عبدالله در تجهيز غزوه هاي اسلامي در ماورالنهر اهتمام كرد و در دفع اغتشاش مجدد خوارج كوشيد. همچنين، توفيقي كه در اطفاي شورش مازيار پيدا كرد (225 ه.ق.)‌ حيثيت او را در نزد متشرعه سني و خليفه بغداد فزوني داد. در خراسان به توسعه آباداني و ترويج كشاورزي علاقه نشان داد و به خصوص در حمايت از طبقات كشاورز در مقابل مالكان بزرگ و عمال دولت مساعي قابل ملاحظه اي به جاي آورد. حكومت پسرش، طاهرين عبدالله (‌ 248 –230 ه.ق.)، در بسط عدالت و حفظ امنيت گذشت. در پايان عهد او،‌سيستان دچار اغتشاش شد و با اعتلاي يعقوب ليث، اين منطقه از قلمرو طاهريان جدا گشت (‌ 248 ه.ق. ). محمد بن طاهر كه بعد از او به امارت رسيد،‌طبرستان را هم از دست داد (250 ه.ق.)‌ او چندي بعدبه وسيله يعقوب ليث، مغلوب و اسيرشد (‌259 ه.ق.) سرانجام با غلبه صفاريان بر خراسان، فروانروايي طاهريان پايان يافت