اين فرايند نوسازى و تجدد، رابطه‏اى وثيق با محور بودن پرسش در گفت وگوهاى 1 مود، 3تلمودى دارد. سرتاسر 1 مود، 3تلمود، تا حدودى، در قالب پرسش و پاسخ تدوين شده است. حتى آن جا كه مسائل به درستى نوشته نشده‏اند و صورت‏بندى واضحى ندارند، اين پرسش‏ها زمينه هر گفتار و تفسيرى را تشكيل مى‏دهند. يكى از قديمى‏ترين روش‏هاى مطالعه 1 مود، 3تلمود تلاش براى بازسازى پرسش بر مبناى گزاره‏اى است كه در حكم پاسخى براى آن به شمار مى‏رود. 1 مود، 3تلمود شمار بسيار زيادى از كلمات پرسشى را دربردارد كه به ترتيب، از پرس‏وجو در جهت ارضاى كنجكاوى، تا سؤال‏هايى را كه در پى تخريب اعتبار موضوع‏هاى مورد بحث هستند، شامل مى‏شوند. هم‏چنين، 1 مود، 3تلمود بين سؤال‏هاى بنيادى و تحقيقات كم‏اهميت‏تر، يعنى بين پرسش از اصول و پرسش فرعى، تفاوت قائل است. طرح ابهام‏ها نه تنها مجاز، كه مطالعه و تحقيق در آن ضرورى است. قاعده اين است كه هر نوع پرس‏وجويى تا حد معيّنى، مجاز و حتى مطلوب است؛ هرچه بيشتر، بهتر. هيچ پرس‏وجويى تا وقتى كه به موضوع اصلى وفادار بماند و به جنبه‏اى از آن مربوط بشود، غيرمنصفانه و غلط تلقى نمى‏گردد. اين امر نه تنها درباره خود 1 مود، 3تلمود، كه درباره شيوه مطالعه و پى‏جويى آن نيز صادق است. از طلبه انتظار مى‏رود كه پس از يافتن دست‏مايه‏هاى اصلى و اساسى، سؤال‏هايى براى خود و ديگران طرح كند، ترديدهايى بيان دارد، و به چون و چرا درباره آنها بپردازد. از اين نظر، 1 مود، 3تلمود شايد تنها كتاب مقدس در تمام فرهنگ‏هاى دنيا باشد، كه به طلبه اجازه مى‏دهد و حتى او را تشويق مى‏كند كه آن را مورد سؤال قرار دهد.
اين ويژگى تلمود ما را به جنبه ديگرى از اين اثر و مطالعه در آن رهنمون مى‏شود؛ از بيرون نمى‏توان نسبت به اين اثر، معرفتى اندوخت. از آن جا كه تلمود داراى سرشتى يگانه است، هر گونه توصيفى از موضوع‏هاى آن و شيوه‏هاى مطالعه در آن، ناچار و به‏طورحتم، سطحى خواهد بود. معرفت و شناخت حقيقى تنها از طريق ارتباط روحانى به دست خواهد آمد و طلاب بايد عاقلانه و با احساس، در بحث تلمودى مشاركت جويند؛ به گونه‏اى كه خود، تا اندازه‏اى خالق آن شوند.