روابط روسیه- تاتارها
پس از سقوط خزری‌ها در قرن دهم میلادی، ولگای میانه تحت سیطره سرزمین تجاری ولگا بلغاریا قرار گرفت، که آخرین بازمانده بلغارستان بزرگ‌تر در مرکز ناحیه Phanagoria قرار داشته‌است. در قرن دهم جمعیت ترک ولگا بلغاریا به اسلام گرویدند، که این موجب تسهیل تجارت آنها با خاورمیانه و آسیای مرکزی گردید. درآستانه حملات مغول دردهه۱۲۳۰، ولگا بلغاریا از سوی ارتش طلائی تسخیر شد و جمعیت آن در جمهوریهای جدید چوواش و تاتارغازان منتشر شدند.

مغول‌ها روسیه و ولگا بلغاریا را از پایتخت غربی خود سارای که یکی از بزرگ‌ترین شهرهای دنیای قرون وسطا بود، تحت کنترل داشتند. سلاطین شرق و جنوب روسیه، به مغول‌های ارتش طلائی که عموماً تاتار نامیده می‌شدند، باج می‌دادند؛ درعوض این به آنها این امتیاز را می‌داد که به عنوان نماینده مغول‌ها تحت عنوان خوانین حکومت کنند. کلاً، حاکمان آزادی قابل توجهی داشتند تا مطابق میل خود حکم نمایند، درحالی که کلیسای ارتودوکس روسیه حتی (مراسم) احیای معنوی خود را تحت نظارت سلطان تزارالکسیس (حاکم) پایتخت و سرژیوس از رادونژ برگذار می‌کرد. برای کلیسای ارتودوکس و بیشتر سلاطین روسی، جنگجویان صلیبی متعصب، به نظر می‌رسید تهدید بزرگ‌تری برای روال زندگب روس‌ها باشد تا برای مغول‌ها. دراواسط قرن سیزدهم، حاکم منتخب نوگورود، الکساندر نوسکی در نتیجه فتوحات بزرگ خود علیه سرداران تیوتونی و سوئدی‌ها به مقام قهرمانی دست یافت. الکساندر حمایت و مساعدت مغول‌ها را در مبارزه با مهاجمان غربی به دست آورد، که امیدوار بودند طی حملات مغول‌ها از فروپاشی روسی سود ببرند، و می‌کوشیدند تا این قلمرو را به چنگ آورده و روسیه را به کیش کاتولیک رمی متمایل سازند.

مغول‌ها به عنوان تاکتیکهای نظامی و (مسائل) جا به جایی نفوذ خود را بر این نواحی از روسیه محدود کردند. روسیه مسکویت تحت اشغال مغول‌ها، شبکه پست جاده‌ای، آمار، نظام مالی، و سازمان نظامی خود را نیز توسعه دادند. نفوذ (مغول‌ها) را دربخش شرقی روسیه تا قرن هفدهم به قوت خود باقی باقی ماند، زمانی که حکام روسی تلاش محسوسی را برای غربی کردن کشور خود انجام می‌دادند