چیزی که فروغ آدمی را آلوده میکند وانسان را به سوی بدیها و زشتیها می کشاند گناه است . گناه باعث دور شدن انسان از خیر ونیکی است.هر چند که گناه یک واقعیت است اما غیر قابل پرهیز نیست.زیرا مفهوم گناه در دین زرتشت با مفهوم گناه در مسحیت وادیان دیگر فرق بسیار دارد. مسحیان می گویند که گناه نیروی شری است که در نهاد انسان وجود دارد و پیوسته انسان را به گمراهی و ضلالت می کشاند.ولی زرتشت می گوید که نیروی اراده انسان قویتر از وسوسه های گناه است وانسان به دلخواه خود قادر است از گناه بپرهیزد یا از آنان پیروی و فرمانبرداری کند.از این گفته چنین بر می آید که خوشبختی و بد بختی وحتی گناهکاری و بی گناهی در حیطه اراده خود ماست. انسان از موهبت آزادی و پاکی اراده می تواند زندگی خود را مبدل به سرودی دل انگیز یا نوحه ای غم انگیز کند.انسان اگر روش آشتی ناپذیری با گناه در پیش گیرد سعادتمند و خوشبخت خواهد بود واگر به شر بپردازد وبا بدی مبارزه نکند ،تیره روزی را از آن خود ساخته است.
به قول ناصر خسرو:
چو تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختری را
از نظر اوستا و کتابهای دینی زرتشتیان گناهان بزرگ به شرح زیرند:
پیمان شکنی،درو غگویی،خود خواهی،رشک و حسد،بی عدالتی ،بی عفتی،غرو نابجا، جادوگری،کلاهبرداری دزدی،کینه توزی،خشم،خست طبع،رباخواری،بت پرستی،سخن چینی،افترا،ظلم به حیوانات،گدایی،کاهلی،تعددز وجات،فحشاء،زنا،لواط،انتحا ر،قتل نفس،گریه وزاری برای مرده و طمع.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)