● شیناشاها در پیچ و خم خان ها

در قبیله شیناشاها خانواده دختر، زمانی را برای اعلام جواب تعیین می کنند. در این فرصت برای تصمیم گیری متوسل به فال می شوند که در زبان محلی بدان "میلکی" می گویند. یکی از روشهای فالگیری این است که مادر دختر سه چهار روز قبل از زمان اعلام جواب دانه هایی را خیس می کند. اگر تا روز جوابگویی دانه ها جوانه زدند با ازدواج موافقت و اگر جوانه نزدند با آن مخالفت می کند. به عقیده شیناشاها، جوانه نزدن نشانه بی ثمری ازدواج است.

با اعلام جواب رد، خانواده پسر از خانواده دختر می خواهد یکبار دیگر شانس پسرشان را بیازمایند و مجدداً فال بگیرند. مادر دختر مجدداً دانه هایی را خیس کرده و به همان ترتیب جواب رد یا قبول به خانواده پسر داده می شود! در این قبیله سبز شدن علف زیر پای خواستگار به معنی سرکار گذاشتن نیست. برعکس یعنی بختت باز شده است. شاید آیین پر طرفدار سبزه گره زدن در ایران، نشات گرفته از همین دسته سبزه های خوش یمن است!

روش دیگر فالگیری این است که مادر پسر و دختر مشترکاً شب هنگام، خاکستری روی آتش هیزم می ریزند؛ هنگام صبح اگر آتش خاموش شده باشد با ازدواج مخالفت و اگر روشن مانده باشد با آن موافقت می نمایند. آنها معتقدند در صورت خاموش شدن هیزم، ازدواج نیز به خاموشی مرگ یا بیماری یا تولد فرزندان ناقص الخلقه منجر خواهد شد. خاموش شدن آتش به این معنی است که این زوج، فرزندان آتش پاره ای که از دیوار راست بالا بروند، نخواهند داشت.

روش دیگر فال گرفتن در قضیه خواستگاری این است که مرد سالخورده ای که پیام خواستگاری را می آورد در راه اگر به مردی برخورد کند که ابزار کشاورزی به همراه دارد، این ازدواج خوش یمن تلقی می شود و مرد سالخورده به راه خود تا خانه دختر برای رساندن پیام ادامه می دهد و اگر در راه به میمون های پر سر و صدا برخورد کند، این وصلت نامیمون (!) و بد یمن، تلقی شده، عروسی سر نمی گیرد؛ زیرا معتقدند درصورت ازدواج، زن و شوهر زندگی آرامی نخواهند داشت. بعد از گذراندن خانِ فال، اگر شانس به یاری دختر و پسر آمد، خان سوم آغاز می شود.

به هر حال، درصورت نیک بودن فال، روز عروسی تعیین می شود. سابقاً خانواده پسر، رشته نخی را به نشانه پیوند دو خانواده، به خانواده دختر می دادند؛ ولی امروزه خانواده پسر مبلغی در حدود هزار بیر( واحد پول این منطقه)، معادل یکصد دلار، به خانواده دختر می دهند. پس از توافق دو خانواده، بلافاصله یک جفت گوشواره، یک حلقه گردن بند، شامل سکه های مجارستانی که زمانی پول رایج منطقه بوده، و لوازم آرایش به دختر داده می شود. دختر با استعمال(!) این لوازم، شوهر دار محسوب می گردد و دیگر کسی به خواستگاریش نمی آید. چقدر خوب شد که چنین رسمی در قبایل ایران رسم نیست(!)
قبل از شروع خان چهارم و مراسم عروسی، پسر و دختر یکدیگر را ملاقات نمی کنند که مبادا با اینهمه دردسر برای یافتن همسر با دیدن یکدیگر از این امر خیر منصرف شوند. روز عروسی حسب وسع مالی، غذایی تهیه شده و بستگان و همسایه ها و دوستان دعوت می شوند. طبق رسوم شیناشاها، مرد قبل از بردن عروس به خانه خود، موی پشت سر او را کوتاه می کند و کلوچه ای به او می دهد. کوتاه کردن موی سر، نشانه شوهر داشتن زن است و با این کار، زن آزادانه و بدون نگرانی در جامعه رفت وآمد می کند. در آن قبیله گیس بریده شدن دختر به معنای سرو صاحب دار شدن اوست نه ... .
خان پنجم بعد از عروسی اتفاق می افتد. این خان و خان بازی حتی بعد از ازدواج هم دست از سر زن و شوهر برنمی دارد. چون اگر پس از ازدواج مشخص شود که مرد و زن تا هفت نسل نسبت فامیلی دارند، ازدواج فسخ می شود(!) حتی اگر صاحب اولادِ متعدد هم شده باشند به زن و شوهر تکلیف می شود یا فوراً از هم جدا شوند و یا هر یک به سراغ پدر خود رفته، اعتراف کند که به دلیل بی اطلاعی از قضیه، تن به این ازدواج داده است و از این بابت پشیمان و خواهان عفو و بخشش است. این کار برای مردان تشریفات خاص خود دارد. مرد با دردست داشتن مقداری نمک و یک شاخ گاو نزد پدر می رود. پدر نمک و شاخ را از پسر می گیرد و درحضور بستگان دختر اعلام می کند که این ازدواج درست است. خوب هر آدم عاقلی اگر به دنبال راهی برای فرار از دست زنش نباشد راه دوم را انتخاب می کند!