروز به هیچش نستانی

    با سلطنت بلخ خریدند عزیزان


    درقید فرنگ آن که نیفتاده، چه داند

    کز جسم گرانجان چه کشیدند عزیزان


    صائب نرسیدند به سر منزل مقصود

    تا پای به دامن نکشیدند عزیزان

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #128
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    موج دریا را نباشد اختیار خویشتن

    دست بردار از عنان گیر و دار خویشتن


    زهد خشک از خاطرم هرگز غباری برنداشت

    مرکب نی بار باشد بر سوار خویشتن


    خار دیوار گلستانم که از بی‌حاصلی

    می‌کشم خجلت ز اوج اعتبار خویشتن


    خلوتی چون خانه‌ی آیینه‌داری پیش دست

    بهره‌ای بردار از بوس و کنار خویشتن


    می‌توانی آتش شوق مرا خاموش کرد

    گر دلت خواهد، به لعل آبدار خویشتن


    دیدن آیینه را موقوف خواهی داشتن

    گر بدانی حال من در انتظار خویشتن


    بس که چون آیینه صائب دیده‌ام نادیدنی

    می‌شمارم زنگ کلفت را بهار خویشتن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #129
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    توبه از می به چه تدبیر توانم کردن؟

    من عاجز چه به تقدیر توانم کردن؟


    رخنه در ملک وجودم ز قفس بیشترست

    به کفی خاک چه تعمیر توانم کردن؟


    چون نباید به نظر حسن لطیفی که تراست

    خواب نادیده چه تعبیر توانم کردن؟


    غمزه بدمست و نگه خونی و مژگان خونریز

    چون تماشای رخت سیر توانم کردن؟


    دیده‌ای را که نمی‌شد ز تماشای تو سیر

    بی‌تماشای تو، چون سیر توانم کردن؟


    عذر ننوشتن مکتوب من این است که شوق

    بیش ازان است که تحریر توانم کردن


    صائب از حفظ نظر عاجزم از روی نکو

    برق را گر چه به زنجیر توانم کردن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #130
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بوی گل و نسیم صبا می‌توان شدن

    گر بگذری ز خویشتن، چها می‌توان شدن


    شبنم به آفتاب رسید از فتادگی

    بنگر که از کجا به کجا می‌توان شدن


    چوگان مشو که از تو خورد زخم بر دلی

    تا همچو گوی بی سر و پا می‌توان شدن


    زنهار تا گره نشوی بر جبین خاک

    درفرصتی که عقده‌گشا می‌توان شدن


    دوری ز دوستان سبکروح مشکل است

    ورنه ز هر چه هست جدا می‌توان شدن


    صائب در بهشت گرفتم گشاده شد

    از آستان عشق کجا می‌توان شدن؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 13 از 16 نخستنخست ... 3910111213141516 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/