نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: چنگیزخان

  1. #1
    انجمن تاریخ وروانشناسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    نوشته ها
    274
    تشکر تشکر کرده 
    843
    تشکر تشکر شده 
    774
    تشکر شده در
    255 پست
    قدرت امتیاز دهی
    140
    Array

    چنگیزخان

    چنگیزخان


    D9BED8B1D988D986D8AFD987Genghis Khan

    چنگیزخان، (۱۱۵۵، ۱۱۶۲، یا ۱۱۶۷ تا ۱۸ اوت ۱۲۲۷ میلادی) با نام اصلی تموچین، خان مغول و سردار جنگی، کسی که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل: چین، روسیه، ایران و خاور میانه، و همچنین اروپای شرقی، امپراتوری مغول را پایهگذاری کرد. او پدربزرگ کوبلایخان اولین امپراتور از سلسله یوان در چین بود.

    کودکی تا جوانی

    اسم اصلی او تموچین بود وتموچین به معنی فولاد آبد یده است و بعضی آن را تیمور جی نوشته اند . در زبان چینی ، تیمورجن به معنی فرمان روای روی زمین آمده است . روزی که تولد یافت ، پدرش حضورنداشت و به غارت یکی از قبایل مو سوم به تموجین رفته بود . هم درخانه وهم در میدان جنگ سعادت با او یاربود . دشمن اسیر شد و چونبه خانه بر گشت فرزند تازه متولد شده را تموچین نامید .
    این نوزاد وقتی به دنیا آمد در کف دست راست خود ، لخته ای از خون داشت که به اندازه استخوان قوزک پا بود .....
    تموچین وقتی 9 ساله بود پدرش تصمیم گرفت وسیله ازد واج او را با بورته دختررئیس خاندان (اونگیرات ) فراهم سازد . بورته وقتی به نامزدی تموچین بر گزیده شد 10 ساله بود . تموچین در قبیله نامزدش ماند .

    نام پدر تموچین یسوگای و نام مادرش هولون بود . یسوگای به هنگا م مرگ از دوستی خواهش کرد تا تموچین را به قبیله باز گرداند . تموچین پیش قبیله خود بازگشت اما مغول ها وی را به رسمیت نشناختند و تلاش مادر تموچین هم برای وفا داری مغول نسبت به فرزندش بی نتیجه ماند و او به همراه 7 فر زندش ماهها و سا لها در ناحیه ی سخت و طاقت فرسای ( اوتون علیا ) با چیدن توت و سیب جنگلی از بیشه ها و گرفتن ماهی از نهرها هرطور بود خود را زنده نگه داشتند . در این شرایط سخت تموچین رشد کرد و به مردانگی رسید .

    فرزندان هولون که زندگی دشواری را می گذ راندند با هم زد و خوردهای شدیدی کردند . در یکی ازهمین زد و خوردها بود که تموچین با یکی از برادران خود به نام قسارهمد ست شد و برادر خود بکتر را کشتند .

    چنگیز با نام تموچین در سالهایی بین ۱۱۶۲ تا ۱۱۶۷ میلادی به دنیا آمد. نخستین پسر یسوگی، رئیس قبیله کیاد، از خاندان برجیگین. در زمان یسوجی و آغاز احوال چنگیز اقوام مغول و تاتار یکی مطیع دیگری نبودند و هر یک از خود دارای رئیس قبیله جداگانهای بودند و پیوسته میان ایشان جنگ و خصومت بود. تموچین در سیزده سالگی پدرش را از دست داده بود، افزون بر اینکه اقوام زیر اطاعت پدرش از وی روی گرداندند، اقوام دیگر نیز با وی و خانواده اش به خصومت برخاستند. تموچین در نوجوانی رنجهای فراوانی را متحمل گشت حتی چندین مرتبه گرفتار و محبوس نیز گشت. تموچین از همان نوجوانی روحی نا آرام و ماجراجو داشت، چون میدید که خویش و بیگانه از وی بیزارند درصدد یافتن پشتیبان برآمد تا کسی را بیابد که بتواند موقتا در زیر سایه وی پناه ببرد، سرانجام به سراغ یکی از دوستان پدرش بنام [اونگخان]رفت. اونگخان نیز تموچین را بیاد دوستی با پدرش بخوبی پذیرفت و در میان قبیله خود برایش جای داد و در وی به چشم عزت و احترام نگریست و چنان نوازش کرد که بیشتر از آن متصور نبود.

  2. #2
    انجمن تاریخ وروانشناسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    نوشته ها
    274
    تشکر تشکر کرده 
    843
    تشکر تشکر شده 
    774
    تشکر شده در
    255 پست
    قدرت امتیاز دهی
    140
    Array
    به قدرت رسیدن

    چنگیز به واسطهای آشنایی که با اونگخان رهبر یکی از اقوام مغول داشت رو به او نهاد. اونگخان بنابر دوستی که با پدر تموچین داشت از وی به خوبی پذیرایی کرد و نهایت احترام را به وی روا داشت. تموچین با اونگخان دل یکی نموده و با دشمنانش جنگها کرد از جمله با برادر اونگ خان که در مقام مخالفت بود جنگید و او را شکست داد. چون قبایل و اقوام تایجوت و سالجوت و قنقرات و جلایر و تاتار تسلط تموچین و دولتخواهی او را با اونگ خان مشاهده کردند با یکدیگر برای جنگ با ایشان پیمان بستند و بنابر باورهای دینی خود اسب، گاو و قوچ و سگ آورده کشتند و گفتند که اگر خلاف پیمان کنیم این چنین کشته شویم و در عقیدهای ایشان سوگندی ازین عظیم تر نیست.

    تموچین و اونگ خان از این موضوع آگاهی یافته به دفع آنها شتافته طی جنگهای شدیدی بر ایشان پیروز شدند. بدین ترتیب تموچین مدت هفت سال در خدمت اونگ خان بسر برد، تا آنجا که امرای اونگ خان بر وی رشک برده نزد اونگ خان از تموچین بدگوییها نمودند. اونگ خان گوش به سخنان بدخواهان تموچین نمیداد، مخالفان سنگون پسر اونگ خان را نیز با خود همراه ساختند، و چنان سعی کردند که اونگ خان را نسبت به تموچین بد بین ساختند، آخر کار به دشمنی و جنگ کشید و در جنگ سختی که میان تموچین و اونگ در گرفت اونگ شکست خورد و به بیابان آواره گشت. آخر کار بجایی کشید که اونگ خان به دست مردان تایانگ خان رئیس قوم تایمون رقیب دیرین خود کشته شد. سنگون پسر اونگ از مملکت پدرش آواره گشته به تبت رفت و آخر در کاشغر کشته شد.

    داستان چنگیزخان خواندن تموچین روایتی است که میگوید تموچین را سران قبایل در خرولتای (قوریلتای) لقب چنگیز دادند، و بعضی اعتقاد دارند تموچین بر حسب داستان زیر این لقب را به خرولتای تحمیل کرده است.

    تموچین پس از آنکه اونگ خان را آواره ساخت خود را پادشاه اعلان کرد. تموچین با سایر اقوام و قبایل جنگها نموده همه را تار و مار و مطیع خود گردانید. بعد ازین پیروزیهای پی در پی خویش بر بدخواهان تموچین دستور داد تا جشن بزرگی را بر پا نمودند. در آن زمان، میان مغولان مردی بود بنام تب تنکری و دعوی میکرد که از اسرار و چیزهای غیبی خبر دارد و به آسمان پرواز میکند و با خدا حرف میزند. همچنین از یخ و سرما او را آسیبی نمیرسد و برهنه در میان یخ و برف میخوابد، و برف و یخ از گرمای بدنش آب میشوند. تب تنکری در این جشن پیش تموچین رفته و میگوید : «مردی سرخ رنگ سوار بر اسبی سفید رنگ بر من ظاهر شد و گفت نزد پسر یسوگای برو و به او بگو که پس ازین نباید ترا تموچین خطاب کنند بلکه باید ترا چنگیزخان گویند و ما بیشتر ربع مسکون را به تو و فرزندان تو ارزانی داشتیم.» پس تموچین دستور داد از این پس او را چنگیزخان خوانند.(چنگیزخان معنای شاه شاهان/شاه جهان میدهد)

  3. #3
    انجمن تاریخ وروانشناسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    نوشته ها
    274
    تشکر تشکر کرده 
    843
    تشکر تشکر شده 
    774
    تشکر شده در
    255 پست
    قدرت امتیاز دهی
    140
    Array
    تهاجم به ایران

    ادوارد تلر در خاطراتش در مورد حمله چنگیزخان مغول به ایران دوره خوارزمشاهی می نویسد:

    یک نمونه مهم در تاریخ، جنگهای چنگیزخان مغول، و بویژه تخریب سرزمین های پارسی است. بیش از نصف جمعیت سرزمین تسخیر شده نابود گردید، و پارس، که همان ایران امروزیست، هرگز جلال و ابهت پیشین خود را دیگر باز نیافت.»۱

    حمله چنگیزخان مغول چنان دهشتناک و بیرحمانه بود که خیابانهای نیشابور «که مهد علم و دانش و نوآوری آن زمان بود، تبدیل به جویبارهای خون گردید، و از سران مردان و زنان و کودکان هرم هایی ساخته شد، و حتی به سگ ها و گربه های شهر نیز رحم نکردند.»۲ از اینروست که تاریخ نگار دیگری می نویسد:

    شکی نیست که نابودی و ویرانی که در حین خیزش دولت مغول در ایران بوقوع پیوست، و قتل عام وسیعی که در آن زمان رخ داد، در هزار سال هم ترمیم نخواهد گشت، حتی اگر فاجعه دیگری نیز بوقوع نپیوندد.»۳

    شاید هزار سال به طول نیانجامید. اما در اواسط قرن بیستم بود که جمعیت نیشابور به سطح دوران پیش از حمله مغول بازگشت.۴

    روابط خانوادگی

    او فرزندان بسیاری ازهمسران متعدد خود داشت اما مهمترین آنهاچهار پسر با نامهای جوجی، جغتای، اوگتای و تولی،ازاولین همسرش(که در سنت مغولی مهمترین وبزرگترین همسران میباشد)بودند. چنگیزخان همچنین زنهای بسیار داشت ولی مشهورترین ایشان پنج تن بودند، (بورته فوجین، کنجاخاتون، جاکمبو، دختر تایر اورسون و دختر تایانگخان). چنگیز تمام ممالک مفتوحه را بین پسران و برادرش تقسیم نمود، کار صید و شکار را که در میان مغولان کاری بسا شگرف و پسندیده بود به پسر بزرگش جوجی سپرد. اور یاسا و یارغو یعنی قضاوت و دادگستری و کیفر گناهکاران را به چغتای داد و امور سپاه را تولی تفویض کرد و اوکتای را به جانشینی تعیین کرد. بعد از آنکه حدود مملکت وسعت یافت برادرش اوتچکین را به ملک چین فرستاد.

    پسران چنگیزخان

    چنگیزخان چهار پسر داشت بنامهای تولی، اکتای، جوجی و جغتای.
    * جوجی پسر ارشد چنگیزخان بود که پیش از فوت پدر درگذشت.
    * جغتای پسر دوم چنگیزخان بود که چنگیز پس از بازگشت از جنگ خوارزمشاه حکومت ماوراالنهر و خوارزم و شهرهای ایغور و کاشغر و بلخ و بدخشان و غزنین تا حدود سند را به جغتای سپرد.
    * اکتای بعد از مرگ چنگیزخان بجای پدر امور رهبری امپراتوری مغول را در دست گرفت.
    * تولی خان پسر چهارم چنگیزخان از برادران خود جوجی و جغتای و اوگتای کوچکتر بود. چنگیز در اوایل میل داشت که او را به جانشینی تعین کند اما بعد از آن بر گشت و گفت که منصب لشکرکشی و ضبط یورت و حفظ خزانه بر تو مناسبتر است.

    قوانین چنگیزی

    برای این بخش از این مقاله منابع لازم نیامدهاست.
    چنگیز پس از چیرگی بر اونگ خان و قبایل مغول از برای ضبط مملکت و صلاح ارتش و رعایا قاعدهای چند وضع کرد و برای هرکار قانونی نهاد و برای هر گناه کیفری معین کرد. میگویند در آغاز برای اهل اسلام احترام زیاد قایل بود و برای قتل هر مسلمانی چهل بالش زر (هر بالش پانصد مثقال طلا یا نقره است. (ر.ک «تاریخ جهانگشا» ۱/۱۶» و برای قتل هر یک از مردم چین یک سر درازگوش (خر) را دیه معین کرد. چون قبایل مغول از خود دارای خط و کتابت نبودند، دستور داد تا برخی از فرزندان مغول خط اویغوری بیاموختند و قوانین او را که به «یاسا» .معروف است ثبت کردند و آن دفاتر را در خزانهها نگهداشتند تا هر وقت خانی بر تخت نشیند و یا حادثهای روی دهد شاهزادگان جمع شوند و آن طومارها را حاضر کنند و بنای کار را آن نوشتهها و قوانین بگذارند و امور ارتش و حمله به شهرها را را برآن شیوه پیش گیرند. چنگیز پس از تسلط بر اقوام مغول رسوم و عادات ناپسند مانند زنا و دزدی را از میان ایشان برداشت و درهای بازرگانی را میان میان غرب و شرق باز نمود و بازرگانان نیز بی دغدغه آمدوشد میکردند. چنگیز در نامهها که به سرکشان و دشمنان مینوشت و ایشان را به اطاعت میخواند هرگز از سپاه و جنگافزار چیزی نمینوشت و ایشان را از وفور سلاح نمیترساند، همین قدر مینوشت اگر رام و مطیع شوید به جان امان یابید و اگر خلاف کنید ما چه دانیم آن را خدا داند.

  4. #4
    انجمن تاریخ وروانشناسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    نوشته ها
    274
    تشکر تشکر کرده 
    843
    تشکر تشکر شده 
    774
    تشکر شده در
    255 پست
    قدرت امتیاز دهی
    140
    Array
    مرگ چنگیز

    در اثنای سفر جنگی نزدیک شدن مرگ خود را دریافت و فرزندان خود را حاضر ساخت و اوگتای را به جانشینی خود تعین کرد، ورارود (ماورالنهر) و دیار مجاور آن را به جغتای داد. او دستور داد تا میان اوکتای و برادران پیماننامهای نوشتند که به موجب آن هیچ یک از برادران نباید از فرمان او سرپیچی کنند. پس از آن وصیت کرد که چون مرگش برسد کسی گریه نکند و مرگش را پنهان دارند تا دشمن آگاه نشود.همچنین او را مخفیانه دفن کردند تا دشمنان متوجه مرگ او نشوند و از نبود او سوء استفاده نکنند. سر انجام پس از ۲۵ سال حکمرانی در سن هفتادوسه سالگی از جهان رفت (درباره طول عمر چنگیز و سال تولدش میان پژوهندگان اختلاف است).
    هیجدهم اوت (27 مرداد) سال 1227 ميلادي (رمضان 624 هجري)، چنگيزخان مغول پس از تصرف سرزمين هايي از چين تا حاشيه اروپا، در72سالگي درگذشت.
    گروه بين المللي مامور كشف گور چنگيزخان مركب از تاريخدانان، جغرافيون و باستاشنان پس از چهل سال بررسي سرانجام اين گور را در تپه اي در 260 كيلومتري شمالشرقي اولان باتور (پايتخت جمهوري مغولستان) و به فاصله نزديكي از زادگاه وي (دامنه كوههاي لينبانشان، نزديك شهرك باتشيريت، ايالت هنتي ) كشف كرده اند كه به صورت يك اطاقك 3 در 3 در 4 متري سنگي در عمق دو متري و در نزديكي قله تپه است و در اطراف آن، قبور سنگي متعدد وجود دارد تا يافتن قبر چنگيز دشوار باشد. چنگيز خان هنگام تعقيب جلال الدين خوارزمشاه كه لشگريان او را در منطقه پروان (افغانستان فعلي) شكست داده بود تا رود سند، به علت ناسازگار بودن آب و هواي اين منطقه (پاكستان امروز) بيمار شده بود و پس از بازگشت به زادگاه خود، هنگام شكار نيز از اسب افتاده بود و اين دو عامل باعث مرگ او شد. اما پيش از مرگ "گوريلتا (نشست)" سران مغول را تشكيل داده بود و وصيت هاي خود را كرده بود از جمله تاكيد كرده بود كه مجموعه قوانين وي، دزاساك (ياسا)، دقيقا رعايت شوند مخصوصا كه در قلمرو مغول با دروغ، دزدي و تجاوز به زنان شوهر دار بايد شديدا مبارزه شود. پيش از توسل به خشونت بايد دست كم يكبار اخطار داده شود. دانشمندان، اديبان و آگاهان - هر كس كه مي خواهند باشند بايد به خدمت گرفته شوند و بدون مشورت با آنان كاري صورت نگيرد. در وحدت سران مغول كوچكترين خللي نبايد به وجود آيد. قوم مغول در هرجا كه باشد بايد از زندگي در داخل شهر و آلوده شدن به مفاسد شهري جدا امتناع كند و زندگاني چادر نشيني و يا به دور از شهر را از دست ندهد و .... قديمي ترين ياساي چنگيزي به خط ايغوري نوشته شده است. در آخرين قوريلتاي زمان چنگيز، دو پسر از سه پسر اصلي و زنده او (اگداي يا اكتاي) و (تولي يا تولوي) شركت داشتند. "جوجي" پسر بزرگ او و فاتح روسيه و خزر پيش از تشكيل اين نشست درگذشته بود و پنج پسر ديگر چنگيز از زنان غير رسمي بودند كه نقش مهمي به آنان واگذار نمي شد. نام چنگيز كه موفق به متحد كردن اقوام مغول و سپس تصرف سرزمين هاي ترك نشين و آنگاه شمال شرقي و شرق ايران شد در ابتدا "تموچين" بود. در غرب نام او را گنگيز تلفظ مي كنند. چنگيز خان كه بيم داشت روزگاري دشمنانش گور او را بيابند و بقاياي جسدش را بيرون بياندازند و روح او تا ابد ناراحت باشد محرمانه دستور داده بود كه همه كساني كه در ساختن گور او و مراسم تشييع و تدفين جنازه شركت كنند كشته شوند و اين وصيت پس از مراسم تدفين به دست "اگداي" انجام گرفت و به همين جهت چهل سال طول كشيد تا هيات بين المللي گور او را پيدا كند. جغتاي كه در ميان سه پسر اصلي چنگيز كوچكتر از همه بود در آخرين "قوريلتاي" شركت نداشت. وي كه در عمليات رود سند در كنار پدر بوده همانجا مامور شد كه سند، مكران و كرمان را تصرف كند تا بعدا جلال الدين خوارزمشاه از آنها به صورت پايگاه استفاده نكند و جغتاي كرمان را در سال 1222 ميلادي متصرف شد، غارت كرد و ويران ساخت تا چيزي براي جلال الدين باقي نماند. مورخان ضمن تاكيد بر خونريز بودن و شقاوت چنگيز خان در عين حال وي را مردي باهوش و داراي عزم و اراده نيرومند دانست اند.
    منابع
    1. ↑ نشریه Science and Technology Review. چاپ آزمایشگاه ملی لارنس لیورمور. شماره July/August 1998. پیوند: [۱]
    2. ↑ ساندرا ماکی در کتب: The Iranians: Persia, Islam, and the soul of a nation. ۱۹۹۶. ISBN 0-525-94005-7. ص۶۹.
    3. ↑ دیوید مورگان در کتاب: Medieval Persia 1040-1797. چاپ لندن. انتشارات Longman. سال ۱۹۸۸. ISBN 0-582-49324-2. ص.۷۹
    4. ↑ ساندرا ماکی در کتب: The Iranians: Persia, Islam, and the soul of a nation. ۱۹۹۶. ISBN 0-525-94005-7. ص۶۹.
    کتاب اعجوبه ها و نابغه ها- گردآورنده احمد مرعشی
    64a4689069284af8ba4b


    در اينجا من آرميده ام.من،كوروش،شاه شاهان

  5. #5
    انجمن تاریخ وروانشناسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    نوشته ها
    274
    تشکر تشکر کرده 
    843
    تشکر تشکر شده 
    774
    تشکر شده در
    255 پست
    قدرت امتیاز دهی
    140
    Array
    اینم دانلود یک کتاب در این مورد
    64a4689069284af8ba4b


    در اينجا من آرميده ام.من،كوروش،شاه شاهان

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/