ظاهراً اين پيشرفت‏ها كه در دوره معبد دوم در طى چندين نسل پيدا شده بود، الهام‏بخش دانشمندان در خلق چارچوب‏هايى شد كه تلمود براساس آن تدوين گرديد. قوانين دسته‏بندى شدند و با عباراتى كوتاه كه به راحتى مى‏شد آنها را به خاطر سپرد، بيان گرديدند. همين ايجاز و اختصار گاهى موجب از دست رفتن وضوح و روشنى كلام مى‏شد. از اين‏رو، اين نوشته‏ها و تدوين‏ها در برگيرنده همه انواع و يا جزئيات نبود، بلكه به نكات اصلى موضوع‏هاى مختلف و احكام صادره‏اى مى‏پرداخت كه به روشنى، قانونى شده بودند. روشن است كه چنين قوانينى قبلاً در دوره معبد دوم وجود داشتند و احتمالاً تاريخ آنها به اوايل دوره حَشْمُونائيم برمى‏گردد. بى‏ترديد، برخى از قوانين حتى به زمانى پيش‏تر از اين نيز برمى‏گردند. هَلاخاى خاصى وجود دارد كه خود تلمود آن را به دوره نِحِميا، يعنى اوايل عصر معبد دوم، نسبت مى‏دهد.
سازمان‏دهى نظام‏مند مجموعه هَلاخا به بخش‏هاى كاملاً مجزا و تعريف شده، ظاهراً به دست ربى عَقيوا صورت پذيرفته است. معاصران او اين كار وى را با كار پرمشقت كارگرى مقايسه كردند كه به دشت مى‏رود و بدون هيچ‏گونه انتخابى، سبدش را از هر آنچه مى‏يابد، پرمى‏كند و پس از آن كه به خانه برگشت به مرتب كردن آنچه جمع‏آورى كرده است، مى‏پردازد. عَقيوا موضوع‏هاى مختلف و بى‏شمارى را كه آموخته بود، در دسته‏هاى مختلف و متمايز طبقه‏بندى كرد. به نظر مى‏رسد كه شاگردانش روش او را با توجه به خط مشى‏هاى كلى‏اى كه او بيان كرده بود، پى گرفتند. ربى مئير زيركى زيادى در اين كار به خرج داد و نظام او مبناى كار يهودا هَناسى در تدوين تلمود شد.