چو بينی که در سپاه دشمن تفرقه افتاده است تو جمع باش وگر جمع شوند از پريشانی انديشه کن.
برو با دوستان آسوده بنشين
چو بينی در ميان دشمنان جنگ
وگر بينی که باهم يک زبان اند
کمان را زه کن و بر باره بر سنگ