صفحه 18 از 64 نخستنخست ... 814151617181920212228 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 631

موضوع: دیوان اشعار حافظ ( رباعیات )

  1. #171
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد

    نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد


    اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر

    چگونه کشتی از این ورطه بلا ببرد


    فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک

    که کس نبود که دستی از این دغا ببرد


    گذار بر ظلمات است خضر راهی کو

    مباد کآتش محرومی آب ما ببرد


    دل ضعیفم از آن می‌کشد به طرف چمن

    که جان ز مرگ به بیماری صبا ببرد


    طبیب عشق منم باده ده که این معجون

    فراغت آرد و اندیشه خطا ببرد


    بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفت

    مگر نسیم پیامی خدای را ببرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #172
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سحر بلبل حکایت با صبا کرد

    که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد


    از آن رنگ رخم خون در دل افتاد

    و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد


    غلام همت آن نازنینم

    که کار خیر بی روی و ریا کرد


    من از بیگانگان دیگر ننالم

    که با من هر چه کرد آن آشنا کرد


    گر از سلطان طمع کردم خطا بود

    ور از دلبر وفا جستم جفا کرد


    خوشش باد آن نسیم صبحگاهی

    که درد شب نشینان را دوا کرد


    نقاب گل کشید و زلف سنبل

    گره بند قبای غنچه وا کرد


    به هر سو بلبل عاشق در افغان

    تنعم از میان باد صبا کرد


    بشارت بر به کوی می فروشان

    که حافظ توبه از زهد ریا کرد


    وفا از خواجگان شهر با من

    کمال دولت و دین بوالوفا کرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #173
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

    هلال عید به دور قدح اشارت کرد


    ثواب روزه و حج قبول آن کس برد

    که خاک میکده عشق را زیارت کرد


    مقام اصلی ما گوشه خرابات است

    خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد


    بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل

    بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد


    نماز در خم آن ابروان محرابی

    کسی کند که به خون جگر طهارت کرد


    فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز

    نظر به دردکشان از سر حقارت کرد


    به روی یار نظر کن ز دیده منت دار

    که کار دیده نظر از سر بصارت کرد


    حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ

    اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #174
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به آب روشن می عارفی طهارت کرد

    علی الصباح که میخانه را زیارت کرد


    همین که ساغر زرین خور نهان گردید

    هلال عید به دور قدح اشارت کرد


    خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد

    به آب دیده و خون جگر طهارت کرد


    امام خواجه که بودش سر نماز دراز

    به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد


    دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب

    چه سود دید ندانم که این تجارت کرد


    اگر امام جماعت طلب کند امروز

    خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #175
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد

    بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد


    بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه

    زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد


    ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان

    دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد


    این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت

    و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد


    ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم

    زان چه آستین کوته و دست دراز کرد


    صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت

    عشقش به روی دل در معنی فراز کرد


    فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید

    شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد


    ای کبک خوش خرام کجا می‌روی بایست

    غره مشو که گربه زاهد نماز کرد


    حافظ مکن ملامت رندان که در ازل

    ما را خدا ز زهد ریا بی‌نیاز کرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #176
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد

    باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد


    طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود

    ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد


    قره العین من آن میوه دل یادش باد

    که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد


    ساروان بار من افتاد خدا را مددی

    که امید کرمم همره این محمل کرد


    روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار

    چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد


    آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ

    در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد


    نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ

    چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #177
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

    نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد


    به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد

    بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد


    هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین

    نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد


    چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن

    که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد


    به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت

    بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد


    صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل

    فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد


    نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ

    طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #178
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد

    تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد


    آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم

    این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد


    دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست

    به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد


    عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت

    نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد


    سروبالای من آن گه که درآید به سماع

    چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد


    نظر پاک تواند رخ جانان دیدن

    که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد


    مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست

    حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد


    غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن

    روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد


    من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف

    تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد


    بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست

    طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #179
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دل از من برد و روی از من نهان کرد

    خدا را با که این بازی توان کرد


    شب تنهاییم در قصد جان بود

    خیالش لطف‌های بی‌کران کرد


    چرا چون لاله خونین دل نباشم

    که با ما نرگس او سرگران کرد


    که را گویم که با این درد جان سوز

    طبیبم قصد جان ناتوان کرد


    بدان سان سوخت چون شمعم که بر من

    صراحی گریه و بربط فغان کرد


    صبا گر چاره داری وقت وقت است

    که درد اشتیاقم قصد جان کرد


    میان مهربانان کی توان گفت

    که یار ما چنین گفت و چنان کرد


    عدو با جان حافظ آن نکردی

    که تیر چشم آن ابروکمان کرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  11. #180
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد

    به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد


    آن جوان بخت که می‌زد رقم خیر و قبول

    بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد


    کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک

    رهنمونیم به پای علم داد نکرد


    دل به امید صدایی که مگر در تو رسد

    ناله‌ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد


    سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر

    آشیان در شکن طره شمشاد نکرد


    شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار

    زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد


    کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد

    هر که اقرار بدین حسن خداداد نکرد


    مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق

    که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد


    غزلیات عراقیست سرود حافظ

    که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 18 از 64 نخستنخست ... 814151617181920212228 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/