زبسم الله چیزی نیست بهترنهادم تاج بسم الله بر سرعجب تاجیست این تاج الهیبنه بر سر برو هر جا که خواهی
مدير باز نشسته
اشعارنغز از صاحبان مغز
زبسم الله چیزی نیست بهترنهادم تاج بسم الله بر سرعجب تاجیست این تاج الهیبنه بر سر برو هر جا که خواهی
مدير باز نشسته
****عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شودعاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشودخلیل ذکاوت****هر که بود عاشق خود پنج نشان داردسخت دل وسست قدم وکاهل وبیکار وترشمولوی
مدير باز نشسته
نیست عاشق یافتن آسان غنیمت دان مراغنچه را دل خون شود تا بلبلی پیدا شود؟****در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نهبه من کم میکنی لطفی که داری این زمان یا نهوحشی بافقی****
مدير باز نشسته
در آغاز محبت گر پشیمانی بگو با منکه من هم دل زمهرت بر کنم تا فرصتی دارمرفیعی کاشانی****به همان قدر که چشم تو پر از زیباییستبی تو دنیای من ای دوست پر از تنهاییستبهروز یاسمی****
مدير باز نشسته
امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردمتو خوب تر ز ماهی من اشتباه کردمفروغ بسطامی****به زیورها بیارایند مردم خوبرویان راتو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیاراییحافظ****
مدير باز نشسته
کاش میدیدی به چشم عاشقان رخسار خویشتا دریغ از چشم خود می داشتی دیدار خویشصائب تبریزی****تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق توتا تو به داد من رسی من به خدا رسیده امرهی معیری
مدير باز نشسته
دوست را کس به یک بدی نفروختبهر کیکی گلیم نتوان سوختسنایی غزنوی****گفتار بسیار نه از نغزیستولوله طبل ز بی مغزییستجامی****
مدير باز نشسته
اندکی با تو گفتم غم دل ،ترسیدمکه دل آزرده شوی ور نه سخن بسیار استسعدی****
مدير باز نشسته
تواضع ز گردن فرازان نکوستگدا گر تواضع کند خوی اوستنظامی****افتادگی آموز اگر طالب فیضیهرگز نخورد آب زمینی که بلند استپوریای ولی****
مدير باز نشسته
کاکل از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکردزلف از افتادگی حالی همنشین ماه شدصائب تبریزی****جا به کنج گلخن وصحن گلستان داده استشعله را گردن فرازی خاک را افتادگیصائب تبریزی
پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)