به جای عابر بانک بگو خودپرداز
به جای عابر بگو رهگذر
به جای عاجز بگو درمانده
به جای عادت بگو خو
به جای عادت کردم بگو خو گرفتم
به جای عادت کردن بگو خو گرفتن
به جای عادل بگو دادگستر - دادگر
به جای عادلانه بگو دادگرانه
به جای عار داشتن بگو ننگ داشتن
به جای عازم بگو رهسپار - راهی
به جای عازم شدن بگو روانه شدن - رهسپارشدن
به جای عاقبت بگو سرانجام
به جای عاقبت به خیر بگو نیک فرجام
به جای عاقل بگو خردمند
به جای عالم بگو جهان یا دانشمند ( alem)
به جای عالمگیر بگو جهانگیر
به جای عالی رتبه بگو والا جایگاه
به جای عالیجناب بگو بزرگوار - والاگهر
به جای عامیانه بگو تودگانه
به جای عبا بگو بالاپوش
به جای عبادت بگو پرستش
به جای عبارتند از بگو بر این پایه اند
به جای عبرت بگو پند
به جای عبور و مرور بگو آمد و شد
به جای عبور کردن بگو گذشتن
به جای عبوس بگو ترشرو
به جای عجب بگو شگفت
به جای عجز بگو درماندگی
به جای عجله بگو شتاب
به جای عجله کن بگو شتاب کن
به جای عجولانه بگو شتابزده
به جای عجیب بگو شگفت
به جای عدد بگو شماره
به جای عدل بگو داد
به جای عدم موفقیت بگو ناکامی
به جای عده ای بگو شماری
به جای عدیده بگو پرشمار
به جای عذر می خواهم بگو پوزش می خواهم یا ببخشید
به جای عذرخواهی بگو پوزش
به جای عرصه بگو پهنه
به جای عرض اندام بگو جلوه نمایی
به جای عرض بگو پهنا
به جای عرض حال بگو دادخواست
به جای عرضه و تقاضا بگو داد و خواست
به جای عریض بگو پهن
به جای عزا بگو سوگ
به جای عزاداری بگو سوگواری
به جای عزل بگو برکناری
به جای عصاره بگو افشره( afshore)
به جای عصبانی بگو خشمگین
به جای عصبانی شدن بگو برآشفتن
به جای عصبانیت بگو خشم
به جای عصر باستان بگو دوره باستان
به جای عصر بگو ایوار - پسین (امروزه ساکنان استان کرمان، فارس و یزد اینگونه می گویند)
به جای عصر فن آوری بگو زمانه فن آوری
به جای عصیان بگو سرکشی
به جای عطف بگو بازگشت
به جای عظیم الجثه بگو کلان پیکر
به جای عظیم بگو سترگ
به جای عفو بگو بخشش
به جای عقاب بگو شهباز
به جای عقاید بگو باورها
به جای عقب ماندگی بگو واپس ماندگی
به جای عقب مانده بگو واپس مانده
به جای عقب نشینی بگو واپس نشینی
به جای عقربه بگو شاهنگ
به جای عقل بگو خرد
به جای عقلانیت بگو خردمندی
به جای عقیده بگو باور
به جای علائم بگو نشانه ها
به جای علائم راهنمایی و رانندگی بگو نشانه های راهنمایی و رانندگی
به جای علاج بگو درمان - چاره
به جای علاقه بگو دلبستگی
به جای علاقه دارم بگو دلبستگی دارم
به جای علاقه مند بگو دوستدار
به جای علامت بگو نشانه
به جای علاوه بر این بگو افزون بر این
به جای علم بدیع بگو دانش نوآوری
به جای علم بگو دانش
به جای علنی شد بگو آشکار شد
به جای علی الخصوص بگو به ویژه
به جای علی ای حال بگو به هر روی
به جای علیرغم بگو با اینکه
به جای علیه او شورید بگو بر او شورید
به جای عمامه بگو دستار
به جای عمداً بگو دانسته
به جای عمده بگو بزرگ
به جای عمر بگو زندگی
به جای عمران بگو آبادانی
به جای عمق بگو گودی - ژرفا
به جای عمل بگو کنش
به جای عمله بگو کارگر
به جای عمودی بگو ستونی
به جای عمومی بگو همگانی
به جای عمیق بگو گود
به جای عنوان بگو سرنویس
به جای عهد بگو پیمان
به جای عهدنامه بگو پیمان نامه
به جای عواقب بگو پیامدها
به جای عوام فریب بگو مردم فریب
به جای عوام فریبانه بگو مردم فریبانه
به جای عوامفریبانه بگو مردم فریبانه
به جای عودت دادن بگو پس دادن
به جای عودت دادن بگو پس فرستادن
به جای عوض کردن بگو جابجاکردن
به جای عکس العمل بگو واکنش
به جای عیال بگو همسر
به جای عیان بگو آشکار-هویدا
به جای عیب بگو بدی
به جای عید بگو جشن
به جای عید نوروز بگو جشن نوروز
به جای عیش و نوش بگو خوشگذرانی