شریعتی پس از 30 سال
وقتی من نوجوانی 12 ساله بودم در شبی از شب های سال 59 در حال مطالعه کتاب «ابوذر غفاری» شریعتی بودم، این مطالعه توام بود با اشک و گریه و تا صفحه های پایانی کتاب این اشک ریختن ادامه داشت. اتفاقی که مرا از این فضا بیرون آورد دعوایی بود که در کوچه در گرفت و سر و صدای آن موجب شد که گریه را تمام کنم و با چشمان قرمز و اشک آلود از فضای نوشته های شریعتی خارج شوم. اما آیا امروز که 40 سال سن دارم با خواندن آن کتاب چنین حسی به من دست می دهد؟ آیا آن حس را شریعتی ایجاد می کرد یا فضای گفتمانی حاکم یا انتظار یک نوجوان که درکی کودکانه از هستی و جامعه داشت؟ آیا این حس را انقلاب و انتظار عدالت ایجاد می کرد؟ برای عدالت اکنون نیازمند چه حسی هستیم،سهم شریعتی در ایجاد آن فضا و آن حس تا چه اندازه بود؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)