صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

موضوع: آشنایی با دادستانهای کل کشور

  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض محمدمهدی ربانی املشی

    20957422027110992757


    محمدمهدی ربانی املشی (رض)
    دادستان کل کشورایران و یکی از اعضای شورای نگهبانبود. وی دارای سابقه مبارزه انقلابی در زمان قبل از انقلاب اســــلامیبود و پس از انقلاب در سمتهای گوناگــون مانند نمایندگی مجـــــلس شورای اسلامیو عضـــــویت در مجلس خبرگان اشتغال داشت.
    سال و محل تولد: ۱۳۱۷ در قم

    نام و شغل پدر: ابوالمکارم - روحانی
    میزان تحصیلات حوزه: اجتهاد
    مشاغل قبل از پیروزی انقلاب: مدرس حوزه علمیه قم
    مشاغل بعد از پیروزی انقلاب: نماینده مجلس خبرگان، عضویت در شورای نگهبان، نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی، دادستانکل کشور و عوض شورای انقلاب فرهنگی
    محل دفن: قم، حرم فاطمه معصومه
    تولد و دوران کودکی
    آیة اللّه حاج شیخ مهدی ربانی املشی در نیمة شعبان سال ۱۳۱۳شمسی به دنیا آمد، به همین سبــب نام او را «محمد مهدی» نهادند. پدرش ابوالمکارم روحانی بود. شش ساله بود که مادرش را از دســــت داد، و از آن‌جا که تنها فرزند خانواده بود، همواره مورد لطف و عـنایت و محــــــبّت پدر بود. در آن روزگار منزل آنان در منتهی الیه شهر قم بود و زندگی‌شان ساده و به دور از کمــترین امکانات رفاهی بود. پدر وی از زهّاد زمان بود و در دخل و خرج بسیار مراعات می‌کرد و از هر چیـــزی که شائبة رفاه‌زدگی در آن وجود داشت، اجتناب می‌روزید. پس از چند سال، پدرش ناگزیر همسری اختیار کرد که از آن همسر، صاحب سه فرزند شد و هر سة آنها به خدمت اسلام و مسلمین در آمدند. وی دوران کودکی را با کمترین امکانات سپری کرد؛ حتی به گفتة خود، در زمستان آرزوی کفشی داشت که آب به داخل آن نرود!
    دوران تحصیل
    پدرش، به مدارس جدید از نظر دینی اعتماد نداشت، لذا فرزند خود را از پنـــــج ســـــالگی به مکتب خانه فرستاد. اما او، پس از دو سال درس خواندن در مکتب، به این نتیجه رسید که به تحصــــــیلات جدید هم نیاز دارد؛ از این رو با موافقت پدر به دبستان رفت. پس از آن علوم دینی را آغاز کـــــرد و با ورود به حوزة علمیة قم، از محضر استادان مبرّز و مشهور آن دوره بهره برد. با پایان یافتــــــن دورة سطح، در درس‌های خارج بزرگانی همچون آیة‌اللّه العظمی بروجردی و امام خمینی شرکت جست و مراحل علمی را یک به یک پیمود.
    بیش از هجده سال نداشت که ازدواج کرد و ثمرة آن یک پســـــــر و چهار دختر بود. پــــس از ازدواج، زندگی را در همان خانة محقّر پدر ادامه می‌داد؛ به گونه‌ای که یک اتاق در اختیار او و خانواده‌اش و دو اتاق دیگر در اختیار پدر بود. با اصرار مردم املش، پدرش به امـــــلش رفت و او نیز منــــــزل پدرش را فروخت تا بتواند در املش برایش خانه‌ای تهیه کند. خود نیز به منزل پدر همـــــسرش رفـــت و مدتی در آن‌جا ساکن بود تا وضع مادی‌اش کمی بهتر شد و توانست در محلة آبشار قم خانه‌ای اجاره کند.
    در این سال‌ها، برای تبلیغ مکتب تشیّع و نشر آزموه‌های دینی به نقاط مختلف کشور سفر می‌کرد که گاه، این سفرها پیام‌های سیاسی نیز همراه داشت تا کم کم مردم را برای مبارزه آماده کند.
    از جمله کسانی که وی در نوجوانی بسیار شیفتة او بود، آیة‌اللّه‌العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری بود؛ به گونه‌ای که در شانزده یا هفده ســالگی که خبر فـــــــوت ایشـــــان به گوشش رسید، با آن‌که در بیمارسان بستری بود، به خیابان آمد تا در مراسم تشییع او شرکت کند.
    استادان و دوستان
    در حوزة علمیة قم و نزد استادان آن دوره، درس‌های سطح را به پایان رساند. وی مکاسب شیخ انصاری، منظومة سبزواری و بخشی از کفایه را نزد آیةاللّه منتظــری خواند. ســــــپس در درس خارج آیت اللّه العظمی بروجردی شرکت کرد و هم زمان در درس خارج فقه و اصول امام خمینی نیز حاضر می‌شد. با تبعید امام خمینی دو یا سه سال در درس‌های مـــرحوم محقق داماد شــــــرکت می‌کرد و از آن پس، تنها به مباحثه‌های جمعی با فضلای آن دوره بسنده می‌کرد.
    ایشان امام را نه تنها استاد در فقه و اصول و دیگر علوم دینی، بلکه استاد در پرورش انسان و در اخلاق و کمال او می‌دانست و از جمله کسانی بود که همواره به امام خمینی سفارش می‌کرد که درس اخـلاق خود را برای پرورش طلاب ادامه دهد و طالبان علم را از صهبای درستی عمل، بی نصیب نسازد.
    وی در دوران طلبگی خود، با دوستان بسیاری همراه بود. از جملة آنان آیة اللّه هاشمی رفسنجانی است که تقریباً از آغاز طلبگی با وی به مباحثة درس‌های می‌پرداخـــــت و این مباحثــــه تا زمانی که هاشــــمی رفسنجانی برای انجام دادن کارهای سیاسی به تهران آمده بود، ادامه داشت. از دیگر دوستان وی می‌توان این احضرات آیات را نام برد: محمد مؤمن، طاهری خرم‌آبادی، حسیـــــنی و تهرانی، که سال‌ها با آنان به مباحثه‌های علمـــــی می‌پرداخـــــته‌است. در ضـمن، آیة‌اللّه ربانی، به مدت یک سال با رهبر معظم انقلاب، حضرت آیة اللّه خامنه‌ای، به مباحثه پرداخته‌است.
    فعالیت‌های علمی و فرهنگی
    وی در طول عمر پر افتخار و با عزت خود، فعالیت‌های علمی و فرهنگی بسیاری انجام داد. در بسیاری ایام سال به مناطق محروم رفت تا ضمن آشنا کردن مردم مسلمان ایران، با مبانی اسلامی و مکتــــــــــب اهل بیت(ع)، مشکلات آنان را حل نماید؛ حتی در ایامی که رژیم شاه او را تبعید کرده بود، از این وظـــــیفة خطیر باز نماند و همواره به ارشاد مردم مسلــمان می‌پرداخت. بخشــــــی دیگر از فعالیــــت‌های علمی وفرهنگی وی، به تشکیلات جامعة مدرسین حوزة علمیة قم مربـــوط می‌شود. وی با درایت کامل، از پیش آهنگان تأسیس این مرکز بود و در سال‌های عمر مبارک خود، خـــــدمات بسیاری به حوزة علمیه و طلاب علوم دینی انجام داد.
    فعالیت‌های سیاسی
    ایشان هم زمان با قیام روح الله خمینیو در رکاب ایشان، مبارزات و فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. یکی از فعالیت‌های مهم وی در آن سال‌ها، اعلام مرجعیت امام خمینی بعد از درگذشت آیة اللّه بروجردی و تلاش برای تثبیت آن بود. مرحوم ربانی، با باور به این مهم که مرجعیت شیعه می‌تواند قدرتی برای نابودی جبهة کفر و ایجاد وحدت و همدلی میان گروه‌های مختلف جامعه برای مبارزة‌جدی بر ضــــد رژیم شاه باشد، بر مرجعـــیت حضرت امام خمینی پای می‌فشرد.
    وی، در روزگار جوانی، همواره جریان‌های سیاسی را تعقیب می‌کرد و در همان سـال‌ها با مرحوم نواب صفوی و گروه فدائیان اسلام آشنا شد. مرحوم ربانی، در هــــمان سـال‌ها برای مردم فلسطین دل می‌سوزاند و همواره یاد آنان را زنده می‌داشت. در جــریان قـــیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲و پس از دست‌گیری امام فعالیت چشمگیری انجام داد. او در سـال ۱۳۴۳ و در سفر تبلیغی خود به کاشانبه تبلیغ علیه رژیم پرداخت که همین امر منجر به دست‌گیری وی شد.
    او پیش از انقلاب، بارها دست‌گیر شد و هفت بار به زندان افتاد و در هر بار، مـــاه‌ها در زندان بود. در سال ۱۳۵۲به همراه ۲۵ تن از استادان حوزة علمیة قم دســت‌گیر شد و به مدت سه سال به شهرهای شوشتر و فردوستبعید هم از اهداف خود دســــت بر نداشت و همواره مردم را به مبارزه برای انقلاب اسلامی دعوت می‌کرد. این امر سبب گردیــد وی در سال ۱۳۵۶نیز به شهرهای جیرفتو شــهر بابک تبعـــــید شــــود و در سال ۱۳۵۷، هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی، از تبعید رهایی یافت.
    با پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان نیز مانند دیگر مردم مسلمان ایران از هیــــچ کوشــشی برای حفظ و بقای انقلاب دریغ نورزید و همواره چون سربازی فداکار، در خدمــــت امام خمینی بود. او در هرجا و در هر مسئولیت که توانست، به ایفـــــای نقش پرداخــــت و به خوبی از عهدة آنها بر آمد.
    برخی از مســئولیت‌های وی پـــس از انقلاب، به شرح زیر است:
    نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم استان گیلان؛
    ریاست شعبه اول دادگاه عالی انقلاب؛
    عضو ستاد انقلاب فرهنگی؛
    عضو شورای عالی قضایی؛
    دادستانی کل کشور؛
    عضو شورای نگهبان؛
    عضو مجلس خبرگان رهبری از استان خراسانو عضویــــت در هیئت رئیسه این مجلس
    نیابت رئیس مجلس شورای اسلامی در دورة دوم؛
    عضو شورای داوری، شورای مرکزی و شورای فقهای حزب جمهوری اسلامی.
    آیة اللّه ربانی املشی، در اکثر فعالیت‌های سیاسی جامعة مدرسین حوزة علمیة قم، پیش از انقلاب و پس از آن، شرکت کرده‌اســـــت و امضای او در زیر بیانیـــــه‌های مهم این مرکز به چشم می‌خورد.ترور وی در دوم شهریور ۱۳۶۰ توسط سازمان مجاهدین خلق ناکام ماند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #12
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض آيت الله علي قدوسي

    68688811861039584776

    ناتواني كلمات را در شناساندن چهرۀ يك انسان نمونه و شخصيت برجسته، مي دانيد. شهيد، آيت الله علي قدوسي را نمي توان با كلمه مطرح كرد.امّا در حدّ يك بيوگرافي ساده و آشنائي مختصر با حيات پرثمر و با بركت او، اين چند سطر را مي خوانيد:
    ثمره اي از شجرۀ طيبّه اي بود، از دودمان فضيلت و خانوادۀ علم و ديـن، كه در سال 1306 شمــسي در « نهاوند» چشم به جهان گشود .مرحوم آيت الله ملا احمد قدوسي ـ پدر شهيد ـ خود را مديون لطف خدا مي ديد، كه چنيـن نوزادي را به وي عطا كرده است .نبوغ و استعداد شرف اين كودك، از همان آغاز مراحل رشد آيــــــنده را به وضـــوح نـشان مي داد .شهيد قدوسي تحصيلات ابتدائي و متوسّطه را در نهـاوند مي خواند كه دســـــت تقدير خـداوند او را به«قم» فرستاد .در سن 15 سالگي بود كه براي ادامۀ تحصيلات در زمينۀ علوم اسلامي، به حوزۀ علميه قم هـجرت كرد. سال 1321تا آب را، از سرچشمه بياشامد، و ميوه را از شاخه بچيند، و ... چهرۀ اسلام را، بي نقاب و پـرده، و از نزديك ببيند و بشناسند ...
    گرايشات سياسي او ـ كه از متن مكتب سرچــشمه مي گرفــــت ـ او را به صـــحنۀ مبارزات كشــيد و درجريان نهضت نفت، و نيز در ضدّيت با جزب تودۀ آنروز، فعاليّتـــي چشمگــــير، ولـي اكثراً دور و پنهاني از جشم دشمن، داشت .
    در نهضت فدائيان اسلام هم، با شهيد بزرگ، مرحوم نواب صفوي همكاري و همــــفكري و همـراهي داشت . در عين حال، فعاليت هاي سياسي هرگز او را از راه اصلي، كه شناخت اسلام و درك مــــعارف دين و فقه اهلبيت بود بازنداشت. اين از ويژگهياي او بود كه در كمتر كساني يافت مي شد .
    در درس خارج مرحوم آيت الله بروجردي و حضرت امام خميني، از شاگردان فاضــل و مورد توجّه بود . فلسفه و تفسير را هم، نزد عارف وارسته و فيلسوف بزرگ مرحوم علامه طباطبائي فـــرا گرفت و تا حدّي لياقت و شايستگي و استعداد نشان داد كه مورد توجّه مرحوم علامه قرار گـــرفت و او را به دامائي خود پذيرفت.در اين وادي، هم حوزه و هم دوره با عزيزاني چون شهيد بهشتي و شهيــــد مطهري بود پا به پاي هم در صحنه هاي علمي و مبارزاتي و آموزشي بودند تا « شهادت »
    نسبت به حوزه علميه، نظريۀ اصلاحي خاصي داشت. همراه جمعي از ياران در فكر تشكيل جمعيتي بر اي تحرك بخشيدن و نهضت اصلاحي حوزه بود كه اين جـــمع در ســــال 44 از طريق ســــاواك شناسائي شد و افراد ـ ازجمله شهيد قدوسي ـ دستگير شدند .
    پس از مدّتي كه آزاد شد، مجدداً در تعبيب همان افكار و اهداف بود و با چهره ها مبارز دانشگاهي هم مرتبط بود و پذيرفتن مديريت مدرسۀ منتظريه( حقاني) در راستاي همين اهداف بود كه در آنجا به تربيت شاگرداني پرداخت كه در جمهوري اسلامي، از بازوهـــــاي پرتوان دستگاه قضائي و اجرائي شدند.
    به ابتكار او، « مكتب توحيد» براي دروس اسلامي خواهــران تأسيـــــس شد و با برنامه هاي عـــالي، اثرات چشمگيري داشت .
    شهيد قدوسي، در كنارجهاد، به اجتهاد مي انديشيد و شتاب درســــي را همراه با عمق تحصـــــيلي مي خواست و عرفان را مسلّح مي كرد و همراه با « دعـــوت روزانه»، آموزگـــار « دعاي شبانه» بود، گذشت و قاطعّيت را با هم داشت، عزّت نفس و مناعت طبع را با سعۀ صدر و والا انديشي توأم داشت، بي ريـا بود و متواضــــع، پركار و كم حرف، سخت كوش و نستوه.
    مي گفت: روحاني بايد دقيق و عميق، منظّم و وقت شناس باشد و متقّي و مبارز، درس خوان و آگاه به زمان، متجهد و مجاهد، اديب و مؤدب، با شور و شعور، فقيه و فيلسوف، ناطق و كاتب، « زبان» دان و « زمان» شناس ... و ... خود، تجسمّي از ارزشهاي متعالي بود .
    درسهاي اخلاقش، سازنده و تكان دهنده بود. هنوز آجرهاي مسجد مدرسه منتظريه، طنين سخنانش را، كه اكثراً از خطبه هاي پرشور نهج البلاغه مايه مي گرفت، به گوش آگاهان بصـــير مي رساند. فضائل و ملكات اخلاقي، برايش در حدّ « ملكه» بود. خلوص و اخلاص و بي ريائي و... را در اوج داشت. اين مقوله نياز به بحث تشــريحي دارد، كه مي گذريم.
    پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ابتدا مدّتي در « قم» در ستاد انقلاب، و امور قضائي فعاليت مي كرد، كه طيّ حكمي از سوي امام به « دادستاني كل انقلاب» منـــصوب شد. و در اين سنـــگر، چه خوب از عهدۀ كار برآمد! ...
    بي سروصدا، پرتلاش و سخت كوش به خدمت مشغول بود و داد انقلاب را از ضدّ انقلاب مي ستــاند و ضدّ انقلاب را بدست داد اسلام مي سپرد و ... به داد انقلاب مي رسيد .
    شاگردان مدرسۀ منتظريه، كه سالياني متمادي با او در مدرسه آشنا بودند و افراد مورد اعــتماد وي محصوب مي شدند، مطمئن ترين ياران او درمنصب هاي حاكم شرع و دادستان در دادسراهاي انقلاب بودند .
    تحوّلي را كه او در دادستاني بوجود آورد و سنّت هاي خوبي را كه پايه گذاري كرد و نقش عظيمي كه در اين زمينه داشت، جاي سخن مفصّل است كه در اين خلاصه نمي گنجد.
    فرزند بزرگ ايشان، كه دانشجوي دانشگاه مشهد و از دانشجويان پيرو خط امام بود، در درگيــري هاي 17 شهريور مجروح شده بود و پس از انقلاب، در دفتر تحكيم وحدت فعـــاليت مي كرد كـــه با شروع جنگ تحميلي، به كربلاي خوزستان شتافت و يكي از 160 شهيدي بود كه در ماجراي هويزه، دسته جمعي بشهادت رسيدند .
    صبر و شكيبائي وروحيۀ شهيد قدوسي در شهادت فرزند، مايۀ اعجاب و شگفتي همگان گـــــرديد.او ابراهيمي بود كه اسماعيلش را به « مذبح» فرستاد و صابر و ثابت قدم ماند.
    پنج فرزند ديگر ثمرۀ زندگي شهيد قدوسي بود، كه يكي هم اكـــنون درس دينـــــي مي خواند و ادامه دهندۀ راه پدر و برادر شهيدش است ، سال 60 ، سال شهادت بود .
    بدنبال شهادت آيت الله بهشتي و يارانش در 7 تير و بدنبال شهادت رئيس جمهور رجائي و نخـــــسـت وزير باهنر اين دو ققنوس عشق و دو پرندۀ مهاجــــر خونين بال، در 8 شهــــريور، شهـــيد قدوسي، حالتِ«انتظار» داشت .
    نزديكانش مي گويند: در روزهاي آخر حيات، يك حالتِ عرفاني خاصّي داشــــت و دائـــماً در انتظار شهادت بود سرانجام، او هم به آرزوي خويش رسيد .
    14شهريور 60، سبح در ساختمان دادستاني انقلاب بود كه با انفـــــجار بمـــــب، كه عوامل سرسپردۀ منافقين كار گذاشته بودند، به شـــــــــهادت رســـــيد و به لقاء الله و ديدار يارانش شهيــــدش شتافت نامش جاويد و خاطره اش معطّر باد.
    «نشود زمزمۀ خون شهيدان، خاموش سوز عرفاني اين نغمه، ز سازي دگر است »

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #13
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض دکتر مهدی هادوی



    73278125358906295555

    دکتر مهدی هادوی
    در اوایل انقلاب ، نخستین دادستان کل با حکم امام راحل بوده و مدت 4 ماه در آن سمت فعالیت نموده و استعفاء داد.


    action print

    منبع پرتال جامع دادستانی کل کشور

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/