توصیف اوشو از خدا
از اشو، در مورد این که اگر خدا و جود ندارد، پس چه کسی این عالم را خلق کرده، سوالی شد، که در پاسخ گقت:
نیازی نیست که کسی آن را آغاز کرده باشد، زیرا برای این کائنات آغازی وجود ندارد، و پایانی هم نیست.
از این پرسش، در تمامی مذاهب بهره کشی شده است، زیرا همه می خواهند بدانند که چه کسی آغاز کننده بوده است.
ذهن های شما چنان کوچک هستند، که نمی توانند یک کائنات بدون آغاز، یک کائنات بدون پایان، را تصور کنند. فقط از ابدیت تا ابدیت. چون شما قادر نیستید این گستردگی را تصور کنید، این سوال برمی خیزد: "چه کسی کائنات را آفرید؟ چه کسی آن را شروع کرد؟" ولی اگر کسی آن را آغاز کرده باشد، پیشاپیش می باید یک کائنات وجود داشته باشد.
کائنات آغازی ندارد. خلقتی توسط یک فرد نیست. پایانی ندارد. و به یاد داشته باش، اگر آغازی می داشت، آنگاه به یقین می باید انتهایی هم داشته باشد. هر آغازی، یک آغاز برای یک پایان است: هر تولدی یک آغاز برای یک مرگ است. پس این خوب است! از خدا خلاص شوید، زیرا اگر او بتواند این دنیا را آغاز کند، همچنین می تواند دنیا را نابود کند.
این شرافت جهان هستی است که آفریده نشده است. این شرافت انسان است که او آفریده نشده است. خدا یک اهانت برای جهان هستی، برای معرفت و برای همه چیز است. خدا یک تحقیر است. خدا راه حلی برای هیچ مسئله ای نیست؛ در واقع، او در دنیا بیشتر مشکل ساز است. او چیزی را حل نمی کند. در دنیا سیصد دین وجود دارد و همگی آنها با هم می جنگند. این ادیان همگی به سبب مفهوم خدا آفریده شده اند، زیرا همگی آنها مفاهیم خودشان را اختراع کرده اند. فصل اول کتاب توطئه ای به اسم خدا .
اشو در این کتاب خود صریحا خدای خارجی را رد کرده و به جای آن مراقبه را توصیه می کند، البته از صحبتهای بعدی اشو متوجه می شویم که، خدایی که اشو شناخته و در پی رد کردن آن است، خدای سنتی ادیان تحریف شده است و وقتی از خدای خارجی حرفی به میان می آورد این مطلب مشهود است. برای نمونه در مورد خدای هندوها میگوید:
خدای هندو سه سر دارد. فقط ببین چه آدم بیچاره ای است! اگر تو سه سر داشته باشی، فکر نکنم بتوانی قادر باشی سر پا بایستی! یک سر به این طرف می افتد، سر دیگر به طرفی دیگر و سر دیگر به سمتی دیگر... خود سنگینی سرها!
من تصاویر و مجمسه های خدای هندوان را دیده ام. بدنش مانند بدن انسان به نظر می رسد و بدن انسان نمی تواند با سه سر اداره شود!
یا در مورد تصویری که از خدا در انجیل آمده، تصویری که بشر از خدا ساخته، چنین میگوید: انجیل می گوید که خدا انسان را طبق تصویر خودش آفرید. واقعیت درست عکس این است: انسان خدا را براساس تصویر خودش آفریده است. و انسان کوشیده تا تصویر خدا را پالایش دهد و انواع توضیحات مسخره را در موردش پیدا کند.
اشو در این کتاب خود صریحا خدای خارجی را رد کرده و به جای آن مراقبه را توصیه می کند، البته از صحبتهای بعدی اشو متوجه می شویم که، خدایی که اشو شناخته و در پی رد کردن آن است، خدای سنتی ادیان تحریف شده است و وقتی از خدای خارجی حرفی به میان می آورد این مطلب مشهود است
او به هزار دست نیاز دارد زیرا که باید از پنج میلیارد انسان مراقبت کند! ولی اگر قرار باشد از پنج میلیارد انسان مراقبت کنی باید پنج میلیارد دست داشته باشی! هزار دست کفایت نمی کند. دست کم، اگر بخواهی با تمام بشریت دست بدهی، باید پنج میلیارد دست داشته باشی. فقط دست و دست و دیگر هیچ!
شما به دست دادن با خدا ادامه می دهید، ولی کسی وجود ندارد! فصل اول کتاب توطئه ای به اسم خدا.
و یا آنچه در ادیان دیگر در مورد خدا وجود دارد،
مذاهب به یافتن توضیحات ادامه می دهند: او هزار چشم دارد زیرا که باید از تمامی کائنات مراقبت کند. آیا او نمی تواند سرش را حرکت بدهد، درست مانند من که سرم را حرکت می دهم؟ من می توانم فقط با دو چشم، ده هزار نفر را بدون مشکل ببینم. آیا او به عقب برنمی گردد و به سمت عقب حرکت نمی کند؟ او در تمام سرش چشم دارد، پس وقتی که می خواهد به عقب حرکت کند، چشمان جلویی بسته هستند، چشم های عقب باز هستند! وقتی که به سمت پهلو حرکت می کند چشم های سه سمت دیگر بسته هستند. آیا این خدا است و یا نوعی اسباب بازی برای سرگرمی کودکان؟!
از این تعابیر استفاده می شود که اشو، خدای واقعی این جهان را نشناخته و اگر کمی در مورد اسلام اطلاعات بیشتر می داشت و خدایی را که ما مسلمانان به آن اعتقاد داریم را می شناخت، مطمئنا اینگونه جسورانه خدا را منکر نمی شد.
انجیل می گوید که خدا انسان را طبق تصویر خودش آفرید. واقعیت درست عکس این است: انسان خدا را براساس تصویر خودش آفریده است. و انسان کوشیده تا تصویر خدا را پالایش دهد و انواع توضیحات مسخره را در موردش پیدا کند
آنچه در تصور اشو از خدای بیرونی وجود دارد، در واقع آن خدایی است که مکاتب گذشته برای خود به تصویر کشیده اند و ما هم چنین خدایی را که جسم داشته باشد و محدود باشد را نمی پذیریم.
خود مفهوم خدا به این علت وجود دارد که ذهن های ما نمی تواند ابدیت را متصور شود. زمانی که به ورای ذهن محدود خود برخاستید و به سمت بی ذهنی نامحدود حرکت کردید، می توانید هرآنچه را که قبلاٌ غیرقابل تصور بوده متصور شوید. نیاز به هیچ خدایی نیست. اشو، فصل اول کتاب توطئه ای به اسم خدا.
خدایی را که ما مسلمانان به آن معتقدیم برای دیدن و شنیدن نیازی به چشم و گوش ندارد، محدود به مکان و یا زمان خاصی نمی باشد، قبل از خلقت این عالم بوده و بعد از خلقت این عالم هم خواهد بود. نه زاییده شده و نه فرزندی دارد.
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ وَكِیلٌ. سوره انعام (102)
(آرى) چنان است خداوند پروردگار شما، هیچ معبودى جز او نیست آفریدگار همه چیز است، او را بپرستید و او حافظ و مدبر همه موجودات است.
داریوش عشقی
گروه دین تبیان
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)