عزیزی که از درگه اش سر بتافتبه هر در که زد هیچ عزت نیافتسعدی****ای که در خوابی همه شب تا به روزبهر گور خود چراغی بر فروزعطار
مدير باز نشسته
عزیزی که از درگه اش سر بتافتبه هر در که زد هیچ عزت نیافتسعدی****ای که در خوابی همه شب تا به روزبهر گور خود چراغی بر فروزعطار
مدير باز نشسته
شبی بیدار دار آخر خدا راچو صد شب داشتی نفس وهوا راعطار****مرگ را بر خلق عزم جازمستجمله را در خاک خفتن لازمستعطار
مدير باز نشسته
در همه آفاق کس بی مرگ نیستوین عجایب بین که کس را برگ نیستعطار****گر عمارت را بری بر آسمانعاقبت زیر زمین گردی نهانعطار
مدير باز نشسته
گر چو رستم شوکت و زورت بودجای چون بهرام در گورت بودعطار****بر مال و جمال خویش غره مشوکان را به شبی برند و این را به تبیاسعد گرگانی****
مدير باز نشسته
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کنبه دمی یا درمی یا قدمی یا قلمیپوریای ولی****کلید در دوزخ است آن نمازکه در چشم مردم گزاری درازسعدی****
مدير باز نشسته
اتکای تو بر چماق امیربیش باشد که بر خدای کبیرسعدی****طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانیصدق پیش آر که ابلیس بسی کرد سجودسعدی****
مدير باز نشسته
هر چه دلم خواست نه آن میشودهر چه خدا خواست همان میشودصائب تبریزی****بر سر هر لقمه بنوشته عیانکز فلان بن فلان بن فلانمولوی****
مدير باز نشسته
رزق را روزی رسان پر میدهدبی مگس هرگز نماند عنکبوتصائب تبریزی****جان پدر تو سفره بی نان ندیده ایسرمای قوس و تک تک دندان ندیده ایصائب تبریزی
مدير باز نشسته
دشمن خود را نباید زد تبرگر توانی کشت او را با شکرسعدی****دشمنی بالاتر از اولاد نیستشاخ گاوی بدتر از داماد نیستنظامی****
مدير باز نشسته
مکن ترک تازی بکن ترک آزبه قدر گلیمت بکن پا درازسعدی****بزرگی سراسر به گفتار نیستدو صد گفته چون نیم کردار نیستفردوسی
پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)