صفحه 30 از 64 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 291 تا 300 , از مجموع 631

موضوع: دیوان اشعار حافظ ( رباعیات )

  1. #291
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر

    خرمن سوختگان را همه گو باد ببر


    ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا

    گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر


    زلف چون عنبر خامش که ببوید هیهات

    ای دل خام طمع این سخن از یاد ببر


    سینه گو شعله آتشکده فارس بکش

    دیده گو آب رخ دجله بغداد ببر


    دولت پیر مغان باد که باقی سهل است

    دیگری گو برو و نام من از یاد ببر


    سعی نابرده در این راه به جایی نرسی

    مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر


    روز مرگم نفسی وعده دیدار بده

    وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر


    دوش می‌گفت به مژگان درازت بکشم

    یا رب از خاطرش اندیشه بیداد ببر


    حافظ اندیشه کن از نازکی خاطر یار

    برو از درگهش این ناله و فریاد ببر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #292
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شب وصل است و طی شد نامه هجر

    سلام فیه حتی مطلع الفجر


    دلا در عاشقی ثابت قدم باش

    که در این ره نباشد کار بی اجر


    من از رندی نخواهم کرد توبه

    و لو آذیتنی بالهجر و الحجر


    برآی ای صبح روشن دل خدا را

    که بس تاریک می‌بینم شب هجر


    دلم رفت و ندیدم روی دلدار

    فغان از این تطاول آه از این زجر


    وفا خواهی جفاکش باش حافظ

    فان الربح و الخسران فی التجر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #293
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر

    بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر


    خرم آن روز که با دیده گریان بروم

    تا زنم آب در میکده یک بار دگر


    معرفت نیست در این قوم خدا را سببی

    تا برم گوهر خود را به خریدار دگر


    یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت

    حاش لله که روم من ز پی یار دگر


    گر مساعد شودم دایره چرخ کبود

    هم به دست آورمش باز به پرگار دگر


    عافیت می‌طلبد خاطرم ار بگذارند

    غمزه شوخش و آن طرهٔ طرار دگر


    راز سربسته ما بین که به دستان گفتند

    هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر


    هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت

    کندم قصد دل ریش به آزار دگر


    بازگویم نه در این واقعه حافظ تنهاست

    غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #294
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر

    بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر


    از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست

    کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر


    این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است

    دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر


    تا کی می صبوح و شکرخواب بامداد

    هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر


    دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد

    بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر


    اندیشه از محیط فنا نیست هر که را

    بر نقطه دهان تو باشد مدار عمر


    در هر طرف ز خیل حوادث کمین‌گهیست

    زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر


    بی عمر زنده‌ام من و این بس عجب مدار

    روز فراق را که نهد در شمار عمر


    حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان

    این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #295
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور

    گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور


    ای گلبشکر آن که تویی پادشاه حسن

    با بلبلان بی‌دل شیدا مکن غرور


    از دست غیبت تو شکایت نمی‌کنم

    تا نیست غیبتی نبود لذت حضور


    گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد

    ما را غم نگار بود مایه سرور


    زاهد اگر به حور و قصور است امیدوار

    ما را شرابخانه قصور است و یار حور


    می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی

    گوید تو را که باده مخور گو هوالغفور


    حافظ شکایت از غم هجران چه می‌کنی

    در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #296
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور

    کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور


    ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

    وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور


    گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن

    چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور


    دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

    دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور


    هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب

    باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور


    ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند

    چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور


    در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

    سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور


    گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

    هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور


    حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب

    جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور


    حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار

    تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #297
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر

    هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر


    ز وصل روی جوانان تمتعی بردار

    که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر


    نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجوی

    که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر


    معاشری خوش و رودی بساز می‌خواهم

    که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر


    بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم

    اگر موافق تدبیر من شود تقدیر


    چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند

    گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر


    چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک

    که نقش خال نگارم نمی‌رود ز ضمیر


    بیار ساغر در خوشاب ای ساقی

    حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر


    به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار

    ولی کرشمه ساقی نمی‌کند تقصیر


    می دوساله و محبوب چارده ساله

    همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر


    دل رمیده ما را که پیش می‌گیرد

    خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر


    حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ

    که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #298
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیر

    پیش شمع آتش پروا نه به جان گو درگیر


    در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغ

    بر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر


    ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش

    در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر


    چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باک

    آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر


    در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقص

    ور نه با گوشه رو و خرقه ما در سر گیر


    صوف برکش ز سر و باده صافی درکش

    سیم درباز و به زر سیمبری در بر گیر


    دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش

    بخت گو پشت مکن روی زمین لشکر گیر


    میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش

    بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر


    رفته گیر از برم وز آتش و آب دل و چشم

    گونه‌ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گیر


    حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را

    که ببین مجلسم و ترک سر منبر گیر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #299
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز

    ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز


    روندگان طریقت ره بلا سپرند

    رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز


    غم حبیب نهان به ز گفت و گوی رقیب

    که نیست سینه ارباب کینه محرم راز


    اگر چه حسن تو از عشق غیر مستغنیست

    من آن نیم که از این عشقبازی آیم باز


    چه گویمت که ز سوز درون چه می‌بینم

    ز اشک پرس حکایت که من نیم غماز


    چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت

    که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز


    بدین سپاس که مجلس منور است به دوست

    گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز


    غرض کرشمه حسن است ور نه حاجت نیست

    جمال دولت محمود را به زلف ایاز


    غزل سرایی ناهید صرفه‌ای نبرد

    در آن مقام که حافظ برآورد آواز

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #300
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    منم که دیده به دیدار دوست کردم باز

    چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز


    نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی

    که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز


    ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل

    که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز


    طهارت ار نه به خون جگر کند عاشق

    به قول مفتی عشقش درست نیست نماز


    در این مقام مجازی بجز پیاله مگیر

    در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز


    به نیم بوسه دعایی بخر ز اهل دلی

    که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز


    فکند زمزمه عشق در حجاز و عراق

    نوای بانگ غزل‌های حافظ از شیراز

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 30 از 64 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/