بىترديد، مطالعه تورات اهداف عملى بىشمارى را تأمين مىكند، ولى منظور اصلى اينها نيست. مطالعه وابسته به درجه اهميت يا قابليت اجرايى مسائل موردبحث نيست. هدف اصلى و عمده آن، خود يادگيرى است. همچنين شناخت تورات نيز به معناى مراعات احكام آن نيست، بلكه خود غايت و هدف است. اين بدان معنا نيست كه تلمود به ارزشهاى نهفته در مباحث و دستمايههايى كه به مطالعه آنها مىپردازد بىتوجه است. برعكس، با تأكيد بسيار بيان شده است كه آن كس كه به مطالعه تورات بپردازد اما به آموختههاى خود عمل نكند، كاش هرگز متولد نشده بود. شيوه زندگى و رفتار يك دانشمند حقيقى الگوى زندهاى براى ديگران است. اما اين بخشى از جهانبينى عمومى تلمود است. براى طلبهاى كه به تعمق در متون مىپردازد، تحصيل پايانى جز شناخت ندارد. هر موضوعى كه با تورات، يا آن نوع زندگىاى كه در تورات ترسيم شده است، رابطه داشته باشد ارزش بررسى و تحليل را دارد و همواره براى دستيابى به درونمايه موضوع تلاش شده است. در فرايند مطالعه، هرگز اين پرسش مطرح نمىشود كه آيا اين تحليلها فايده عملى دارند يا خير؟ ما اغلب در تلمود با مجادلههاى طولانى و پرحرارتى روبه رو هستيم كه درباره مسائل گوناگون، به بررسى ساختار روش و تبيين نتايجى كه از آن به دست مىآيد، مىپردازد. دانشمندان تمامى اين تلاشها را انجام دادند با اينكه مىدانستند كه خودِ منبع مطرود شده است و از هيچگونه اهميت تشريعىاى برخوردار نيست. اين روىكرد همچنين روشن مىسازد كه چرا ما در تلمود بحثهايى را مىبينيم كه به مسائل گذشته دور مربوط مىشوند و طرح دوباره آنها بعيد مىنمايد.
البته گاهى اتفاق مىافتد كه مسائل و مباحثى كه زمانى بىاهميت و نامربوط تلقى مىشوند، در زمان ديگرى اهميت كاربردى پيدا مىكنند. اين امر در حيطه علوم محض، پديدهاى عادى است؛ اما براى طلبه تلمود اين تحول اثر چندانى ندارد؛ چرا كه يگانه هدف او از همان آغاز، حل مسائل نظرى و كشف حقيقت است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)