ویژگی‌های کتاب
]از ویژگی‌های تاریخ‌نویسی تاریخ بیهقی که تا قبل از آن سابقه نداشته‌است، مستندبودن وقایع ذکرشده‌است. این کتاب در شرح جزییات وقایع، اثری بی نظیر است.[نیازمند منبع] چنانچه خود بیهقی می‌نویسد:

« سخنی نرانم تا خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را. »
« غرض من آن است که تاریخ پایه‌ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند. »

تا پیش از آن، کتاب‌های تاریخ، محدود بودند به یادداشت‌های روزانهٔ پراکندهٔ مورخانی که معمولاً دبیران پادشاه بودند و مسلماً در نوشتن آن‌ها، جانبداری زیادی صورت می‌دادند. در این بین، بیهقی با پیش‌گرفتن شیوه‌ای علمی در تاریخ‌نویسی، تحول مهمی را در این زمینه به وجود آورد
سبک ادبی و نگارشسبک بیهقی در نثر را تقلیدی از سبک استادش بونصر مُشکان می‌دانند که بنا بر جبر زمانه چیزی بین زبان ساده و مرسل که تا قرن چهارم در خراسان رایج بود و شیوهٔ دارای حشو اطناب و صنعت‌پردازانه‌ای و سرشار از استشهاد و تمثیل است که در عراق رایج بود و با نفوذ ادبیات عربی ناچار بر سبک اول غلبه کرد.[۶] این سبک نگارش را بینابین می‌نامند. این را هم باید در نظر داشت که بیهقی از آنجا که در خدمت پادشاهان غزنوی بود نمی‌توانست به صراحت بد کار آنان را بگوید و ناگزیر به ایهام و ابهام در سخن بودمحمد تقی بهار در کتاب سبک شناسی مشخصات نثر مشکان و بیهقی را این طور برمی‌شمارد:

اطناب: در مقابل ایجاز که از مشخصه‌های دورهٔ اول نثر فارسی است، و نه به معنی استفاده از متردفات که در این نثر دیده نمی‌شود.
توصیف: وقایع با استفاده از الفاظ و اصطلاحات تازه و جمله‌های پی‌درپی به شیوهای صحنه پردازانه و شاعرانه وصف می‌شوند
« و چون بگفتی سنگ منجنیق بود که در آبگینه خانه انداختی »

در زیر قسمتی از کتاب را می‌بینیم که نویسنده وضع ظاهری حسنک را توصیف می‌کند. توصیف به قدری دقیق است که خواننده حسنک را روبروی خود می‌بیند.

« روزی که حسنک وزیر را به دیوان بردند، حسنک پیدا آمد، بی بند، جبه‌ای داشت حبری رنگ با سیاه می‌زد، خلق گونه و دراعه و ردایی سخت پاکیزه و دستاری نشابوری مالیده و موزهٔ میکاییلی نو در پای و موی سر مالیده، زیر دستار پوشیده کرده اندک مایه پیدا می‌بود. »

استشهاد و تمثیل: استفاده از اشعار و نوشته‌های دیگران در متن که تقلیدی از نثر فنی عرب است و در متون قبلی دیده نمی‌شود.
تقلید از نثر عربی: استفاده از لغات عربی، کلمات منون (تنوین‌دار)، تغییر ساختار جمله و استفاده از قیدها به سبک عربی
« محال باشد چیزی نبشتن که به ناراست ماند