گل- اگر فکر می کنید همه چیز ار اس ام اس های مشکوک بر علیه دایی آغاز شد، اشتباه می کنید. جنگ سرد بین دایی و لیدر های باشگاه پرسپولیس خیلی زودتر از این حرف ها کلید خورده بود. لیدرها اکثرا طرفدار شیث رضایی بودند و دایی مخالف درجه اول این بازیکن پر حاشیه؛ این اختلاف عقیده ای بود که خیلی سریع به سکوها کشید و البته با واکنش علی دایی هم توام شد تا ماجرا شکل رسمی به خود بگیرد.
روز واقعه
چهارشنبه گذشته در حالی که علی دایی برای حضور در جلسه کمیته فنی باشگاه خود را می آراست، یکی از دوستان از باشگاه با موبایل او تماس گرفت تا آمار گردهمایی لیدرهای مخالف علیه وی را واو به واو به سرمربی منتقل کند. او که مکالمه بین لیدرها را علیه دایی و رفتارهایش می شنید به سرمربی پرسپولیس اطلاع داد که اینجا چند نفر پشت سرت آش پشت پا بار گذاشته اند! این خبر چند خطی دایی را وادار کرد که به سرعت خود را به باشگاه برساند.
فلاش بک
کمی قبل تر، یکی از لیدرها که به عنوان نگهبان باشگاه درفشی فر منصوب شده بود، در یکی از صبح های تمرین با علی دایی رودر رو شد. این لیدر در ماجراهای قبل از بازی سایپا نقش ویژه ای داشت و علی دایی در تصاویر تلویزیونی او را شناخته بود. بنابراین اولین برخورد مستقیم با سرمربی تیم پرسپولیس با این جمله تند دایی توام شد:«… »! چند ساعت بعد خبر رسید که دایی یکی از کارمندان باشگاه را اخراج کرده است. اما اصل ماجرا این بود که دایی به این لیدر نگون بخت گفته بود که اجازه نخواهد داد وی در مجموعه پرسپولیس باقی بماند بنابراین او که از طرف حبیب کاشانی به این شغل گمارده شده بود، کارش را از دست داد. او یکی از دو برادری است که اعضای گروه لیدرهای مخالف دایی هستند.
آغاز درگیری
از داستان اصلی دور نشویم. علی دایی ماشین خود را مقابل باشگاه پارک کرد و از پله ها بالا رفت و در پاگرد اول ایستاد و سرکی به واحدی کشید که لیدرها در آن جمع شده بودند. او همانطور که گفته بچه اردبیل است. بنابراین، سرک کشیدن به جمع مخالفان و دیدن تصویر جمعی که در ورزشگاه علیه اش بیانیه می خواندند، خیلی سریع خونش را به جوش آورد. دایی خطاب به جمع گفت: «کدوم … پشت سر من حرف زده؟» جماعت لیدر به فحش خوردن عادت دارند، بنابراین صدایی از کسی در نیامد. اما علی دایی عصبانی تر از این حرف ها بود.سر و صدا دیگران را به میانجی گری کشاند اما جملات دایی گزنده بود بنابراین در آن جمع یکی از سرمربی پرسپولیس خواست تا احترام خودش را داشته باشد.
مشت و کله: اینجا باشگاه پرسپولیس است
وسط سالن کنفرانس باشگاه جنگ مغلوبه است. حبیب کاشانی نیز در سر و صدا خود را به معرکه رسانده تا طرفین را سوا کند اما یک ضربه کله و بعدا یک مشت، همه را سر جای خود میخکوب می کند. این یخ زدگی لحظه ای بعد برطرف می شود و حاضران با تمام زوری که دارند دو طرف را به سمت های مخالف می برند. بیشتر تلاش ها برای آرام کردن دایی است.دقایقی بعد او در اتاق حبیب کاشانی نشسته که وحیدرضا اسماعیلی لیدر خاطی را به حضورش می آورند و او سعی می کند دعوا را از دل سرمربی بیرون بیاورد. کاری که البته هنوز موفق به انجامش نشده است!
کاشانی و سکوت عجیبش
اینکه چرا حبیب کاشانی درباره موضوع همچنان سکوت کرده است به چیزی برمی گردد که او در وسط دعوا به چشم خودش دیده. چیزهایی که دیدنش واقعا بعید بود. اینکه یک روز مهندس علی دایی بهترین گلزن ملی تاریخ جهان و فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف در وسط یک درگیری چاله میدانی حضور جدی داشته باشد.
پرسپولیس در سفر به عربستان، اولین باخود را در لیگ قهرمانان آسیا انجام خواهد داد. فعلا همه تحت تاثیر این نبرد مهم سکوت اختیار کرده اند… تا بعد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)