نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: ایرج میرزا

  1. #1
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    ایرج میرزا

    ایرج میرزا ملقب به «جلال‌الممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجسته ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود. ایرج میرزا در قالب‌های گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرنده واژگان و گفتارهای عامیانه‌ است و اشعار او تأثیر عمیقی بر شعر دوره مشروطیت گذاشت.

    او فرزند صدرالشعرا غلامحسین‌میرزا، نوهٔ ایرج پسر فتحعلی‌شاه و نتیجهٔ فتحعلی شاه قاجار بود. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در همان مدرسه مقدمات عربی و فرانسه را آموخت. وقتی امیرنظام گروسی مدرسه مظفری را در تبریز تاسیس کرد، ایرج میرزا سمت معاونت آن مدرسه را یافت و در این سمت مدیریت ماهنامه ورقه (نخستین نشریه دانشجویی تبریز) را برعهده گرفت. در نوزده‌سالگی لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی از جمله کار در وزارت فرهنگ (معارف آن‌زمان) پرداخت. سپس به استخدام اداره گمرک درآمد و پس از مشروطیت هم در مشاغل مختلف دولتی از جمله وزارت کشور در سمت فرماندار آباده و معاونت استانداری اصفهان خدمت کرد. ایرج میرزا در پی یک سکته قلبی در منزلی در تهران درگذشت. ایرج میرزا به زبان‌های فارسی، عربی و فرانسه تسلط داشت و روسی و ترکی نیز می‌دانست و خط نستعلیق را خوب می‌نوشت. آرام‌گاه ایرج میرزا در گورستان ظهیرالدوله تهران قرار دارد

    برخی از دوستان و شاعران هم‌دوره با ایرج میرزا مانند محمدحسین شهریار و وحید دستگردی، در سوگ او اشعاری سروده‌اند. قطعه زیر یکی از دو قطعه‌ای است که ملک‌الشعرا بهار به یاد ایرج سروده‌است.[۲۷]
    ایرجا رفتی و اشعار تو ماند
    کوچ کردی تو و آثار تو ماند بعد عمری دل یاران بردن
    دل ما سوختی از این مردن‌ قلم شاعری از کار افتاد
    ادبیات ز مقدار افتاد بی تو رندی و نظربازی مرد
    راستی سعدی شیرازی مرد
    همچنین قمرالملوک وزیری در رثای ایرج میرزا ترانه «امان از این دل» را در دستگاه سه‌گاه خوانده‌است. به گفته مرتضی نی‌داوود، ایرج میرزا چندی در جوانی واله قمر بود. بولواری در شهر مشهد به نام ایرج میرزا نام‌گذاری شده‌ بود که در سال ۱۳۸۸ به دلیل آنچه «ادبیات مستهجن» ایرج خوانده شد، تغییر نام یافت.

    با آنکه ایرج (همراه با مخبرالسلطنه هدایت) از اولین شاعرانی است که شعری را بطور خاص برای کودکان سروده‌، اما آثار تربیتی اینگونه ادبیات کودک، توسط پروین اعتصامی و بعدها توسط صمد بهرنگی به‌طور جدی به چالش کشیده شد. آثار ایرج از اولین دوره یکسان شدن کتاب‌های درسی در ایران، در کتاب‌های درسی چاپ شده است.
    ایرج همچنین ازجمله نخستین مردانی در ایران شناخته می‌شود که از جنبش‌های حامی حقوق زنان حمایت کرده است.

    استفاده تقریباً بی‌نظیر ایرج از زبان ساده و خروج او از چارچوب‌ها و قالب‌های رایج در شعر فارسی، باعث شده‌ تا شعر او، جایگاه ویژه‌ای نسبت به شاعران هم دوره خود در ادبیات فارسی بیابد. او علاوه بر اینکه پا را از هنجارهای پذبرفته شده و رایج شعر دوره خود فراتر گذاشته‌، معانی و مضامین جدید و فلسفه واقع گرایانه‌ای را به شعر فارسی داخل می‌کند که باعث ایجاد فضای جدید ادبی پس از خود می‌شود. پرهیز از اغراق‌های غیر ضروری رایج در شعر معاصرین و نزدیکی هرچه بیشتر به واقعیات روزمره، از خصوصیات شعر او است.[۳۹] آثار و اشعار ایرج میرزا مشتمل بر غزلیات، قصاید، قطعات و چندین مثنوی ازجمله مثنوی زهره و منوچهر و مثنوی عارف‌نامه‌است
    منبع ویکی پدیا

    Iraj mirza


    شعر امروز / ایرج‌ میرزا - قلب‌ مادر - داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌ / ایرج‌ میرزا
    داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌
    كه‌ كند مادر تو با من‌ جنگ‌

    هركجا بیندم‌ از دور كند
    چهره‌ پرچین‌ و جبین‌ پر آژنگ‌

    با نگاه‌ غضب‌ آلود زند
    بر دل‌ نازك‌ من‌ تیری‌ خدنگ‌

    مادر سنگدلت‌ تا زنده‌ است‌
    شهد در كام‌ من‌ و تست‌ شرنگ‌

    نشوم‌ یكدل‌ و یكرنگ‌ ترا
    تا نسازی‌ دل‌ او از خون‌ رنگ‌

    گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌
    باید این‌ ساعت‌ بی‌ خوف‌ و درنگ‌

    روی‌ و سینه‌ تنگش‌ بدری‌
    دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینه‌ تنگ‌

    گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌
    تا برد زاینه‌ قلبم‌ زنگ‌

    عاشق‌ بی‌ خرد ناهنجار
    نه‌ بل‌ آن‌ فاسق‌ بی‌ عصمت‌ و ننگ‌

    حرمت‌ مادری‌ از یاد ببرد
    خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ زبنگ‌

    رفت‌ و مادر را افكند به‌ خاك‌
    سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگ‌

    قصد سرمنزل‌ معشوق‌ نمود
    دل‌ مادر به‌ كفش‌ چون‌ نارنگ‌

    از قضا خورد دم‌ در به‌ زمین‌
    و اندكی‌ سوده‌ شد او را آرنگ‌

    وان‌ دل‌ گرم‌ كه‌ جان‌ داشت‌ هنوز
    اوفتاد از كف‌ آن‌ بی‌ فرهنگ‌

    از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود
    پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ‌

    دید كز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌
    آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ‌:

    آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌
    آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ‌
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/