درود بر شما آقا کاظم عزیز
1- هیچی دیگه حرف حق که جواب نداره مجبورم سکوت کنم
2- بله بهتره بگم میپیچونم و میرم برای کله پاچه
3- نمیدونم برای من که غیر قابل پذیرش هست. اونم بچه بی مادر، بچه همینجوری والدینش را پیر میکنه تا بزرگ شه حالا وای به وقتی که مادر هم نباشه
4- خوب اگه من مخالفت میکردم هر اتفاقی میوفتاد گردن من بود. تا جایی که لازم بود راهنماییش کردم ولی تصمیم آخر با خودش بود. من چه گناهی دارم؟
5- بله خوب. آدم باید مغزش کار کنه و با جون و دل زحمت بکشه! ولی مسلماً یک شبه پولدار نخواهد شد.
6- فرار کنم بهتره
7- نه آینده نگری ایرادی نداره ولی خوب اینجور که شما میپرسید دیگه خیلی آینده نگری هست و تصورش سخته آخه. چرا خوب پدر بزرگ ها نوه ها را دوست دارن ولی به قول شما حوصله زیادی هم ندارن. اگه بخوان سر من بازی در بیارن همون بهتر پیش پدر مادرشون بازی در بیارن
8- هیچکدوم را نگه نمیدارم فقط تو کارها اگه کمکی ازم بر بیاد انجام میدم
9- چاره چیه؟ باید سوخت و ساخت!! نه میشه حرفی زد نه میشه اقدامی انجام داد
10- خوب ببینید بحث خالی کردن میدان نیست. اون دختر باید خودش گزینه مناسب برای خودش را با توجه به شرایط هر 3 نفر انتخاب کنه. بهرحال آن چیزهایی که باید بیان بشه را بدن اغراق میگم. مهم نیست که چه اتفاقی میوفته.
و منظورم اینه که اگه با گفتن حقایق دختره از دست بره اهمیتی نداره چون زندگی باید بر اساس صداقت شروع بشه.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)