صفحه 7 از 8 نخستنخست ... 345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 73

موضوع: لحظه های بی تو...

  1. #61
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض



    دوست دارم پرواز کنم تا که از میان ابرها بگذرم و به وسعت عشق تو دست یابم

    دوست دارم که تنها در گوشه ای خلوت گزینم تا که شاید ذره ای از زجرهایت را حس کنم

    دوست دارم در نگاه عاشقت قرق شوم تا که شاید گرمی اشکهایت را لمس کنم

    دوست دارم زیر دوش آب سرد ساعتی بی اختیار بایستم تا که شاید تلخی آن لحظه را زندگی کنم

    دستم را در زیر خاکستر خاموش عشقت فرو بردم اما سوختم

    سوختم از آتش روشن زیر خاکسترت



  2. #62
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    در خاطره ی تو در نگاهم جای دارد .

    آیا یک خاطره از من داری؟

    آیا حجم سبز مهرم را میستایی

    شبانگاه است

    سکوت ژرف است و طاقت فرسا

    ولی من در این تنگنا به تو می اندیشم

  3. #63
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    از دوريت غمگينم





    دلم براي تو تنگ است و در نبود تو، حضور من امنيتي براي خود از

    شور احساس نميبيند!

    آه... که دلم بهانه اولين ديدار را ميکند، اولين نگاه و اولين کلام؛

    آري، اگر بخواهم شرح کننده وجودت باشم، آنقدر از دوريت غمگينم

    و آنقدر منتظر وجود ورودت هستم که زمانه از آه سوزان من سودائي

    ميکند

    صداي جانسوزم را بشنو! که از ته قلب صدايت ميکند و از صميم دل

    دوستت دارد

    بيا و ببين چقدر عاشقم و چقدر خواهان تو!

    چون ميدانم آنچه ميماند "عشق" است و آنچه ميگذرد "عمر"!

    پس بيا و ببين که چقدر عاشقم حتي اگر با شلاق جدائي تنبيهم کني

    چون ميدانم بي تو برايم امنيت نيست!!!

    اي آرام بخش وجودم! بيا و باورکن چشمانم فقط تورا ميبيند و دلم فقط

    بهانه تورا ميگيرد و من عاشق فقط دلم به نگاه تو خوش است؛

    ...حتي اگر مستانه ترين چشمها را مقابل ديدگانم خمار کنند من فقط

    ناز چشمان تورا ميخواهم

    با تمام وجودم نام تورا ميبرم و با تمام احساسم برايت مينويسم که ...

    .... دوستت دارم

  4. #64
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    ای خدا کی می شه روزی که بدون واهمه
    بتونم عشقمو فریاد بزنم بین همه
    بگیرم دستای گرمشو تو دستام همیشه
    بدونم دلم دیگه همسفر تنهاییشه
    نزنه شور جدایی دل تنگ و بی قرار
    لحظه دیدن روی ماه اون گل بهار
    مثل پروانه که گرد گل همش پر می زنه
    دل تنگم نمی تونه از نگاش دل بکنه
    بدوزم چشامو تو چشای پاک و بی ریاش
    بخونم راز قشنگ عشقو از توی چشاش
    بزنم بوسه به اون لبهایی که دلم می خواد
    بدونه آرزومه فقط بهش خنده بیاد
    موهای لطیفشو شونه کنم دونه دونه
    بخونم ترانه مهر و وفا عاشقونه
    بکنم زمزمه وقتی سر رو شونم می ذاره
    عزیزت دوست داره بدون واست جون می گذاره

  5. #65
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    خالی ام از حرف

    پُرم از دلتنگی

    تشویش هجرت باران

    خسته ام از اندیشه ..دلگیرم از سوالات بی انتها

    آلوده ام به روزمرگی

    دورم از عشق

    بی میلم به گفتن یا نگفتن

    حنجره را رغبتی به فریاد نیست

    تلخم ..نا پاکم ..مبهوتم ..دل چرکینم ..خشمناکم

    از خود فرسنگها فاصله دارم ..فاصله ای که کم نمی شود

    در عذابم ..در تب و تابم ..در التهابم

    خسته ام ...خسته ام از تکرار ..از تکرار لبخند بی ریشه ! میان

    در میان دغدغه هام خسته حتی از تظاهر کردن برای شادی

  6. #66
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    دل مرده ام بدون تو،

    اما مسیح من ....


    یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن....


  7. #67
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    یک صبح سرد
    آن هنگام که خورشید آخرین نشانه های سیاهی شب را با آستین پیراهن طلایی اش
    از آبی آسمان پاک می کرد
    پرستوها خبر هجرت تو را برایم آوردند
    و من بناگاه از خواب غفلتی که به سنگینی یک عمر اهمال در دوست داشتن بود بیدار
    شدم
    از آن صبح تلخ تا کنون رد چشمانت را دنبال کرده ام ..به هرکجا که نظر انداخته ای
    به گلزار...به باغهای نارنج..دشتهای خوشبختی....چشمه های امید...آسمان دلتنگی...و به اوج کهکشان عشق
    هر آنجا را که طراوت چشمانت مقدس کرده بود..با نم ا شکی بوسه زدم

    هنوز تو را نیافته ام اما چشم که می گشایم نگاهت در سرتاسر بیشه وجودم
    جاریست ....همچون ترنم باران...

  8. #68
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    شب است و در به در کوچه های پر دردم
    فقیر و خسته به دنبال گم شده ام می گردم
    اسیر ظلمتم ای ماه من پس کجا ماندی؟
    من به اعتبار تو فانوس نیاوردم
    ...

  9. #69
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    نمي بخشمت ....
    بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي ....
    بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي ....
    نمي بخشمت ....
    بخاطر دلي كه برايم شكستي ....
    بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي .....
    نمي بخشمت ....
    بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي .....
    بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي ....
    نمي بخشمت چون در مورد عشقم ترديد کردي...
    نمي بخشمت چون بدون اينکه بدوني چي به سر من مياد گذاشتي رفتي....
    نمي بخشمت چون بهت گفتم چرا زنگ نميزنم ولي تو انگار اون موقع گوش نداشتي....
    نمي بخشمت چون حتي خبر منو از دوستام نگرفتي ولي من هميشه خبر تورو از اونا ميگرفت....
    نمي بخشمت...
    به خدا نمي بخشمت...
    ولي به خاطر عشقي که بر قلبم حک کردي

    e83wwcw81ug5ejbycn2a

  10. #70
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    نوشته ها
    7,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,069
    تشکر تشکر شده 
    4,117
    تشکر شده در
    2,249 پست
    قدرت امتیاز دهی
    866
    Array

    پیش فرض

    هنوزم بغض بــارونی چشمـــــات
    می تونـه واسـه دلتنگــــيم بباره
    تو اين پاييز سنگی دست سبزت
    رو زخم بی کسيـم مرهـم بذاره


    rain2520on2520window2520267

صفحه 7 از 8 نخستنخست ... 345678 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/