بِه آفرید
دختر گشتاسب، شاه ایران ،بِه آفریدBehāfarid که در اوستا،در درواسپ یشت (Waridhkana) آمده به معنای نیکو آفریده است.(همو،همان.ص 189)
این نام ترکیبی از weh به معنای خوب، بِه و بهتر بعلاوه یāfrīd از مصدر āfrīdan به معنای آفریدن، ستودن، دعای خیر کردن است (البته این بررسی در پهلوی می باشد اما اصل نام معلوم نیست که چگونه بدین صورت درآمده است).(مکنزی،1383،ص33 و156)
نام بِه آفرید در فقره 31 گئوش یشت آمده، در آنجا کی گشتاسب آرزومند است تا دو دخترش که در سرزمین توران اسیرند به خانه شان بازگردند.(پورداود،همان،ص272) . داستان از این قرار بوده است که به آفرید همراه خواهرش همای در حمله ی کهرم به بلخ اسیر شد و باره و تاجش را برگرفتند و او را با خواری به رویین دژ بردند. اسفندیار با آنکه از بی مهری آنان با جاماسب سخن می گفت و رنجیده بود ولی چون داستان اسیرشدن آن ها را شنید به رویین دژ رفت و به آفرید و همای را رهانید و با خود به بلخ برد.
در شاهنامه این داستان به تفصیل آمده است ؛(رستگار فسایی،همان،ص 190)
دگر دختر شاه بِه آفرید که باد هوا هرگز او را ندید
گویند به آفرید پس از مرگ اسفندیار زنده و بسیار سوگوار بود.
در بندهشن نیز از بِه آفرید مادر ساسان ،پدر اردشیر بابکان یادشده است.(فرنبغ دادگی،همان،ص 151)
نویسنده : فروغ شمسیان
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)