از تموم دنیا و دار و ندارش
شونه هاتو کم دارم برای بارش
زخمی خنجر زهر آگین یارم
تو که تازه اومدی تنها نذارم !
به چشام خوب خیره شو ، ببین چه پیرم
منو دریاب خوب من ، دارم می میرم
دیگه حتی نایی نیست برای گفتن
خیلی وقته تو سکوت غم اسیرم
غربتم رو آشنایی کن بهارم
روزامو دریاب عزیز ، دور شد قطارم
تنها یک ثانیه " عاشقی " بجز این
هیچ توقعی از این روزا ندارم
یک لحظه خوبی به من بده
از من بگیر روح و تنم
برای یک لحظه خوشی
به هر دری در می زنم
برگردون عمر رفتمو
حتی واسه یه ثانیه
دل خوش کنم ، حتی دروغ
از من مگه چی باقیه ؟ ...