در ظاهر، تلمود در امتداد مرزهاى يك رساله قانونى تدوين شده است و بسيارى از مردم به خطا، ماهيت آن را شرعى مىشمارند. تلمود موضوعهايى را كه با آنها سروكار دارد، يعنى هَلاخاى اصلى، آيات كتاب مقدس يا سنتهايى را كه از حكيمان منتقل شدهاند، پديدهاى طبيعى و اجزاء واقعيتى عينى تلقى مىكند. وقتى كه كسى با طبيعت رابطه برقرار مىسازد، نمىتواند ادعا كند كه فلان موضوع براى او جذّابيت يا ارزش دقت كردن ندارد. البته موضوعها از نظر اهميت، سلسله مراتبى دارند، اما همه آنها در اين كه وجود دارند و بايد به آنها توجه شود، يكسانند. هنگامى كه يك حكيم تلمودى به بررسى سنتى كهن مىپرداخت، آن را بيش از هر چيز يك واقعيت مىپنداشت و الزامآور بودن يا نبودن آن برايش تفاوت نمىكرد، بلكه اين امر جزئى از دنياى او بود و نمىشد از آن غفلت كرد. اين عالمان وقتى كه از يك نظريه يا منبع مطرود بحث مىكردند، همان موضعى را داشتند كه يك دانشمند علوم تجربى به هنگام تفكر درباره جاندارى دارد كه به خاطر ناتوانىاش در سازگارى با شرايط متغير، منقرض شده است. به عبارت ديگر، هرچند چنين جاندارى ناكام مانده و از گردونه هستى خارج شده است، اين امر از ارزش مطالعاتى آن نزد دانشمند علوم تجربى نمىكاهد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)