صفحه 8 از 9 نخستنخست ... 456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 90

موضوع: مهمان اولین دوره صندلی داغ Ahmadreza_b (مدیر فنی انجمن )

  1. #71
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ahmadreza_b نمایش پست ها
    درود بر شما

    اختیار دارید آقا کاظم از محضر شما استفاده میکنم و با کمال میل پاسخگو هستم

    1- خوب آقا کاظم شما بفرمایید چیکار کنیم، قورباغه اومد گفتیم یکی دیگه سفارش بدیم، بعد حلزون اومد. دیگه چی بگم اگه بعدی را سفارش میدادم سوسک میومد. خوب بهتره همون قورباغه را بخوریم دیگه. شاید رستورانش اینجوریه خوب. نمیدونم در مورد حلال و حرومش الاعی ندارم

    2- منظور من این نبود. مثلاً میگم خیلی وقته خونه مامانت نرفتی خانوم. بعد اون میگه آره راست میگی من میگم شما برو منم کاری دارم انجام میدمو میام بعد میرم کله پاچه را میخورم و میام! هرچند کله پاچه را باید صبح زود خورد

    3- شاید اینم مثل همون حالت باشه. البته بیشتر شبیه یک شبه بدبخت شدنه

    4- دیگه ستاره باید تحمل کنه. تقصیر خودشه با این شوهر انتخاب کردنش. البته منم مقصرم که همچین دومادی را تایید کردم

    5- نه آقا کاظم. پولدار خوبه به شرطی که برای پولش زحمت کشیده باشه. نه اینکه کلاه بردار باشه و یا پول باد آورده داشته باشه.

    6- نه تمایلی ندارم جداشون کنم. یک موقع خودم هم درگیر میشم کتک میخورم اینجوری

    7- نمیدونم این سوال خیلی آینده نگری هست. شاید با همین چماق اومدیم سراغشون شایدم گفتم والدین گرامیشون بیان جمعشون کنن دیگه

    8- خوب فرزندمه، تحت هر شرایطی کمکش میکنم. از جونم هم براش مایه میگذارم. دیگه فکر کنم بچه داری هم باید بکنم دیگه

    9- خوب این که خودش 100 سال میشه، مگه بقیه رسوم ماله کی هستند؟؟ نوشابه همه رنگ دوست دارم ولی مشکی بیشتر

    10- بله خوب حق انتخاب با دختره! اون باید با واقعیت ها تصمیم بگیره. اگه من جلب نظر کنم به نوعی حق انتخاب دختره ضایع شده. خودش باید همه چیز را تشخیص بده. برای همینه که اون مراحل را برای خودم الگو کردم که اینجوری گیر نکنم. آقا اصلاً چیزی که زیاده دختره خوب این نشد یکی دیگه (از من نشنیده بگیرید این را ولی من که فکر نکنم زیاد باشه)


    سوالات شما بسیار جذاب و دلنشین هستند.

    حرارت سوالات شما صندلی داغ ما را مشتعل نمود!!!

    سپاس بی کران - پیروز و سربلند باشید


    با درود محضر دوست عزیزم آقا احمد رضا گل بازم سوال دارم سوال ای سوال

    1-خوب بعدا که برگشتی ایران وبا یکی حرفت شد برگشت بهت گفت قورباغه خور حرف نزن چکار می کنی

    2-منظورت این نبود که دکش می کنی می پیچونیتش ومی ری کله پاچه

    3-شاید بدبخت شدن نباشه یه میان بر در زندگی باشه میشه این طوری هم نگاه کرد

    4-هر چقدر به شما گفتم دخترتو راهنمایی کن هیچ کاری نکردی حالا باید بسوزه وبسازه

    5-یعنی کسی با زحمت کشیدن میشه پولدار بشه بدون حق خوردن

    6-می شنی دعوایی دونفر رو نگاه می کنی ولذت می بری یا فرار میکنی از ان منطقه دور میشی که ترکش نگیرتت

    7-خوب اینده نگری مگه ایرادی داره یعنی از ان با با بزرگهای می شی که حوصله نوه رو نداره

    8-چندتاشون روزی نگه می داری اگه بابا شون خواست مثل خودت خود کشی کنه چکار میکنی
    نوشته اصلی توسط krn7288
    آقا احمد فیلم آقای گرفتار رو دیدی؟(که زنش نه قلو زایید )

    1_آگه تو هم مثل اون باشی چیکار میکنی؟
    نوشته اصلی توسط Ahmadreza_b
    1- احتمالاً خودکشی!
    9-خوب حالا اگه عروس خانم چای اورد و ریختش روی شما چکار می کنی

    10-شما نباید توانایها ی خودت رو نشون بدی ونظر دختررو جلب کنی میدان رو خالی می کنی میری دختر خوب زیاد این طوری می خوای با مشکلات زندگی روبرو بشیواقعا از فرد تحصیل کرده مثل شما بعید بود من که گریم گرفت قوی باش محکم باش مسعود دکش کن بره

  2. 6 کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  3. #72
    مدیر فنی سایت
    سکوت!!
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    313
    تشکر تشکر کرده 
    1,701
    تشکر تشکر شده 
    1,704
    تشکر شده در
    347 پست
    حالت من : Khaste
    قدرت امتیاز دهی
    1167
    Array

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorna نمایش پست ها
    با درود محضر دوست عزیزم آقا احمد رضا گل بازم سوال دارم سوال ای سوال

    1-خوب بعدا که برگشتی ایران وبا یکی حرفت شد برگشت بهت گفت قورباغه خور حرف نزن چکار می کنی

    2-منظورت این نبود که دکش می کنی می پیچونیتش ومی ری کله پاچه

    3-شاید بدبخت شدن نباشه یه میان بر در زندگی باشه میشه این طوری هم نگاه کرد

    4-هر چقدر به شما گفتم دخترتو راهنمایی کن هیچ کاری نکردی حالا باید بسوزه وبسازه

    5-یعنی کسی با زحمت کشیدن میشه پولدار بشه بدون حق خوردن

    6-می شنی دعوایی دونفر رو نگاه می کنی ولذت می بری یا فرار میکنی از ان منطقه دور میشی که ترکش نگیرتت

    7-خوب اینده نگری مگه ایرادی داره یعنی از ان با با بزرگهای می شی که حوصله نوه رو نداره

    8-چندتاشون روزی نگه می داری اگه بابا شون خواست مثل خودت خود کشی کنه چکار میکنی




    9-خوب حالا اگه عروس خانم چای اورد و ریختش روی شما چکار می کنی

    10-شما نباید توانایها ی خودت رو نشون بدی ونظر دختررو جلب کنی میدان رو خالی می کنی میری دختر خوب زیاد این طوری می خوای با مشکلات زندگی روبرو بشیواقعا از فرد تحصیل کرده مثل شما بعید بود من که گریم گرفت قوی باش محکم باش مسعود دکش کن بره
    درود بر شما آقا کاظم عزیز

    1- هیچی دیگه حرف حق که جواب نداره مجبورم سکوت کنم

    2- بله بهتره بگم میپیچونم و میرم برای کله پاچه

    3- نمیدونم برای من که غیر قابل پذیرش هست. اونم بچه بی مادر، بچه همینجوری والدینش را پیر میکنه تا بزرگ شه حالا وای به وقتی که مادر هم نباشه

    4- خوب اگه من مخالفت میکردم هر اتفاقی میوفتاد گردن من بود. تا جایی که لازم بود راهنماییش کردم ولی تصمیم آخر با خودش بود. من چه گناهی دارم؟

    5- بله خوب. آدم باید مغزش کار کنه و با جون و دل زحمت بکشه! ولی مسلماً یک شبه پولدار نخواهد شد.

    6- فرار کنم بهتره

    7- نه آینده نگری ایرادی نداره ولی خوب اینجور که شما میپرسید دیگه خیلی آینده نگری هست و تصورش سخته آخه. چرا خوب پدر بزرگ ها نوه ها را دوست دارن ولی به قول شما حوصله زیادی هم ندارن. اگه بخوان سر من بازی در بیارن همون بهتر پیش پدر مادرشون بازی در بیارن

    8- هیچکدوم را نگه نمیدارم فقط تو کارها اگه کمکی ازم بر بیاد انجام میدم

    9- چاره چیه؟ باید سوخت و ساخت!! نه میشه حرفی زد نه میشه اقدامی انجام داد

    10- خوب ببینید بحث خالی کردن میدان نیست. اون دختر باید خودش گزینه مناسب برای خودش را با توجه به شرایط هر 3 نفر انتخاب کنه. بهرحال آن چیزهایی که باید بیان بشه را بدن اغراق میگم. مهم نیست که چه اتفاقی میوفته.
    و منظورم اینه که اگه با گفتن حقایق دختره از دست بره اهمیتی نداره چون زندگی باید بر اساس صداقت شروع بشه.
    جاودانه شوید

    imagephptypesigpicampuserid6ampdateline1278104663


    ____________________________

    من تـمــام هـستـی ام را در نـبـرد بـا سـرنوشت، در تهـاجـم با زمـان آتـش زدم، کـشتـم
    من بـهــار عـشـق را دیـدم ولـی بـاور نکــردم، یک کـلام در جــزوه هـایـم هیـچ نـنوشـتـم
    من ز مـقصد ها پی مقصـود هـای پوچ افتـادم، تا تمام خـوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
    من به عـشـق منتـظر بـودن، هـمـه صبر قـرارم رفت، بهـارم رفت، عـشقم مرد، یارم رفت


  4. 7 کاربر مقابل از Ahmadreza_b عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  5. #73
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ahmadreza_b نمایش پست ها
    درود بر شما آقا کاظم عزیز

    1- هیچی دیگه حرف حق که جواب نداره مجبورم سکوت کنم

    2- بله بهتره بگم میپیچونم و میرم برای کله پاچه

    3- نمیدونم برای من که غیر قابل پذیرش هست. اونم بچه بی مادر، بچه همینجوری والدینش را پیر میکنه تا بزرگ شه حالا وای به وقتی که مادر هم نباشه

    4- خوب اگه من مخالفت میکردم هر اتفاقی میوفتاد گردن من بود. تا جایی که لازم بود راهنماییش کردم ولی تصمیم آخر با خودش بود. من چه گناهی دارم؟

    5- بله خوب. آدم باید مغزش کار کنه و با جون و دل زحمت بکشه! ولی مسلماً یک شبه پولدار نخواهد شد.

    6- فرار کنم بهتره

    7- نه آینده نگری ایرادی نداره ولی خوب اینجور که شما میپرسید دیگه خیلی آینده نگری هست و تصورش سخته آخه. چرا خوب پدر بزرگ ها نوه ها را دوست دارن ولی به قول شما حوصله زیادی هم ندارن. اگه بخوان سر من بازی در بیارن همون بهتر پیش پدر مادرشون بازی در بیارن

    8- هیچکدوم را نگه نمیدارم فقط تو کارها اگه کمکی ازم بر بیاد انجام میدم

    9- چاره چیه؟ باید سوخت و ساخت!! نه میشه حرفی زد نه میشه اقدامی انجام داد

    10- خوب ببینید بحث خالی کردن میدان نیست. اون دختر باید خودش گزینه مناسب برای خودش را با توجه به شرایط هر 3 نفر انتخاب کنه. بهرحال آن چیزهایی که باید بیان بشه را بدن اغراق میگم. مهم نیست که چه اتفاقی میوفته.
    و منظورم اینه که اگه با گفتن حقایق دختره از دست بره اهمیتی نداره چون زندگی باید بر اساس صداقت شروع بشه.

    درود برآقا احمد رضا گل من بازم سوال دارم امید وارم که از سوالات من خسته نشده باشی

    1-حالا ستاره خانم یا امید از قورباغه خوشش امد وتوی ایران هم هوس قورباغه کرد چکار می کنی

    2- فکر می کنی اگه خانمت این نوشته شما رو ببینه در مورد شما چی فکر می کنه که می پیچونیش

    3-مثل اینکه من درست سوال نکردم بچه مادر داره (شب خوابیدی و بیدار شدی دیدی زمان 10سال رفته جلو ستاره وامید با مامانشون توی خونه هستند)یعنی همه چیز یک شبه به این حالت در اومده

    4-کسی که با دختر خودش این رفتار رو داشته باشه ببین با ما چکار مکنه خوب بچت بهش برس یخورده بخاطر بچت کوتاه بیا

    5-دوست داری عروست (همسر آقا امید رو عرض میکنم)شاغل با شه یا خانه دار نگو به خودشون مربوط نظر شما رو پرسیدم

    6-حالا توی خیابان با یکی دعوات شد(خدا نکنه)طرف بیش از حد گیر داد وشما نمی خواستید ولی مجبور شدید که از خودتان دفاع کنید دوست دارید زودتر بیان سواتون کنن یا فرار کنن

    7-اگه نوهاتون بیش از حد شلوغ بودن بخاطر شلوغی انها حاضر نمشید که بچه هاتون رو هم ببینید

    8- چه کمکی میکنی بچه نگه نمیدارم شلوغی کنن بیرونش می کنم خودت مگی کمک می کنم چه کمکی می کنی میشه یه نمونه از کمتون رو بفرماید
    اگه پدر مادر بچه ها خواستن خود کشی کنن تشویق شون می کنی یا منصرف شون مکنی

    9-حالا رفتید خواستگاری ویه دسته گل خیلی زیبا وگرون قیمتی هم خریدید وجلو در عروس خانم اینها افتاد زمین وگلی شدچکار می کنید

    10- خوب حالا اومدیم وگزینه مناسب شما ان دختر بود این بار با مسعود جون چکار می کنی

  6. 6 کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  7. #74
    مدیر فنی سایت
    سکوت!!
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    313
    تشکر تشکر کرده 
    1,701
    تشکر تشکر شده 
    1,704
    تشکر شده در
    347 پست
    حالت من : Khaste
    قدرت امتیاز دهی
    1167
    Array

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorna نمایش پست ها
    درود برآقا احمد رضا گل من بازم سوال دارم امید وارم که از سوالات من خسته نشده باشی

    1-حالا ستاره خانم یا امید از قورباغه خوشش امد وتوی ایران هم هوس قورباغه کرد چکار می کنی

    2- فکر می کنی اگه خانمت این نوشته شما رو ببینه در مورد شما چی فکر می کنه که می پیچونیش

    3-مثل اینکه من درست سوال نکردم بچه مادر داره (شب خوابیدی و بیدار شدی دیدی زمان 10سال رفته جلو ستاره وامید با مامانشون توی خونه هستند)یعنی همه چیز یک شبه به این حالت در اومده

    4-کسی که با دختر خودش این رفتار رو داشته باشه ببین با ما چکار مکنه خوب بچت بهش برس یخورده بخاطر بچت کوتاه بیا

    5-دوست داری عروست (همسر آقا امید رو عرض میکنم)شاغل با شه یا خانه دار نگو به خودشون مربوط نظر شما رو پرسیدم

    6-حالا توی خیابان با یکی دعوات شد(خدا نکنه)طرف بیش از حد گیر داد وشما نمی خواستید ولی مجبور شدید که از خودتان دفاع کنید دوست دارید زودتر بیان سواتون کنن یا فرار کنن

    7-اگه نوهاتون بیش از حد شلوغ بودن بخاطر شلوغی انها حاضر نمشید که بچه هاتون رو هم ببینید

    8- چه کمکی میکنی بچه نگه نمیدارم شلوغی کنن بیرونش می کنم خودت مگی کمک می کنم چه کمکی می کنی میشه یه نمونه از کمتون رو بفرماید
    اگه پدر مادر بچه ها خواستن خود کشی کنن تشویق شون می کنی یا منصرف شون مکنی

    9-حالا رفتید خواستگاری ویه دسته گل خیلی زیبا وگرون قیمتی هم خریدید وجلو در عروس خانم اینها افتاد زمین وگلی شدچکار می کنید

    10- خوب حالا اومدیم وگزینه مناسب شما ان دختر بود این بار با مسعود جون چکار می کنی
    درود بی پایان بر شما آقا کاظم

    1- چیکار کنم آقا کاظم؟ باید شب تا صبح بشینم کنار زاینده رود و قورباغه و وزغ جمع کنم ببرم خونه

    2- فقط میتونم بگم امیدوارم نبینه تا فکر بد نکنه! ولی خوب اگه دیدم میشنم با یک بحث علمی - فلسفی - تاریخی - فرهنگی - هنری نظرش را تغییر میدم! و آخرین راه خرید طلا هست

    3- خوب فکر کنم باید حسرت 10 سالی که زندگی نکردم را بخورم! نمیدونم جواب دادن به این سوال خیلی سخته چون تو شرایطش قرار نگرفتم

    4- خوب من فکر میکنم این درست ترین کاره! وظیفه پدر مادر نشون دادن راه و چاه هست! پدر مادر راهنمایی میکنن ولی فرزند باید تو تصمیمش استقلال داشته باشه!

    5- خوب اینم نظر پسرمه که چی بپسنده! با این روند جامعه در آیندهنزدیک زن خانه داری نخواهد ماند ولی خوب نظر من اینه که خانه دار باشه بهتره مگر اینکه خیلی زرنگ باشه و از پس هر دو بر بیاد.

    6- من اصلاً اهل دعوا نیستم ولی لازم بشه مثل مرد می ایستم و تا هرچی زده پسش ندم ول نمیکنم ولی خوب بعد که مساوی شدیم دیگه بیان جدامون کنن مشکلی نداره!

    7- چرا خوب بچه های آدم همیشه دوست داشتنی هستند و بچه های کوچک نیز! بنابراین تا حد امکان تحمل میکنیم!

    8- نه منظورم این بود که نگهداری بچه ها را به عهده نمیگیرم والی بقلشون می کنم تو غذا دادن بهشون کمک میکنم و ... و زیاد هم شلوغ کنن باید بابا مامانشون بیان آرومشون کنن نه اینکه من بیرونشون کنم. مراد از جمع کردن کنترل کردن بود! مسلماً سعی میکنم منصرفشون کنم چون بعد نگهدایشون میوفته گردن ما دیگه

    9- تمام راه های ممکن را امتحان میکنم! اول سعی میکنم تمیزش کنم اگر هم نشد سرمو میندازم پایین میرم داخل و بعد هی میگم "نمیدونم این مد جدید چیه که دسته گل ها را گلی میکنن شاید میخوان نشون بدن چقدر گل ها متواضع هستند"

    10- بازم به نظر من حق انتخاب با دختره هست!


    ممنون از سوالات باحالتون لذت بردم

    پیروز باشید :وی
    جاودانه شوید

    imagephptypesigpicampuserid6ampdateline1278104663


    ____________________________

    من تـمــام هـستـی ام را در نـبـرد بـا سـرنوشت، در تهـاجـم با زمـان آتـش زدم، کـشتـم
    من بـهــار عـشـق را دیـدم ولـی بـاور نکــردم، یک کـلام در جــزوه هـایـم هیـچ نـنوشـتـم
    من ز مـقصد ها پی مقصـود هـای پوچ افتـادم، تا تمام خـوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
    من به عـشـق منتـظر بـودن، هـمـه صبر قـرارم رفت، بهـارم رفت، عـشقم مرد، یارم رفت


  8. 6 کاربر مقابل از Ahmadreza_b عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  9. #75
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ahmadreza_b نمایش پست ها
    درود بی پایان بر شما آقا کاظم

    1- چیکار کنم آقا کاظم؟ باید شب تا صبح بشینم کنار زاینده رود و قورباغه و وزغ جمع کنم ببرم خونه

    2- فقط میتونم بگم امیدوارم نبینه تا فکر بد نکنه! ولی خوب اگه دیدم میشنم با یک بحث علمی - فلسفی - تاریخی - فرهنگی - هنری نظرش را تغییر میدم! و آخرین راه خرید طلا هست

    3- خوب فکر کنم باید حسرت 10 سالی که زندگی نکردم را بخورم! نمیدونم جواب دادن به این سوال خیلی سخته چون تو شرایطش قرار نگرفتم

    4- خوب من فکر میکنم این درست ترین کاره! وظیفه پدر مادر نشون دادن راه و چاه هست! پدر مادر راهنمایی میکنن ولی فرزند باید تو تصمیمش استقلال داشته باشه!

    5- خوب اینم نظر پسرمه که چی بپسنده! با این روند جامعه در آیندهنزدیک زن خانه داری نخواهد ماند ولی خوب نظر من اینه که خانه دار باشه بهتره مگر اینکه خیلی زرنگ باشه و از پس هر دو بر بیاد.

    6- من اصلاً اهل دعوا نیستم ولی لازم بشه مثل مرد می ایستم و تا هرچی زده پسش ندم ول نمیکنم ولی خوب بعد که مساوی شدیم دیگه بیان جدامون کنن مشکلی نداره!

    7- چرا خوب بچه های آدم همیشه دوست داشتنی هستند و بچه های کوچک نیز! بنابراین تا حد امکان تحمل میکنیم!

    8- نه منظورم این بود که نگهداری بچه ها را به عهده نمیگیرم والی بقلشون می کنم تو غذا دادن بهشون کمک میکنم و ... و زیاد هم شلوغ کنن باید بابا مامانشون بیان آرومشون کنن نه اینکه من بیرونشون کنم. مراد از جمع کردن کنترل کردن بود! مسلماً سعی میکنم منصرفشون کنم چون بعد نگهدایشون میوفته گردن ما دیگه

    9- تمام راه های ممکن را امتحان میکنم! اول سعی میکنم تمیزش کنم اگر هم نشد سرمو میندازم پایین میرم داخل و بعد هی میگم "نمیدونم این مد جدید چیه که دسته گل ها را گلی میکنن شاید میخوان نشون بدن چقدر گل ها متواضع هستند"

    10- بازم به نظر من حق انتخاب با دختره هست!


    ممنون از سوالات باحالتون لذت بردم

    پیروز باشید :وی

    درود بر دوست عزیز آقا احمدرضا گل بزم سوال دارم ای سوال

    1-شکارچی فورباغه (معذرت می خوام که این طوری سوالم رو شروع کردم)بلدی چطوری ذبحش کنی وبعداز ان دستور پختش رو میشه به ما هم یاد بدی

    2-حالا این کاره شما اخر زن ذلیلی نیست یا احترام گذاشتن به طرف مقابل؟!

    3-حالا برعکس یه روز بیدار شدی دیدی 10سال برگشتی عقب وداری مدرسه می ری خودشم راهنمای ودوستان ان دورانت در کنارتن ولی دوستان فعلی ودنیای مجازی نیست چه حسی داری

    4- خدای نکرده خدای نکرده خدا ان روز رو نیاره زبان لال اگه یه روزی پسرشما آقا امید از زنش کتک بخوره (خدا ان روز نیاره که ان دوتا کمتر از گل بهم بگن ولی سوال دیگه) عکس عمل شما

    5- دوست داری ستاره خانم خانه دار باشن یا شاغل نظر شما رو پرسیدیم

    6- همه مثل شما فرار کردن وکسی نیومد که جداتون بکنه چکار می کنین

    7-منظورتون اینه که تحملتون تمام شد مثل خشایار مستوفی بلندمشی بیرونشون می کنی

    8-حالا بر فرض مثال شما یکی از ان نه بچه بودی چه انتظاری از والدینت داشتی

    9-اگه شب خواستگاری یه دفعه بگن زن داداشت پا به ماه وشما هم وقت گرفتید از خانواده عروس وامکان بر هم زدن قرار هم براتون موجود نیست دوست داری که پدر ومادرت برن پیش داداشت توی بیمارستان یا با تو بیان مراسم خواستگاری اگه ان شب نری احتمال داره که دخترو از دست بدی

    10-به نظر شما میشه این حق رو داد به دخترها که بیان خواستگاری پسرها

  10. 4 کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  11. #76
    مدیر فنی سایت
    سکوت!!
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    313
    تشکر تشکر کرده 
    1,701
    تشکر تشکر شده 
    1,704
    تشکر شده در
    347 پست
    حالت من : Khaste
    قدرت امتیاز دهی
    1167
    Array

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorna نمایش پست ها
    درود بر دوست عزیز آقا احمدرضا گل بزم سوال دارم ای سوال

    1-شکارچی فورباغه (معذرت می خوام که این طوری سوالم رو شروع کردم)بلدی چطوری ذبحش کنی وبعداز ان دستور پختش رو میشه به ما هم یاد بدی

    2-حالا این کاره شما اخر زن ذلیلی نیست یا احترام گذاشتن به طرف مقابل؟!

    3-حالا برعکس یه روز بیدار شدی دیدی 10سال برگشتی عقب وداری مدرسه می ری خودشم راهنمای ودوستان ان دورانت در کنارتن ولی دوستان فعلی ودنیای مجازی نیست چه حسی داری

    4- خدای نکرده خدای نکرده خدا ان روز رو نیاره زبان لال اگه یه روزی پسرشما آقا امید از زنش کتک بخوره (خدا ان روز نیاره که ان دوتا کمتر از گل بهم بگن ولی سوال دیگه) عکس عمل شما

    5- دوست داری ستاره خانم خانه دار باشن یا شاغل نظر شما رو پرسیدیم

    6- همه مثل شما فرار کردن وکسی نیومد که جداتون بکنه چکار می کنین

    7-منظورتون اینه که تحملتون تمام شد مثل خشایار مستوفی بلندمشی بیرونشون می کنی

    8-حالا بر فرض مثال شما یکی از ان نه بچه بودی چه انتظاری از والدینت داشتی

    9-اگه شب خواستگاری یه دفعه بگن زن داداشت پا به ماه وشما هم وقت گرفتید از خانواده عروس وامکان بر هم زدن قرار هم براتون موجود نیست دوست داری که پدر ومادرت برن پیش داداشت توی بیمارستان یا با تو بیان مراسم خواستگاری اگه ان شب نری احتمال داره که دخترو از دست بدی

    10-به نظر شما میشه این حق رو داد به دخترها که بیان خواستگاری پسرها

    درود بر شما آقا کاظم که تو این مدت صندلی را گرم نگه داشتید و من را از گرمای وجودتون در تاپیک اختصاصیم بی نصیب نگذاشتید. باشد که روزی اتش بیار صندلیتان گردم!

    1- نه بلد نیستم ولی خوب تا اون موقع وقت زیاده یاد میگیرم. با چیزی میزنم تو سرش مثل ماهی و برای پختش هم اول با پیاز تقتش میدم بعد روش آب میریزم میگذارم 2-3 ساعت بپزه

    2- نه قسمت خرید طلا را که شوخی گفتم. ولی از اونجایی که دخترا عادب به استفاده از منطق ندارن گاهی از دیدن چیزی ناراحت بشن دیگه هیچ رقم نمیشه قانعشون کرد برای همین میگم که نفهمه چون اگه فهمید ناراحت شد باید همون بحث ها را راه بندازیم شاید تونستیم نظرشونو تغییر بدیم

    3- خوب آدم به هر دوره ای عادت داره و مسلماً چنین اتفاقاتی براش غیرقابل هضم خواهد بود بدم نمیاد برگردم به 1 سال قبل حتی قبلتر ولی خوب حیف این همه دوسته که از دست بدم

    4- زندگی شخصی خودشه دیگه خودش باید جمع و جورش کنه ولی این که از زنش کتک بخوره دیگه امید نیست اسمش میشه ناامید

    5- ستاره هم نظر خودشه ولی به نظر من اگه بتونه از پس هر دو بر بیاد شاغل باشه مشکلی نیست ولی به شرطی که از کار خونه عقب نمونه

    6- دیگه اون موقع از خجالت هم در میایم اگه دیدم پس بر نمیام خودمم فرار می کنم.

    7- نه بیرونش که نمیشه کرد آخه یکی دوتا نیستند که ماشالله. ولی خوب شاید خودم به یه بهونه مدتی زدم از خونه بیرون :دی

    8- نمیدونم. تو بچگی خودم هم نمیدونم چه انتظاراتی داشتم ولی خوب بچه معمولاً انتظار خاصی ندار نهایتش رفتن به پارک و ...

    9- اگه نشه کنسل کرد که خوب نمیشه بیمارستان نرفت. تنهایی هم که خواستگاری نمیرن بنابراین بدون توجه به عواقب بنده هم به بیمارستان مراجعه می نمایم. ببینید از دست رفتن دختر به خاطر همچنین مسایلی و تو این مرحله هیچ چیز مهمی نیست! برعکسش هم همینطور برای دخترا هم نباید مهم باشه که تو این نمرحله خواستگاری را از دست بدن

    10- از نظر من بلامانع هست ولی عرف جامعه اجازه نمیده و اون را تجاورز به حیا و شرم زنانه میدونه.


    ممنون از سوالات خوبتون

    پیروز باشید :وی
    جاودانه شوید

    imagephptypesigpicampuserid6ampdateline1278104663


    ____________________________

    من تـمــام هـستـی ام را در نـبـرد بـا سـرنوشت، در تهـاجـم با زمـان آتـش زدم، کـشتـم
    من بـهــار عـشـق را دیـدم ولـی بـاور نکــردم، یک کـلام در جــزوه هـایـم هیـچ نـنوشـتـم
    من ز مـقصد ها پی مقصـود هـای پوچ افتـادم، تا تمام خـوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
    من به عـشـق منتـظر بـودن، هـمـه صبر قـرارم رفت، بهـارم رفت، عـشقم مرد، یارم رفت


  12. 7 کاربر مقابل از Ahmadreza_b عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  13. #77
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    سلام دوستان

    دوستان دو هفته تمام شد و آقا احمد رضا از صندلی داغ بلند شدند.

    از آقا احمد رضا هم تشکر میکنم که به تمام پاسخ ها جواب دادند.

  14. 6 کاربر مقابل از afsanah82 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  15. #78
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    درود فراوان محضر دوست عزیزم آقا احمد رضا امیدوارم که سوختگی صندلی داغ بر طرف شده باشه حالا یه نیمچه حرارتی به این صندلی بدیم که از فردا تا یه مدت کوتاهی بین ما نیستی اثراتش با قی بمونه


    1-دوستداری بعنوان یه نظامی استخدام بشی

    2-دلت می خواد با دادشت آقاعلیرضارو عرض می کنم توی یه پادگان بودید

    3-دوست داری تو خدمت با تبریزهای زیادی باشی (البته این بگم بچه های قره داغ تبریزی نیستند)

    4- نظرت راجب این نوشته آقا رضا چی
    سلام دوستان

    دوستان دو هفته تمام شد و آقا احمد رضا از صندلی داغ بلند شدند.

    از آقا احمد رضا هم تشکر میکنم که به تمام پاسخ ها جواب دادند.
    5- پوتین اندازه پات از کجا پیدا می کنی

    6-نظرت راجب رژه رفتن چی

    7- دژبان چه جور ادمی میشه

    8-کلمه سر گروهبان رو چطوری معنی می کنی

    9-بدو به ایست-بشمار سه -پامرغی اینها رو چطور تعبیر می کنی

    10-در یک کلم احساستو برای جدایی از جمع ما


    اولین مرخصی که اومدی بازم از شما سوال می پرسم وشاید هم سوال تکراریddd

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  16. 4 کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  17. #79
    مدیر فنی سایت
    سکوت!!
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    313
    تشکر تشکر کرده 
    1,701
    تشکر تشکر شده 
    1,704
    تشکر شده در
    347 پست
    حالت من : Khaste
    قدرت امتیاز دهی
    1167
    Array

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorna نمایش پست ها
    درود فراوان محضر دوست عزیزم آقا احمد رضا امیدوارم که سوختگی صندلی داغ بر طرف شده باشه حالا یه نیمچه حرارتی به این صندلی بدیم که از فردا تا یه مدت کوتاهی بین ما نیستی اثراتش با قی بمونه


    1-دوستداری بعنوان یه نظامی استخدام بشی

    2-دلت می خواد با دادشت آقاعلیرضارو عرض می کنم توی یه پادگان بودید

    3-دوست داری تو خدمت با تبریزهای زیادی باشی (البته این بگم بچه های قره داغ تبریزی نیستند)

    4- نظرت راجب این نوشته آقا رضا چی


    5- پوتین اندازه پات از کجا پیدا می کنی

    6-نظرت راجب رژه رفتن چی

    7- دژبان چه جور ادمی میشه

    8-کلمه سر گروهبان رو چطوری معنی می کنی

    9-بدو به ایست-بشمار سه -پامرغی اینها رو چطور تعبیر می کنی

    10-در یک کلم احساستو برای جدایی از جمع ما


    اولین مرخصی که اومدی بازم از شما سوال می پرسم وشاید هم سوال تکراریddd

    درود بر شما

    ممنون که دوباره صندلی را داغ فرمودید

    1- نه چون دوست دارم کارم مربوط به رشته ام باشه

    2- نه، چون جدا باشیم بهتر با هم کنار میایم. اینجوری نظم 2 تا پادگان را به هم میریزیم

    3- بله، تبریزها را از صمیم قلب دوست دارم و افتخار میکنم در کنارشون باشم

    4- نمیدونم چی بگم. شاید سریع نوشتن اشتباه پیش اومده و یا اینکه شوخی کردند.

    5- نمیدونم فردا باید دنبالش بگردم سایز پاهام 46 هست

    6- نظمش را دوست دارم ولی خوب بخوان زیاده روی کنن پادگان را میفرستم رو هوا

    7- مفهوش را نمی دونم شاید این سوال را تو اولین مرخصی جواب دادم آخه هیچ اطلاعاتی ندارم

    8- گروهبان مسولیت یک گروه را برعهده داره، فکر کنم کسی که مسولیت گروهبان را برعهده داره میشه سرگروهبان

    9- والله چی بگم بیگاری مطلق (دلیل جمله ای که تو بخش مدیران عرض کردم هم همین موضوع هست وگرنه قصد بی احترامی به پرچم مقدس نبود )

    10- خوب خیلی ناراحتم تو این مدت خیلی با اعضای اینجا احساس راحتی پیدا کرده بودم دلم برای همه تنگ میشه.

    ممنون آقا کاظم این دم آخری آتش روشن کردید.

    شرمنده اگه اشتباه تایپی چیزی داره، خیلی عجله دارم نرسیدم بازخونی کنم.

    فکر کنم این آخرین پستم باشه. از همین جا خداحافظ همین حالا ....
    جاودانه شوید

    imagephptypesigpicampuserid6ampdateline1278104663


    ____________________________

    من تـمــام هـستـی ام را در نـبـرد بـا سـرنوشت، در تهـاجـم با زمـان آتـش زدم، کـشتـم
    من بـهــار عـشـق را دیـدم ولـی بـاور نکــردم، یک کـلام در جــزوه هـایـم هیـچ نـنوشـتـم
    من ز مـقصد ها پی مقصـود هـای پوچ افتـادم، تا تمام خـوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم
    من به عـشـق منتـظر بـودن، هـمـه صبر قـرارم رفت، بهـارم رفت، عـشقم مرد، یارم رفت


  18. 5 کاربر مقابل از Ahmadreza_b عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


  19. #80
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط 3Dot نمایش پست ها
    درود بر شما

    ممنون که دوباره صندلی را داغ فرمودید

    1- نه چون دوست دارم کارم مربوط به رشته ام باشه

    2- نه، چون جدا باشیم بهتر با هم کنار میایم. اینجوری نظم 2 تا پادگان را به هم میریزیم

    3- بله، تبریزها را از صمیم قلب دوست دارم و افتخار میکنم در کنارشون باشم

    4- نمیدونم چی بگم. شاید سریع نوشتن اشتباه پیش اومده و یا اینکه شوخی کردند.

    5- نمیدونم فردا باید دنبالش بگردم سایز پاهام 46 هست

    6- نظمش را دوست دارم ولی خوب بخوان زیاده روی کنن پادگان را میفرستم رو هوا

    7- مفهوش را نمی دونم شاید این سوال را تو اولین مرخصی جواب دادم آخه هیچ اطلاعاتی ندارم

    8- گروهبان مسولیت یک گروه را برعهده داره، فکر کنم کسی که مسولیت گروهبان را برعهده داره میشه سرگروهبان

    9- والله چی بگم بیگاری مطلق (دلیل جمله ای که تو بخش مدیران عرض کردم هم همین موضوع هست وگرنه قصد بی احترامی به پرچم مقدس نبود )

    10- خوب خیلی ناراحتم تو این مدت خیلی با اعضای اینجا احساس راحتی پیدا کرده بودم دلم برای همه تنگ میشه.

    ممنون آقا کاظم این دم آخری آتش روشن کردید.

    شرمنده اگه اشتباه تایپی چیزی داره، خیلی عجله دارم نرسیدم بازخونی کنم.

    فکر کنم این آخرین پستم باشه. از همین جا خداحافظ همین حالا ....
    درود بر سرباز فداکار وطن آقا احمدرضا گل طبق قولی که به شما داده بود چندتا سوال از شما می پرسم شاید بعضی از سوالها تکراری باشه که امیدوارم بزرگواری کرده وپاسخ دهید
    1-هفته اول سربازی چطور دیدی

    2-از دوستات یا بچه های محله تون کسی هست که با هاش همدوره باشی

    3-توی دوره اموزشی با بچه تبریزهاهم همدوره شدی یا نه

    4-توی پادگان مثل اقا رضا تنها تنها مانده ای یا مثل خودت جاودانه

    5-پوتین سایز پات پیدا کردید

    6-پادگان رو با چی می فرستید روی هوا

    7-خوب حالا نظرت راجب دژبان چی

    8-حالا سر گروهبان یعنی چی

    9-وقتی وسایلاتون رو دادن منظورم استحقاقی هاتون عرض میکنم سهمیه طناب رو هم دادن(فقط منظورم شوخی بود)

    10-وقتی که برگه مرخصی رو به شما دادن احساست چی بود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  20. 4 کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


صفحه 8 از 9 نخستنخست ... 456789 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/