وردکی خر گم کرده بود گرد شهر می گشت و شکر می گفت گفتند چرا شکر می کنی گفت از بهر آنکه بر خر ننشسته بودم و گر نه من نیز امروز چهارم روز بودی که گم شده بودمی
وردکی خر گم کرده بود گرد شهر می گشت و شکر می گفت گفتند چرا شکر می کنی گفت از بهر آنکه بر خر ننشسته بودم و گر نه من نیز امروز چهارم روز بودی که گم شده بودمی
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)