دادائیسم

دادا و دادائیسم
در سالهای 1920 خیلی مکتبهای افراطی در هنر سر و کله‌اشان پیدا شد؛ خیلی از آنها حرفهای تازه داشتند و حتی حالا که خیلی از آنها وقتها می‌گذرد، چقدر جذاب و عالی به نظر می‌رسند. میان آن مکتبهای افراطی، دادائیسم و افراطی‌ترین‌اشان است. اگر می‌خواهید بدانید دادائیسم چیست، یکی از بنیانگذاران دادائیسم می‌گوید در ساعت فلان بعد از ظهر فلان روز، در اتاق پشت میز بودیم و یکی داشت دست در دهانش می‌کرد. فرهنگ لغت را باز کردم و لغت دادا _ به معنی اسب چوبی بچه‌ها _ آمد.
البته این خزعبلات بالا خود از نوع دادائیسم است. دادائیسم نوعی ضدهنر و انقلابی برای تغییر و ساختارشکنی مفاهیم هنری است. دادائیسم مجموعه‌ای معنادار از هنر ابزورد، نیهلیسم، ضدیت با عقل، کلیشه‌شکنی، کلبی مسلکی، تاکید بر شانس و تصادف و ضدیت با اصول شناخته شده هنر است. آنها همه چیز را مسخره می‌کردند، حتی خودشان را.
دادائیسم علاوه بر نقاشی و هنرهای بصری در شعر و ادبیات، تئاتر، موسیقی و گرافیک نمود پیدا کرد. نقاشی‌هایی را کشیثدند با تنها چند خط. موسیقی‌های درست چند نت و تئاترهای عجیب و غریب و واقعاً بی‌معنی.
البته کسی به حق مجاز نیست دادائیسم را مسخره کند، زیرا دادا در نهان تفکری ساختارشکن دارد که تغییر و دگرگونی صور هنر را می‌خواهد. اگر یک نقاشی فقط یک خط باشد، خوب البته این اسمش هنر نیست، ولی سعی دارد بفهماند که نقاشی از همین خط‌ها تشکیل شده‌اند. پس این ضدهنر است؛ ولی ضدهنر هم چیز بدی نیست و لازم هم هست.
دادا بعدها کم کم تلطیف یافت و به سورئالیسم تبدیل شد.