رباعی


رباعی یا چهار گانی از ابداعات شعر فارسی است که عرب ها نیز از آن تقلید کرده اند. رودکی_پدر شعر فارسی و شاعر بزرگ قرن چهارم هجری_را واضع آن می دانند.
رباعی از نظر عروضی،بر وزن کلی لا حول و لا قوه الّا بالله یا مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن فع می آید.برای رباعی اوزان بسیاری_حدود24 وزن_یافته اند که هر کدام تفاوت اندکی با وزن اصلی دارد.در این قالب شعری،مصراع اول ودوم و چهارم هم قافیه اند؛البته گاهی مصراع سوم هم،قافیه دار است که این،بیشتر در رباعیات قدیم دیده می- شود.
درون مایه ی رباعی غالبا" یا فلسفی است یا عاشقانه یا غنیمت شمردن دَم و دعوت به خوش باشی.همان گونه که می دانیم،مشهور ترین رباعی سرای شعر فارسی،خیام_منجم و فیلسوف و شاعر بزرگ قرن پنجم_ است.

_نمونه ای از رباعیات با درون مایه ی فلسفی:

در پرده ی اسرار،کسی را ره نیست.......زین تعبیه ، جان هیچ کس آگه نیست
جز در دل خاک،هیچ منزلگه نیست....... می خور که چنین فسانه ها کوته نیست (1)

دنیا چو حباب است ولیکن چه حباب .......نه بر سر آب ، بلکه بر روی سراب
آن هم چه سرابی که ببینند به خواب .......آن خواب،چه خواب؟خواب بد مست خراب

_با درون مایه ی عاشقانه:

این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست....... در بند سر زلف نگاری بوده ست
این دسته که بر گردن او می بینی....... دستی ست که بر گردن یاری بوده ست

_دعوت به خوش باشی و اغتنام فرصت:

چندان بخورم شراب کاین بوی شراب....... آید ز تراب،چون روم زیر تراب
گر بر سر خاک من رسد مخموری....... از بوی شراب من شود مست و خراب

چون عهده نمی شود کسی فردا را....... حالی خوش دار این دل پر سودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه!که ماه....... بسیار بتابد و نیابد ما را

دو رباعی از دو شاعر معاصر:

همزاد دل است درد دیرینه ی من....... اندوه جهان است در آیینه ی من
ای کوه کهن!صدای نالیدن توست .......این ناله که بر می شود از سینه ی من (ه.ا.سایه)

این دل به کدام واژه گویم چون شد....... کز پرده برون و پرده دیگرگون شد
بگذار بگویمت که از نا گفتن....... این قافیه در دل رباعی خون شد (قیصر امین پور)