ببخشید! میتونم به خانومتون نگاه کنم؟
وبلاگ"پسرك چوپان "در آخرين مطلب خود نوشت:
مردی با همسر بسیار زیبای خود که لباسی رنگارنگ و طبق آخرین مد پوشیده بود در بازاری به قدم زدن مشغول بودند. جوانی خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی بسیار موأدبانه گفت :
ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و از زیبایی ایشون لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد
مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... گه می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ...
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد
خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)