در شهر من
آنجا كه روح فاصله جاري بود
آيينه مي شكست و صدايي نمي رسيد
دستي نبود و معني پل
در كوچه هاي تنگ لغت نامه
گمنام مانده بود
ترسيدم از عقوبت محتوم
تا مرز تكه تكه شدن تنها
يك گام مانده بود.
(سعيد يوسف نيا)
در شهر من
آنجا كه روح فاصله جاري بود
آيينه مي شكست و صدايي نمي رسيد
دستي نبود و معني پل
در كوچه هاي تنگ لغت نامه
گمنام مانده بود
ترسيدم از عقوبت محتوم
تا مرز تكه تكه شدن تنها
يك گام مانده بود.
(سعيد يوسف نيا)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)