اي هر چه هست از تو
بي چشم گويايت، محزون و خاموشم گويي ز خاطرها،
ديگر فراموشم.
هر جا جدا از من، مي مي زني هر شب .....يك دم به ياد آور،
عاشق تر از اينم، هرگز نخواهي ديد......برده عشق تو از سر،لبهاي مي نوشم.
هم عقل و هم هوشم.
شهر است و غوغاي گلپونه هاي من.......اي هر چه هست از تو،
من بي تو خاموشم.
قلبي كه دور از تو، خون مي خورد هر شب.........دردي ست بر جانم،
باري ست بر دوشم.
مهتاب شبهاي تاريك و دلگيرم..........دور از تو من هر شب،
با غم هم آغوشم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)