در روزگاری دیگر مردی بود که به زن ذلیلی شهره بود و مصداق آن شخصی بود که وقتی در روز قیامت پروردگار به زن ذلیلان بفرمود که همه به آن سو روند آن شخص از ترس زن خود به آن سو نرفت.
در روزگاری دیگر مردی بود که به زن ذلیلی شهره بود و مصداق آن شخصی بود که وقتی در روز قیامت پروردگار به زن ذلیلان بفرمود که همه به آن سو روند آن شخص از ترس زن خود به آن سو نرفت. پس روزی دوستان زن ذلیل از فرط بیکاری تصمیم گرفتند تا کمی سر به سر وی گذارند پس با شوخی و خنده شروع به خاطره تعریف کردن از وی کردند که آیا می دانید فلان (یعنی همین زن ذلیل ) در شستن لباسها و پختن غذا به زن خود کمک بسیار همی نماید . پس زن ذلیل نگاهی عاقلانه اندر سفیهانه به آنها بیانداخت و بفرمود که شما را در زندگی مانند من سیاست نباشد چرا که اگر من در شستن لباسها به زنم کمک نمایم به این دلیل است که وی نیز در شستن ظرفها به من کمک نماید و اگر من به وی در پختن غذا کمک زیاد نمایم به این دلیل باشد که وی نیز در تولد و پرورش بچه به من کمک بسیار نماید !!! و این باشد تا بعد